خاطره خواندنی یک بانکی (3)

شنبه ، 1 شهریور 1393 ، 11:33

 

گاهی برای بهتر شدن عملکردمان به مطالعه احتیاج داریم،گاهی باید یک فن یا مهارت را بیاموزیم، گاهی هم لازم است از تجارب دیگران استفاده کنیم. در این سلسله گزارش ها سعی می کنیم شما را با خاطرات جذاب برخی بانکی ها آشنا کنیم.

خاطره خواندنی یک بانکی

خاطره خواندنی یک بانکی (2)

به گزارش بانکی دات آی آر، این بار هم یک داستان جالب دیگر از کارکنان بانک را از زبان خودشان بشنوید. چندین سال است در بانک مشغول کارم یه جورایی پیشکسوت حساب می شوم و همه احترامم را دارند جالب است بدانید در تمام سال های خدمت هم در شعب مختلف مشغول خدمت بوده ام و به غیر ازکار شعبه کار دیگری بلد نیست.

 

خاطرات تلخ  و شیرین زیادی دارم اما تصمیم دارم یک از آن بانمک هاش رو برای شما تعریف کنم که مربوط به سال ها پیش است زمانی که سیستم های یکپارچه راه اندازی نشده بود.

تابستان فصل عجیبی است گرما باعث کم شدن صبر و حوصله مردم می شود و بعضا به خاطر نبود جای پارک،ترافیک و مسائل خیلی ساده بحث هایی بروز می کند.

برای کاکنان بانک هم کار سخت می شود ، خیلی ها بر این تصور اند که خوب ما زیر سیستم های خنک کننده نشستیم و اتفاقا هیچ مشکلی هم نداریم.

اما خوب فشار کاری در تابستان زیاد می شود و خیلی باید حسواسمان جمع باشد.

آن روز یک مشتری برای وصول یک چک به باجه من مراجعه کرد. چشمتان روز بد نبیند گرما حسابی بهش گفته بود از تیپش یعنی کلاه کاسکت موتور سواری و کت روی دوشش فکر کردم تحصیلدار یکی از شرکت هاست پیراهنش از شدت گرما و تعریق به بدنش دوخته شده بود و رنگ آفتاب سوخته ای داشت.

بدنش بوی خاصی گرفته بود از کنار هر کسی که رد می شد سعی می کرد فاصله اش را با او حفظ کند از نگاه همه همکارانم می خواندم که خدا خدا می کنند کارش به باجه آنها نخورد .من هم مثل آنها.

قرعه شانس! به نام من افتاد چکی به دستم داد من هم با سرعت جت یعنی با نهایت سرعتی که از دستم برمی آمد چک را نقد کرده و اسکناس ها را شمردم و به او دادم.

کارت شناسایی اش را دیدم اما خوب حقیقتش را بخواهید انقدرتلاش می کردم سریعتر او را از خودم دور کنم زیاد به کارت دقت نکردم.

القصه کارش را انجام دادم و  خوشحال از دور شدنش باعث شدم همه همکاران و مراجعه کنندگان از رفتش نفس راحتی بکشند. کسی چیزی نمی گفت ولی دست هایی که روی بینی بود و نگاه های مردم و همکاران یک دنیا حرف رد و بدل می کرد.

فردای آن روز صاحب حساب شاکی آمد که چرا علارغم اعلام سرقت چک پاس شده!

نپرسید که چرا و چطور با این همه سابقه یک همچین چیزی را متوجه نشدم و سیستم نفهمیدو غیر ممکن است. واقعا هنوز برای خودم هم جای سوال است که چطور همچین چیزی ممکن است. اما من این کار را کرده بودم و دیگر نمی شد کاریش کرد.شاید اصلا چک نکردم !!

توقیف بدی  شدم و تا مدت ها از دست خودم شاکی بود. هنوز بعضی وقت ها به خودم می گویم شاید آن بوی بد عمدی بوده شاید هم نه!!

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

=================

 

 

► چگونه دزدان حساب بانکی مان را ناکام کنیم؟
هزینه بزرگ کردن یک کودک در آمریکا ◄

مطالب مرتبط
بنر