حکایت تلخ مدیران نالایق و فوتبالیست های بی خاصیت

شنبه ، 13 آذر 1389 ، 10:12

نیاز به وام 1میلیون تومانی و آزمایشگاهی برای تست نهایی طرحی که سالها برایش زحمت کشیدم باعث شد که به خیلی جاها سر بزنم و انواع و اقسام قولها، تحقیرها و... را تحمل کنم و در آخر هم برای رفتن از مملکت تمام سعی خودم را انجام دهم.

777میلیون تومان برای یک فصل به بازیکن سپاهانی پرداخت شد، گرانقیمت ترین بازیکن لیگ برتر بالغ بر 800میلیون تومان دریافت کرد، فلان بازیکن به  دلیل حل شدن مشکل سربازی به تیم ملوان بندر انزلی منتقل شد و صدها خبر از این دست جهت برطرف کردن مشکلات فوتبالیست هایی که بسیاری از آنها حتی آخرین مدرک تحصیلی شان سوم راهنمایی هم نیست.

در همین فکرها بودم که اخبار شبانگاهی توجه ام را به خود جلب کرد، شاهد برگزاری همایشی بودیم جهت تشویق و تجلیل از نخبگان و دانش آموزان المپیادی کشور در رشته های مختلف، که  در جای خود کار بسیار ارزشمندی است. اما نگاه درست به نیازهای قشر نخبه و جوان مملکت امر بسیار حیاتی است، چرا که در این همایش عزیزان نخبه  درد دلهای فراوانی داشتند که مسئولین امر باید با توجه به نیاز کشور، به نخبگان،نویسندگان ودانشمندان جوان و تامین آینده این عزیزان فکری بکنند.

اگردر این همایشها فقط به اهداء تقدیرنامه و تندیس ها بسنده نشود، و به غیر از سخنرانی و سر دادن شعار، فکری به حال این بزرگوارانی که کشور به ذره ذره وجود آنها احتیاج دارد بشود، دیگر مسأله فرار مغزها و بی اعتنائی هائی که عمداً یا سهواً شده و تبعات منفی آن همانند فرار مغزها دامنگیر کشور شده است را نمی شنویم.

ضمنا لازم به ذکر است که نخبگان یک کشور محدود به چند نفر دانش آموز یا دانشجویان المپیادی نمی شود، از یک دید منطقی حتی صنعتگر یا کارگری که صاحب فکر نو و ابتکار هم هست باید در بستری مناسب، امکانات پرورش و بالندگی و ظهور استعداد خویش را داشته باشد.

طبق آمار صندوق بین المللی پول، ایران بیشترین مهاجرت تحصیل کرده های علمی را در میان 61 کشور جهان داشته است و طی چند سال اخیر 105 هزار ایرانی با تحصیلات عالی به آمریکا و هفت هزار و 500 نفر به کانادا رفته اند و پیش بینی می شود هم اکنون نزدیک به 70 هزار دانشجوی ایرانی در دوره های دکتری در کشورهای غربی مشغول به تحصیل باشند.

این نکته بسیار دردناک است که اداره  کل گذرنامه کشور، اعلام کند، هرروز به طور متوسط 15 کارشناس ارشد، 23 نفر دارای مدرک دکترا و 567 نفر دارای مدرک تحصیلی لیسانس و در مجموع پنج هزار و 475 نفر از نخبگان دانشگاه ایرانی در سال 1378 به کشورهای مختلف مهاجرت کرده اند.

نيازي نداريم كه دلايلي پيچيده‌ براي عقب ماندگي خود بيابيم. بسياري از علت‌ها آنقدر واضح و روشن است كه نیازی به گفتن نیست. كافي است به برخي تفاوت‌ها با دقت بنگريم تا ابعاد قضيه روشن شود.

ما قصد توهین به هیچ کس و هیچ حرفه خاصی را نداریم، اما تا حالا فكر كرده‌ايم چرا در ايران يك فوتباليست در پايين‌ترين سطح ،از يك نويسنده در عالي‌ترين درجه ،هزار برابر بيشتر دستمزد مي‌گيرد؟ [دقت كنيد كه اين هزار برابر اصلا اغراق نيست و عين واقعيت است که توضیح خواهیم داد.

در حالي كه يك نويسنده براي تاليف يك كتاب 350 هزار تومان دستمزد دريافت مي‌كند براساس آمار رسمي فدراسيون فوتبال آقاي x بازيكن مصدوم استقلال براي يك فصل بازي 350 ميليون تومان دستمزد مي‌گيرد ؛ يعني هزار برابر يك محقق و نویسنده.

 


يا آقاي هوار ملامحمد براي يك فصل بازي در پرسپوليس 450 ميلون تومان قراردادبسته است.

آيا فكر كرده‌ايم ادامه اين وضعيت چه تاثيری بر علم، دانش، فرهنگ و انديشه ايران خواهد گذاشت و چه بلوايي ناشي از تزريق گسترده پول بر مستطیل سبز به وجود خواهد آورد؟ آيا فسادهايي كه از چنين پديده‌اي بروز مي‌يابد، و يافته، ما را بر آن نمي‌دارد كه اندكي در اين فرايند تجديدنظر كنيم؟

وقتي نويسنده‌اي بعد از چند سال زحمت، سختي و كوشش با هزار زحمت و عبور از هفت‌خوان موقعيت‌هاي خطير فقط 350 هزار تومان بابت 10 درصد پشت جلد دريافت مي‌كند بايد هم انتظار داشت وضعيت علم، پژوهش، فرهنگ، مطالعه، توليد فكراينقدر در جامعه افت كند ؛ اصلا طرف مطالعه كند كه چه چيزي به دست بياورد، سال‌ها وقت خود را صرف پژوهش كند كه آخرالامر براي رتق و فتق زندگي عادي خودش دچار مشكل شود؟
.
شاید گفته شود در همه دنیا چنین است و فوتبالیست ها پول های کلان می گیرند. اما باید به این نکته توجه شود که در کشورهایی که فوتبالیت ها دستمزدهای کلان می گیرند ، پولی که آنها داده می شود ، از محل درآمد باشگاه های بخش خصوصی است اما ريال به ريال پولي كه در فوتبال ایران هزينه مي‌شود متعلق به بيت‌المال و آحاد جامعه است زيرا اكثر قريب به اتفاق، يا به تعبيري، همه باشگاه‌هاي ايراني به بودجه شركت‌هاي دولتي يا شبه دولتي  وابسته‌اندكه از بودجه عمومي ارتزاق مي‌كنند.


وانگهی اگر قرار است در پول دادن به فوتبالیست ها مانند خارجی ها عمل کنیم ، چرا در سایر امور مانند تخصیص منابع به پژوهشگران و نویسندگان مانند آنها عمل نمی کنیم؟
چه اشكالي دارد كه شركت‌هاي دولتي همان‌قدر كه پزباشگاه فوتبال خود را مي‌دهند و براي آن هزينه مي‌كنند به « باشگاه دانش، خرد و هنر» خود نيز توجه كنند و بخشي از اعتبارات كلان خود را به سمت دانشمندان، نخبگان و پژوهشگران سوق دهند؟

اي كاش براي مديران ما سقوط سهمناك تيراژ كتاب ، كم اهمیت تر از سقوط يك تيم در جدول ليگ برتر نبود.
راستي مديران ما چقدر كتاب مي‌خوانند و چقدر فوتبال نگاه مي‌كنند؟

رضا نصرت پور

 

خبرهای منتخب بانکی دات آی آر :

*=======================*

شیطنت کودکانه و برداشت از حساب بانکی برای فیس بوک

کدام یک از مشاهیر کارمند بانک بودند؟

اقتصاد غزه به روایت تصاویر / قسمت دوم

تصویر/بانکداری الکترونیک به نوین ترین شیوه!

گزارش تصویری/گزارشی دیدنی از بانک های مرکزی جهان

روش تبلیغاتی نایک در هنگام بحران

بدترین فجایع فناوری در طول تاریخ!

کشوری که هیچ بانکی ندارد ...

15 اثر بی نظیر معماری جهان(2)

اولین دانشگاه همبرگر مک دونالد در چین!

چک از کجا آمد؟

گزارش تصویری / پولدارها تعطیلات کجا می روند ؟

ساخت بزرگترین جیپ دنیا در امریکا

با پول چه کارهایی میشه کرد ؟

طراحی خانه متحرک و بسیار کوچک ویژه کارتن خواب ها

نمایشگاهی از دیکتاتورهای تاریخ

► استخدام کارشناس روابط عمومی و...
جشن آزادی زندانیان جرائم غیر عمد توسط بانک رفاه ◄

مطالب مرتبط
بنر