تنها استراتژی مدیریتی که همواره نیاز خواهید داشت

دوشنبه ، 14 ارديبهشت 1394 ، 12:36

بانکی دات آی آر: رهبران بزرگ برای اینکه به کارکنان شان انگیزه و الهام بخشیده و آنها را رهبری کنند، نیاز به تلاش چندانی ندارند. به این دلیل:

من در تلاش بودم که حضار و مخاطبان را دخیل در ماجرا نگه دارم. بزارید صادقانه بگم، سعی میکردم که معلوم نشه، اما داشتم میمردم روی صحنه.
شاید تمامی 100 نفری که حضور داشتند مدیرعامل، مدیر اجرایی یا صاحبان کسب و کارهای متوسط تا بزرگ بودند؛ به این معنا که آنها بیشتر عادت دارند که سخنرانی کرده و توسط دیگران شنیده شوند، تا اینکه خود شنونده باشند.
اما من خط مشی دیگری انتخاب کردم. من پرسیدم "در یک جمله، کلید رهبری افراد چیست؟".
سوال بیخودی؟ البته. هیچ کسی هم جوابی نداد.
نکته اینجا بود.
آنها نشسته و خیره شده بودند و من عمدا یک جواب بی مورد ردیف کردم تا جرقه ای برای گرم کردن جو و گفتگو شود.(اینم کمی تدبیر. البته! اما داشتم میمردماا)
سوال را پرسیدم و مکس کردم تا واکنش حضار را ببینم. برخی پایین را نگاه میکردند، برخی جهتی دیگر راف همانطور که انتظار داشتم، هیچ کسی قصد جواب دادن نداشت. آخیش!
میخواستم چیزی بگویم که صدایی سکوت را شکست.
"فکر کنم بدونم"، مردی که درگوشه ی عقبی اطاق نشسته بود، با نوعی درنگ این را گفت.
چند سر به آن سمت برگشت.
منم همینطور، هم کمی شگفت زده شدم و هم شدیدا توجهم جلب شد. اون میخواست چند تا کلیشه ی رهبری را بشکافد و بعد بنوعی کانال بزند  "جان مکسوِل"  یا "استفان کووی"  درونی اش. منم شروع کردم به تقلا برای یافتن راهی که خودم رو از این بن بستی که ساختم، بیرون بیآرم.
منم نصفه و نیمه گوشم به او بود. او گفت:"کسی اهمیت نمیده که شما چقدر میدونید، تا وقتیکه اول متوجه بشن شما چقدر به اونها اهمیت میدید."
اِاِاِ.. چی؟
گفتم "میشه یک بار دیگه تکرار کنید".
چند سر دیگر باز هم به سوی او چرخید. او تکرار کرد و گفت "ما فکر میکنیم که همه ی پاسخها را داریم، اما این اصلا مهم نیست. کسی اهمیت نمیده که شما چقدر میدونید، تا وقتیکه اول متوجه بشن شما چقدر به اونها اهمیت میدید"
من به او خیره شدم. افراد بیشتری برگشتند و به او نگاه کردند.
او سکوت تالار کنفرانس را که نشانه ی عدم توافق بود، تحویل گرفت.
"واقعا اینطور نیست"، او این را با اطمینان بیشتری گفت. "بله ما مسئول و رییس هستیم، ما درباره ی اهداف و مقاصد و دیدگاه ها صحبت میکنیم، اما کارکنان ما خیلی اهمیتی به این جور مطالب نمیدهند. ما میتوانیم با هر میخواهیم ارتباط . پیوند برقرار کنیم، اما کسی به واقع به ما گوش نمیدهد.آنها لبخند میزنند و سر تکان میدهند و سپس میروند و به کارشان همانطور که همیشه انجام داده اند، میپردازند."
کارکنان ما به واقع اهمیتی نمیدهند که ما از آنها چه میخواهیم که انجام دهند، تا وقتیکه متوجه شوند ما چقدر برایشان اهمیت قائلیم. وقتی یکی از کارکنان میداند_و بواقع میداند_که شما برایش اهمیت قائلید، وی نیز به شما اهمیت میدهد. و وقتی کارکنان بدانند که شما اهمیت قائل میشوید، به سخنان شما گوش داده و برایتان هر کاری میکنند.
بهترین پاسخ ممکن.

منبع: linkedin
مترجم: مهرداد دستورانی

 

► 5 دلیل اینکه شما رییس بزرگی نیستید
یک چیز که همه ی کارافرینان بزرگ و موفق انجام میدهند ◄

مطالب مرتبط
بنر