برنده میشم یا برنده نمیشم ؟

چهارشنبه ، 22 دی 1389 ، 09:01
هر چه جامعه‌اي كهن‌تر و با تمدن طولاني باشد احتمال اينكه مردم آن جامعه نسبت به جوامع متاخر باورها و طرح‌واره‌هاي كهن‌تر و سنتي‌تري را يدك بكشند، بيشتر است. هر كس در طول زندگي خود در كشور ما بارها و بارها واژه «شانس» را شنيده يا به كار برده است. بسياري افراد هستند كه شب‌ها با اين آرزو و رويا سر بر بالين مي‌گذارند كه سرنوشت‌شان تغيير كند و شانس به آنها رو بياورد. افرادي معتقدند در طول زندگي هر فرد «شانس» فقط يك بار در منزل‌شان را مي‌كوبد.

به گزارش بانکی به نقل از شرق بسياري از افراد با اين رويا سر بر بالين مي‌گذارند كه در قرعه‌كشي برنده شوند و نمي‌شوند. برخي از افرادي كه خود را «بدشانس» مي‌پندارند و مي‌شناسند در طول زندگي نقش «قرباني» را مي‌پذيرند و خود را مستحق هر آنچه بدي و زشتي و پليدي است، مي‌دانند! آنچه در ذهن و روح بسياري از ما جاسازي كرده و به شكل باور عمل مي‌كند تحت اين عنوان كه «سرنوشت هر كسي از قبل مشخص شده است» و «سرنوشت را نمي‌شود از سر نوشت»، موهوماتي بيش نيست و در واقع با تغيير افكار و نگرش (نوشته‌هاي درون سر = سرنوشت) هر كس مي‌تواند سرنوشت خود را تعيين كند.

تكيه بر باورهاي اشتباهي چون «سرنوشت محتوم» و «شانس»، ارمغاني به جز مسووليت‌گريزي و منفعل بودن در پي ندارد. مهم‌ترين ويژگي انساني انسان‌ها در مقايسه با ديگر جانداران، ويژگي «انتخابگري» است. اصولاً فلسفه «معاد» با انتخابگري انسان‌ها معنا پيدا مي‌كند.

ريچارد وايزمن روانشناس با تحقيقات متعددي پاسخي منطقي و علمي به موارد فوق داده است. او معتقد است كليد خوش‌شانسي و بدشانسي افراد در افكار و رفتارشان نهفته است.

 

 

اما چگونه؟

به نظر وايزمن تفاوت چشمگيري بين «بدشانس‌ها» و «خوش‌شانس‌ها» در خصوصياتي مثل برونگرايي، روان‌رنجوري و جسارت وجود دارد.

«برونگرايي» افراد خوش‌شانس به طور مشهودي بالا‌تر از بدشانس‌هاست. برونگرايي از سه طريق، احتمال برخورد خوش‌شانس‌ها با حوادث و پيشامدهاي خوش‌اقبال را به نحو چشمگيري افزايش مي‌دهد.

1- معاشرت با افراد بيشتر

2- بهره بردن از «گيرايي اجتماعي»

3- در تماس بودن با افراد

شاخص «روان‌رنجوري» ميزان آسودگي يا اضطراب فرد را مي‌سنجد. از نظر وايزمن افراد بدشانس عموماً عصبي‌تر از افراد خوش‌شانس هستند و اين فشار عصبي توانايي آنها در توجه به فرصت‌هاي غيرمنتظره را مختل مي‌كند.

در واقع خوش‌شانس‌ها آدم‌هاي باز، راحت و با پذيرش بالاتري هستند.

همچنين از نظر وايزمن، خوش‌شانس‌ها «جسارت» خيلي بيشتري نسبت به بدشانس‌ها دارند يعني در زندگي پذيراي تجربه‌هاي جديد هستند. افراد خوش‌شانس در انتظار وقوع چيزهاي بهتري هستند و با روبه‌رو شدن، از آنها بهره مي‌برند. در واقع خوش‌شانس‌ها، خوش‌بين‌تر هستند و تصوير ذهني‌اي كه از خود و جهان پيرامون خود دارند مثبت است بنابراين هم تصوير ذهني مثبت و هم قانون جذب، اثر مثبت خود را مي‌گذارند.

حالا ممكن است اين سوال پيش آيد كه آيا امكان تبديل افراد بدشانس به افراد خوش‌شانس وجود دارد؟

باز هم وايزمن در تحقيقات بعدي خود نشان داد كه چنين چيزي ممكن است. او به عنوان روانشناس با گروهي از داوطلبان كار كرد و تمريناتي در جهت خوش‌شانس كردن آنان ارائه داد. نتايج حيرت‌انگيز بود. 80 درصد داوطلبان خوش‌شانس‌تر شده بودند.

وايزمن معتقد است آدم‌هاي خوش‌شانس بر اساس چهار اصل زير براي خود فرصت ايجاد مي‌كنند.

1- آنها در ايجاد و يافتن فرصت‌هاي مناسب مهارت دارند.

2- به قوه شهود گوش مي‌سپارند و براساس آن تصميم‌هاي مثبت مي‌گيرند.

3- به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاق نيكي براي آنها رضايت‌بخش است.

4- نگرش انعطاف‌پذير آنها، بدبياري را به خوش‌اقبالي تبديل مي‌كند.

شما خواننده گرامي خود را جزء كدام دسته مي‌دانيد؟

اگر جزء خوش‌شانس‌ها هستيد بايد از طرز نگرش، تفكر و رفتارتان سپاسگزار باشيد نه شانس ولي اگر جزء بدشانس‌ها هستيد لازم است از همين الان دست به كار شويد، وقتش رسيده كه تغيير كاربري دهيد!

اخبار پربازدید سایت بانکی :

===================

► پیرمردهای سالخورده ای که دزدهای حرفه ای هستند !
گمشده با یارانه پیدا شد ! ◄

مطالب مرتبط
بنر