وقایع نگاری/ 60 دقیقه در بانک

باوجودي که بانکداري الکترونيک در کشور توصيه مي شود و برخي مسئولان تلاش دارند با هر روشي شده حتي با اعمال زور و فشارهايي مثل دريافت کارمزد از پرداخت حضوري, مردم را به بانکداري الکترونيک تشويق کنند!! هنوز براي بسياري از کارها ناچاريم به بانک مراجعه کنيم.

چند روز پيش مجبور شدم براي انجام يک کار اداري حدود يک ساعتي را در يکي از شعب بانک تجارت خيابان شيرازي شمالي سپري کنم. در اين حضور نکات زيادي جلب توجه مي کرد که شما را با برخي از آنها آشنا مي کنم:

لطفا دستگاه هاي نوبت دهي راجمع کنيد!!

باوجودي که اين بانک دولتي هم به تبع سايرين يک دستگاه نوبت دهي خودکار در شعبه نصب کرده بود، اما بسياري از افراد و به اصطلاح" آشنايان" بدون توجه به نوبت دهي به گيشه مد نظرشان مراجعه مي کردند و متصدي هم پس از سلام و احوالپرسي هاي گرم که معمولا در ماه هاي پايان سال گرمتر هم مي شود!!! کار ايشان را راه مي انداخت.

مردمي هم که در صف انتظار نشسته بودند با اين که به نظر ناراضي مي رسيدند اما انگار به چنين وضعي عادت داشتند و هيچ اعتراضي نمي کردند. آقاي مسن محترمي که کنار من نشسته بود در پاسخ به اعتراض من گفت: دخترم فقط اين شعبه يا حتي اين بانک اينطوري نيست,خيلي از بانک ها براي مشتريان حقوقي شان که اغلب شرکت هاي خصوصي اند خدمات ويژه اي بدون نوبت مي دهند و آخر سال هم کارکنانشان يه عيدي مي گيرند يا حتي يه ناهار.

گيشه زياد متصدي ناياب!!

در اين شعبه نسبتا کوچک پنج گيشه تعبيه شده بود که از اين تعداد دوگيشه به مشتريان خدمت دهي مي کردند و يک گيشه هم به خدمات ارزي اختصاص داده شده بود که عملا کار خاصي انجام نمي داد و متصدي اش به گفتگو با ساير همکاران با شدت تمام مشغول بود!!

فيش بي فيش

در اغلب بانک هاي خصوصي و حتي دولتي اين روزها و پس از نصب دستگاه هاي نوبت دهي, بخشي براي ارائه فيش و قبوض مورد نياز پرداخت و دريافت وجه اختصاص يافته که مشتري هنگامي که به گيشه مي رسد کارهايي مثل تکميل فرم هاي مورد نياز را انجام داده باشد و سايرين معطل نشوند اما در اين شعبه همچين چيزي وجود نداشت و متصديان که سرشان هم خيلي شلوغ بود هر از چند گاهي مجبور بودند به مشترياني که نوبتشان نرسيده بود فيش هم بدهند!

سلام ممنوع

متصدی شعبه ای که کار من به آن ارجاع شد آقای ... بود که از بد ماجرا به نظر در روز مذکور با منزل دچار مشکل شده بودند! یا به هر دلیل اصلا حالشان خوش نبود آنقدر که حوصله نداشتند جواب سلام بدهند.

با این وجود کار مرا انجام دادند، البته به شکلی که من حتی جرات نکردم در خصوص کیفیت فعالیت ایشان سوال بکنم.تنها منتظر بودم ببینم چه پیش می آید!!

کمی هم ترسیده بودم باور کنید!!!! انگار که مجرمم.

به نظر لازم نیست در خصوص مشتری مداری و اصول آن سخنرانی کرد چرا که هر از چند گاهی روابط عمومی بانک ها در این خصوص جلسه می گذارند و خطابه می خوانند اما کاش کمی هم به آنچه می گفتیم عمل می کردیم. ای کاش!