بانکی دات آی آر: موفقیت واژه‌ای مهم و آشنا برای همه ماست. از همان دوران کودکی، پدر و مادرها از موفقیت برای فرزندان تعریف می‌کنند. وقتی مدرسه می‌روند در همه مراحل تحصیل، معلم، ناظم، مدیر و استاد از موفق می‌گویند و از راه‌های رسیدن به موفقیت. راه‌هايی که بعضا کلیشه‌ای و تکراری هستند. به عنوان مثال، اینکه برنامه‌ریزی لازمه موفقیت است و ….
اما در کنار موضوعات مربوط به موفقیت و راه‌های رسیدن به آن، یک موضوع مغفول مانده است و آن اینکه لزوما دستیابی به یک شغل پر درآمد، موفقیت نیست. چرا که اگر از این نگاه به موفقیت بنگریم، باید بسیاری از افراد که در مشاغل مهم و تأثیرگذار جامعه در حال خدمت بوده ولی درآمد زیادی ندارند را آدمهای غیرموفقی بدانیم.
آیا اجازه داریم یک فرد ارتشی که از مرزهای کشور در شرایط سخت حفاظت می‌کند، ولی درآمد آنچنانی ندارد، فرد ناموفقی بدانیم؟
آیا اجازه داریم معلم دلسوزی که با عشق به فرزندان ما آموزش می‌دهد، چون درآمد زیادی ندارد، موفق ندانیم؟
آیا می‌شود پرستار زحمت‌کشی که شبانه روز بر بالین بیماران جامعه‌مان زحمت می‌کشد، چون درآمد زیادی ندارد، فردی ناموفق بپنداریم؟
نمونه‌های بسیار زیادی می‌توان به موارد فوق افزود …
يادداشت: در تعریف موفقیت دچار اشتباه نشویم!
نوامبر 10, 2015 محسن پاك نيت مديريت, موفقيت, يادداشت 9
علي عباسي رائي – دانشجوي دكتراي مهندسي صنايع و مدرس دانشگاه
موفقیت واژه‌ای مهم و آشنا برای همه ماست. از همان دوران کودکی، پدر و مادرها از موفقیت برای فرزندان تعریف می‌کنند. وقتی مدرسه می‌روند در همه مراحل تحصیل، معلم، ناظم، مدیر و استاد از موفق می‌گویند و از راه‌های رسیدن به موفقیت. راه‌هايی که بعضا کلیشه‌ای و تکراری هستند. به عنوان مثال، اینکه برنامه‌ریزی لازمه موفقیت است و ….
اما در کنار موضوعات مربوط به موفقیت و راه‌های رسیدن به آن، یک موضوع مغفول مانده است و آن اینکه لزوما دستیابی به یک شغل پر درآمد، موفقیت نیست. چرا که اگر از این نگاه به موفقیت بنگریم، باید بسیاری از افراد که در مشاغل مهم و تأثیرگذار جامعه در حال خدمت بوده ولی درآمد زیادی ندارند را آدمهای غیرموفقی بدانیم.
آیا اجازه داریم یک فرد ارتشی که از مرزهای کشور در شرایط سخت حفاظت می‌کند، ولی درآمد آنچنانی ندارد، فرد ناموفقی بدانیم؟
آیا اجازه داریم معلم دلسوزی که با عشق به فرزندان ما آموزش می‌دهد، چون درآمد زیادی ندارد، موفق ندانیم؟
آیا می‌شود پرستار زحمت‌کشی که شبانه روز بر بالین بیماران جامعه‌مان زحمت می‌کشد، چون درآمد زیادی ندارد، فردی ناموفق بپنداریم؟
نمونه‌های بسیار زیادی می‌توان به موارد فوق افزود …
بنابراین، این نگاه که فقط افراد کارآفرین و پولدار را موفق بنامیم و اینطور القا کنیم که فقط فردی موفق است که کسب‌وکار راه انداخته و درآمد هنگفت دارد، می‌تواند جفایی بزرگ به جامعه‌مان باشد!
اگر اینطور باشد پس چه کسی باید معلم شود، چه کسی نظامی شود و چه كسي از خويشان بيمار و رنجور ما مراقبت كند …
هر جامعه‌اي در کنار کارآفرینان، به معلم، پرستار، پلیس، آتش‌نشان، کارمند و …. هم نیاز دارد و نباید کسانی را که چنین حرفه‌ای در پیش گرفته‌اند، افراد ناموفقی بدانیم.
با توجه به موارد فوق، از نظر اینجانب تعريف موفقیت برای هر انساني متفاوت است.
برای یک کارگر ساده، رضایت پیمانکار و ارتقاء به سرکارگری موفقیت است؛ برای یک استاد دانشگاه، ارتقا از درجه استادیاری به دانشیاری موفقیت است؛ برای یک کارمند پیمانی، تبدیل شدن به استخدام رسمي موفقیت است و برای مدیر عامل شرکت اپل، گوی سبقت ربودن از سامسونگ موفقیت است.
مخلص کلام اینکه، موفقیت برای هر فرد این است که شغل و وظیفه خودش را به درستی و تمام و کمال انجام دهد. اگر هر فرد در کار خود بهترین باشد، وظایفش را به‌خوبی انجام دهد و تمام توان خود را برای ارتقا خود و خدمت به جامعه‌اش بکار گیرد، آن وقت جامعه به رشد و بالندگی دست خواهد یافت.
منبع: مجله قلمه
در بیمارستان‌های این کشور، به جای اینکه اورژانس به محلِ حادثه برود به جای دیگری هدایت می‌شد و این یعنی بحران. حتی شرکت‌های خودروسازی نیسان و رنو هم بخش‌هایی از تولیدشان را به خاطر این ویروس تعطیل کردند.
روزی را در نظر بگیرید که تمام اهدافِ کاری‌تان به سرانجام رسیده است و حس می‌کنید لیاقت حقوقِ بالاتری دارید. این روز دقیقا همان روزی است که داشتنِ مهارت‌های ارتباطی به کمک‌تان می‌آید.
این زوجِ دوست داشتنی، وقت و هزینه‌ی زیادی صرفِ تبلیغات برای جذب مشتری کرده بودند؛ در نتیجه به مشتری‌های قدیمی کمتر از قبل توجه می‌شود و همین باعث شده تا مشتری‌های قدیمی ترک‌شان کنند.
فرض کنید در سازمانی مشغول به کار شده‌اید. ایده‌ی خوبی در مورد بهتر انجام دادنِ کارهای سازمان به ذهن‌تان می‌آید. اینکه چطور همکار یا مدیرتان را مجاب کنید ایده‌تان ارزشمند است، به مهارتِ فروشِ شما بستگی دارد.
دور و برتان را نگاه کنید. بینِ دوست و آشنا و همکلاسی‌های سابق و افراد فامیل، چه تعداد افرادی را می‌بینید که به دنبال تحصیلات عالیه (ارشد، دکتری، پست دکتری) رفته‌اند؟
البته کسب و کارها می‌توانند با تولید محصولات جدید، هدایای ارزشمند و تخفیف‌های شگفت‌انگیز مشتریانِ جدید را به سمت خودشان جذب کنند، اما چه جذبی؟
شاید وقتی صحبت از کارِ نوجوانان بشنوید، لبخند بزنید و از موضوع رد شوید. حق هم دارید، کار برای تحصیلکرده‌ها وجود ندارد، آن وقت نوجوان 14، 15 ساله کار پیدا کند؟
نوجوان‌ها معمولا برای نشان دادنِ حسِ بزرگ‌شدن، کارهای بزرگسالان را انجام می‌دهند. گاهی از خواهر و برادرِ کوچکتر مانندِ والدین مراقبت می‌کنند، گاهی مسولیت خریدهای خانه را بر عهده می‌گیرند و گاهی به سراغ کارِ نیمه‌وقت می‌روند.
لیزی در سال 2014 در 14 سالگی سایتی راه‌اندازی کرد و در آنجا دستور غذاهای سالم را قرار داد.