علت بی انگیزگی در کارمندان چیست؟

سه شنبه ، 14 بهمن 1393 ، 14:45

 

بانکی دات آی آر: بی انگیزگی کارمندان یکی از مشکلات و مسائل جدی پیش روی مدیران سازمان هاست که در سال های اخیر در ایران هم رشد چشمگیری داشته است. همه شما کارمندانی داشته یا دارید که صبح با آه و ناله سر کار می آیند، از زمین و زمان ایراد می گیرند، از همه چیز ناراضی هستند و پیش ازهمه شرکت را ترک می کنند. شاید بارها و بارها به فکر اخراج یا تنبیه آنها افتاده باشید، اما اگر هنوز اقدامی نکرده اید، کمی بیشتر صبر کنید تا باهم ریشه ها و راهکارهای بی انگیزگی را بررسی کنیم.

چرا کارمند من بی انگیزه است؟

دلایل پرشماری برای عدم وجود انگیزه کافی در کارکنان شرکت ها و سازمان ها وجود دارد اما از بین تمام آنها می توان به چند مورد عمده و مشترک بین اکثر شرکت ها اشاره کرد:

1- حقوق و مزایای پایین

بدون تردید یکی از مهم ترین دلایل بی انگیزه بودن کارمند شما، عدم کفایت حقوق و مزایای وی است. انگیزه کار در ابتدا برای هر شخص تامین معاش خود و خانواده و در نهایت حرکت به سوی زندگی بهتر همراه با رفاه بیشتر است. طبیعی است که تمام این امور نسبت مستقیمی با عدد درج شده روی فیش حقوقی وی دارد. اگر کارمند شما احساس کند که در مقایسه با کاری که انجام می دهد یا افرادی که در سازمان شما وظایف مشابهی دارند، حقوق کمتری دریافت می کند، در معرض دچار شدن به بی انگیزگی قرار می گیرد.

2- عدم علاقه به شغل

مشکلات اشتغال و مسائل حاد مالی در کشور ما باعث شده است که با این پدیده زیاد برخورد داشته باشیم: افرادی که هیچ علاقه ای به کاری که انجام می دهند ندارند و تنها از روی اجبار و به خاطر مشکلات معیشتی به کار خود در سازمان شما ادامه می دهند. این افراد بی انگیزگان بالقوه شرکت شما هستند.

3- Overqualification

کارمند شما وظایفی را انجام می دهد که نیازمند توانایی بسیار پایین تری از توانایی اوست. او احساس می کند که فردی با تحصیلات، تجربه کاری و یا حتی هوش و استعداد پایین تر هم می تواند کارهای او را به خوبی انجام دهد. در چنین شرایطی خود شما هم بی انگیزه می شوید! این طور نیست ؟!ء

4- عدم دیده شدن توسط مافوق

مافوق من تنها از من انتقاد می کند و کارهای خوب و مثبت مرا نمی بیند. او گزارش های مرا که ساعت ها وقت صرف آن کرده ام، سرسری نگاه می کند یا اصلا نمی خواند. بعضی روزها که 10 دقیقه دیر می رسم، قیافه اش عبوس و درهم می شود اما روزهایی که 2 ساعت دیرتر به خانه می روم، هیچ عکس العملی نشان نمی دهد. او ایده های مرا به نام خود در جلسات هیات مدیره مطرح می کند و حتی از من نام نمی برد و ...

5- عدم ترفیع

نظام ترفیع و ارتقا شغلی در سازمان های مختلف متفاوت است اما در شرایطی که سازمان شما به کارمندان خود بر اساس تجربه یا ارتقا تحصیلات، ترفیع می دهد، کارمندان ممکن است احساس کنند که در شرایطی استحقاق ترفیع رتبه دارند و در صورت نادیده انگاشته شدن این احساس به سمت بی انگیزگی کشیده شوند.

6- عدم واگذاری مسائل جدی

کارمندی که احساس کند مدیر او تنها در مسائل پیش پا افتاده از وی مشورت می خواهد و وظایف بزرگتر و جدی تر را به دیگران محول می کند، می تواند دچار بی انگیزگی شود.

7- مافوقی با سطح پایین تر

همیشه هستند کارمندانی که به لحاظ تحصیلات و یا تجربه و سابقه کار از مافوق خود بالاترند. این افراد علاوه بر مشکلات دیگری که ممکن است برای سازمان ایجاد نمایند، به شدت مستعد بی انگیزگی می باشند. آنها فکر می کنند که مافوقشان به لحاظ فنی، توانایی درک آنها را نداشته و با سنگ اندازی پیش پایشان سعی در جبران سطح پایین سوادش به وسیله موقعیت بالاتر خود در سازمان دارد.

8- عدم ارزش برای سازمان

کارمندان سازمانی که به پرسنل خود ارزش لازم را نمی دهد، برای حفظ آنها تلاشی نمی کند و به آسانی آنها را با نیروهای جدید و غالبا کم تجربه، جایگزین می نماید، ممکن است فردای خود را مانند امروز کارمندانی تصور کنند که سازمان به راحتی از دست می دهد و در نتیجه بی انگیزه شوند.

چگونه کارمند بی انگیزه را بشناسم؟

البته شناسایی کارمندان بی انگیزه کار آسانی نیست. چرا که بیشتر کارمندان به خاطر امنیت شغلی، مسائل خود را مدیران پنهان می کنند و در اوج بی انگیزگی و سرگردانی ظاهر خود را حفظ می نمایند. اما نکات مشترکی در ظاهر و رفتار حرفه ای این افراد وجود دارد که آنها را قابل شناسایی می کند:

افراد بی انگیزه غالبا عبوس هستند یا آه و ناله می کنند. به ظاهر و پوشش خود در محیط کار اهمیت نمی دهند. دیر می آیند و زودتر از همه محل کار را ترک می نمایند. علی رغم عدم نیاز مالی به دنبال شغل دوم هستند تا احساس نیاز خود به رضایت شغلی را ارضا کنند. علاقه شدیدی به انجام کار روتین دارند و از خلاقیت گریزانند. از دادن ایده های جدید پرهیز می کنند. مسئولیت پذیر نیستند و تصمیم گیری را به مافوق خود واگذار می کنند و حتی در صورت اشتباه بودن تصمیم مافوق به لحاظ فنی یا توجیهی یا ... ، آن را بدون چون و چرا انجام می دهند. در صورت مرتکب شدن اشتباه در کار خود به سرعت فرافکنی می کنند و به دنبال کسی می گردند که تقصیرها را به گردن او بیندازند.

شما چه ویژگی های دیگری می شناسید ؟!

پیشگیری کماکان بهتر از درمان است

در بسیاری از موارد بی انگیزگی به عوامل درونی، خانوادگی و اجتماعی باز می گردد و عموما راه حل کلی برای آن وجود ندارد. اما شما می توانید با رعایت نکاتی در سازمان خود از بی انگیزه شدن کارمندان جلوگیری کرده و در آن دسته از افرادی که در آستانه بی انگیزه شدن قرار دارند، ایجاد اشتیاق نمایید.

1- لبخند بزنید

دیدن چهره یک مدیر خندان و شاد، برای کارمندانش بسیار بهتر از قیافه ای درهم و عبوس است. کارمند شما در این شرایط با شما احساس صمیمیت کرده، بهتر ارتباط برقرار می کند و می تواند بدون ترس مسائل و مشکلات کاری و حتی غیرکاری خود را با شما مطرح کند.

2- اصلاح سبک زندگی

بله، اصلا آسان نیست. اما می توانید با ارائه مطالبی کوتاه و تاثیرگزار در نشریه سازمانی خود یا روی برد شرکت، در جهت اصلاح سبک زندگی کارمندان خود تلاش کنید. حتی می توانید این وظیفه را به یکی از کارمندان بی انگیزه خود واگذار نمایید. ایجاد تغییرات ساده ای مثل تغذیه سالم، مطالعه، ورزش، استفاده صحیح از اینترنت و ماهواره و ... می تواند تاثیر بسزایی روی انگیزه کارمندان شما داشته باشد.

3- سرکار به من خوش می گذرد

تبدیل کردن محیط کار از محلی پر از استرس، درگیری، فشار روحی و خستگی به محیطی پرنشاط و جذاب هنر شماست. اختصاص محلی برای بازی و تفریح یا ساعاتی برای استراحت و گفتگو و تبادل نظر حتی با حضور خود شما، از سویی محل کار شما را هیجان انگیز و متمایز می کند، و نیز باعث رشد فکری کارمندان شما، مطرح شدن ایده های جدید و ایجاد حس همفکری و همراهی بین آنها می شود. کارمندان شما حالا صاحب یک خانواده دوم هستند که از بودن در کنار آن لذت می برند، به آن وفادارند و سود خود را در گرو سود آن می بینند.

4- حقوق و مزایا

تعریف و افزایش حقوق و مزایای افراد به صورت عادلانه و منصفانه، شاید مهمترین عاملی باشد که می تواند از بی انگیزگی کارمندان شما جلوگیری نماید. تاکید من روی کلمات عادلانه و منصفانه است. یعنی کارمند شما در قیاس با سایر کارمندان سازمان (حتی مدیران) حقوق عادلانه ای دریافت کند و همچنین حقوق وی در ازای وظایفی که انجام می دهد و سهمی که در توسعه سازمان دارد منصفانه باشد.

5- چقدر مرا می شناسی؟!

شناخت شما به عنوان یک مدیر از کارمندان خود بسیار مهم است. این شناخت تنها به توانایی ها و مهارت های حرفه ای محدود نمی شود. شما باید از وضعیت شخصی، خانوادگی و فرهنگی کارمندان خود نیز تا حد ممکن با خبر باشید. در مراسم جشن و عزای آنان شرکت کرده یا با ارسال گل و ادای جملاتی به آنان ادای احترام کنید. این شناخت و حضور موجب می شود تا در مواقع حساس بتوانید تصمیمات بهتری بگیرید و از سوی دیگر با درک و در نتیجه حمایت به موقع از نیروی کار خود، از بی انگیزه شدن وی جلوگیری نمایید.

6- تفویض اختیار

به آنها اعتماد کنید. آنچه از این اعتماد به دست می آورید بسیار بیشتر از آن چیزی ست که نگرانید از دست بدهید. تصمیم گیری ها را به کارمندان خود تفویض کنید و از آنها نتیجه بخواهید. برای کارهای مختلف بودجه های محدود تعیین کنید و مدیریت آن را به کارمندان بسپارید. آنها با سرعتی باور نکردنی در جهت منافع شما و سازمان گام برمی دارند و مطمئن باشید که زیاد خرابکاری نمی کنند.

7- خدمات داخلی

تولید یک نشریه داخلی عمومی، نوشتن یک مطلب علمی یا فنی در سایت داخلی شرکت، راه اندازی صندوق تعاونی و .... همه و همه از خدمات داخلی است که محول کردن آن به یک کارمند در آستانه بی انگیزگی کمک شایانی می کند.

8- ایده

از ایده ها استقبال کنید. حتی اگر احمقانه، هزینه بر یا غیرممکن باشند. نفس اینکه کارمند شما ایده ای برای طرح کردن دارد یعنی حس مشارکت در امور سازمان در او وجود دارد. نادیده گرفتن ایده وی به هر دلیلی مساوی است با از بین رفتن این حس و در نتیجه .... درست حدس زدید کمرنگ شدن انگیزه ها. به ایده های خوب و کاربردی پاداش بدهید و از کارمندانی که در امور شرکت مشارکت می کنند قدردانی کنید.

9- کار گروهی

کار گروهی را گسترش دهید. تیم های دو یا چند نفره تشکیل دهید و افراد بی انگیزه را کنار با انگیزه ها قرار دهید.

10- ارتباط موثر

خود را به رویه های اداری و نامه های مکتوب محدود نکنید. وارد یک اتاق شوید، بحثی راه بیندازید، ایده بگیرید و آموزش دهید. ارتباط کلامی موثر با کارمندان را همواره حفظ نمایید.

11- پاسخ

به نامه ها، درخواست های افزایش حقوق، ترفیع، استعفا و ... پاسخ دهید. حتی اگر پاسخ شما به درخواستی منفی است، لازم است آن را مکتوب کرده و به درخواست کننده بدهید. کارمند شما نباید فکر کند که نامه هایش را از پنجره اتاق به بیرون پرتاب می کند. اگر با درخواستی مخالف هستید، دلایل خود را به صورت شفاهی یا کتبی در حد لزوم برای کارمندتان توضیح دهید.

12- جلسات

جلسات شخصی، درون واحدی و عمومی برگزار کنید. به کارمندان اجازه دهید در مورد مشکلات و مسائل کاری و داخلی خود آزادانه صحبت کنند. پیشنهادات و انتقادات مطرح شده را بررسی کرده و شخصی را مامور پاسخ به آنها نمایید.

13- بریم بیرون

با کارمندان خود به فعالیت های فوق برنامه مثل ورزش، سینما و بازی های گروهی بروید. این حس را القا کنید که خارج از سازمان همه دوست و عضو یک خانواده هستید. از واحد منابع انسانی خود برای این فعالیت ها کمک بگیرید.

14- قاطعیت

رهبران خاموش و مروجان بی انگیزگی را شناسایی و با آنها با قاطعیت برخورد نمایید.

سخن آخر: در دام نیفتید

همیشه مدیریت میمون را به خاطر داشته باشید. شما قرار نیست به مشاور خانواده، روانپزشک، پشتیان یا چیز دیگری تبدیل شوید. شما همچنان یک مدیر هستید و باید اوضاع را تحت کنترل خود داشته باشید.ء
پرسنل شما، بزرگترین سرمایه شما هستند نه دارایی ثابت شما. آنها قابل خرید و فروش نیستند و به آسانی و بدون هزینه جایگزین نمی شوند. در نگهداری و رشد این سرمایه بسیار دقت کنید.ء
مسئولیت تصمیم خود را شخصا به عهده بگیرید و از انداختن توپ در زمین سایر مدیران، هیات مدیره و ... به شدت پرهیز کنید. بیان جملاتی مانند: "من با افزایش حقوقت موافقم اما هیات مدیره نه" ، نه تنها تاثیری در محبوبیت شما بین کارمندان ندارد، که تمام آنچه رشته اید را پنبه خواهد کرد.

منبع: linkedin
هومن باقریان

► ارزیابی تصمیم بانک مرکزی مبنی بر مخالفت با وام 80 میلیونی مسکن
وضعیت پرداخت وام در بانک‌ها چگونه است؟ ◄

مطالب مرتبط
بنر