یک تجربه شخصی!

سه شنبه ، 9 آذر 1395 ، 16:31

 

بانکی دات آی آر: چند سال پیش زمانی که هنوز دانشجو بودم تصمیم گرفتیم با یکی از دوستانم یک دفتر پخش کاغذ بزنیم. همه چیز در شروع خیلی خوب پیش رفت و روی کاغذ مناسب‌ترین نتیجه‌ها حاصل شد.

 

مدل بیزینسی ما مدل مشخصی نبود و بیشتر به بازاریابی سطح دوم، مویرگی، اعتباری و مشتریان دهان به دهان فکر کرده بودیم و ضمنا هیچ شناختی از رقبا نداشتیم.

روزهای کاری ما یکی پس از دیگری سپری میشد. ما یک کسب و کار کوچک راه انداخته بودیم که میل به بزرگ شدن داشتیم و از هیچ تلاشی برای رسیدن به هدف‌مان دریغ نمی‌کردیم.

در یکسال اول با توجه به پتانسیل‌ها و اعتبارهای موجود توانستیم سهم معقولی از بازار موجود را کسب کنیم و به سودآوری برسیم.

در اواسط سال دوم کم کم سر و کله‌ی مشکلات پیدا شد.

مشکلاتی پیش‌بینی نشده که برای حل آنها برنامه قبلی نداشتیم. تعداد مشتریان ما افزایش یافته و اطلاعات آنها توسط من و شریکم بر روی نرم‌افزار اکسل ذخیره شده بود. مسئول پیگیری‌های مجدد من بودم. از آنجاییکه حافظه خیلی قدرتمند و شگفت‌آوری نداشتم (هنوز هم ندارم) همه پیگیری‌ها را در سر رسیدی ثبت کرده بودم و زمانی که موعد آن می‌رسید با مشتریان تماس می‌گرفتم. از طرف دیگر تعدد سفارشات باعث شده بود از بازارهای جدید و مشتریان جدید غافل شویم و تمام تلاش و انرژی ما صرف حفظ مشتریان فعلی می‌شد. بیشتر از هر شرکت دیگری کار می‌کردیم ولی بازده مطلوبی نداشتیم.

به موازات ما شرکت پخش دیگری وجود داشت که سابقه کاری برابری داشتیم ولی آنها سهم بیشتری از بازار را داشتند و هر روز سهم‌شان بیشتر می‌شد و علاوه بر حفظ مشتریان قبلی تعاملات خوبی با مشتریان جدید داشتند. همیشه برای ما سوال بود که این اتفاقات با چنین نظمی چگونه در آن مجموعه میافتد؟

 

تا اینجا ما فقط دچار ابهاماتی بودیم که با یک برنامه تحقیق و توسعه در نهایت قابل حل بود.

مشکل بزرگ و ضربه‌زننده زمانی رخ داد که کیف حاوی لپ تاپ و موبایل و سر رسید و کلیه اطلاعات ما به سرقت رفت.

در یک لحظه تمام اطلاعات و داده‌های مشتریان‌مان را از دست دادیم. از طرفی با توجه به مفقود شدن سر رسید پیگیری‌ داده‌های مربوط به تماس‌های ما از دست رفت.

این اتفاق دلیلی شد تا ما به لحاظ روحی بسیار شکننده شویم و فرسایش اعصاب و بحث و جدل‌های هر روزه و ملامت‌ها و سرزنش‌ها با وجود همه پیگیری‌ها برای ریکاوری کامل اطلاعات از دست رفته نتوانستیم به نتیجه مطلوب‌مان برسیم. تعداد مشتریان زیاد بود و اطلاعات درستی از آنها در دسترس نبود.

در نهایت اختلافات پیش آمده باعث شد تا با پرداخت ضررهای مادی و معنوی و اعتباری کسب و کارمان به حالت تعلیق درآوریم.

چند سال بعد از این ماجرا به طور اتفاقی در یک مهمانی مدیر عامل آن شرکت همکار را دیدم و باهم گفتگو کردیم. کنجکاو بودم راز موفقیت آن روزهایش را بدانم. از او پرسیدم دلیل نظم و دقت و سرعت شما در آن سال‌ها چه بود؟ چگونه انقدر راحت به همه چیز سر و سامان می‌دادید. او گفت علت موفقیت و پیشرفتش استفاده از نرم‌افزار CRM بوده است. در مورد سی آر ام از او پرسیدم. توضیحاتش مرا به فکر فرو برد و تازه فهمیدم دلیل شکست ما در کارمان چه بوده است. دقیقا تمام مشکلاتی که ما داشتیم به دست نرم‌افزار CRM حل می‌شد.

از ثبت مشتریان و یاد آوری‌ها گرفته تا فضایی برای ذخیره اطلاعات که هرگز از دست نمی‌رفت و در همه جا قابل دسترسی بود. نرم‌افزاری دقیق، سریع و در عین حال ساده و کاربردی که می‌توانست همه نیازهای کاری ما را مرتفع کند. در این صورت مشکلات ایجاده شده به راحتی قابل حل بود و حاشیه سودآوری ما افزایش میافت.

 

ما شکست خوردیم چون سی آر ام نداشتیم و این تجربه باعث شد بعدها در کسب و کار جدیدم از نرم‌افزار CRM استفاده کنم و مشکلات متعارف خیلی از شرکت‌ها را نداشته باشم.

سی آر ام حلقه مفقوده کسب و کار من بود که باعث حل شدن بسیاری از مشکلاتم شد.

 

شما چطور؟ دنبال حل شدن مشکلات کسب و کارتان هستید؟

 

 

منبع: سایت: softwarecrm.ir

► دستگیری زنی که با تاسیس صندوق اعتباری به مردم سود 30 درصدی می‌داد
پیشخوان روزنامه‌های اقتصادی روز چهار‌شنبه 27 بهمن ◄

مطالب مرتبط
بنر