با همه کارمندان یکسان برخورد نکنید!

پنجشنبه ، 29 بهمن 1394 ، 11:36

بانکی دات آی آر: داشتن رفتار یکسان با کارمندان، مدیریت «حاضر و آماده» است. شما باید رویکرد مدیریتی تان را انطباق پذیر کنید. روش موثرتر مدیریت پرسنل این است که شخصیت، قابلیت ، حساسیت و دیگر فاکتورهایی را که بر نحوه واکنش پرسنل به شرایط مختلف تاثیرگذار است بشناسید و مهم تر از همه بدانید هریک از کارمندان چه تفاوتی با شما دارند.

به طور کلی، افراد با هم فرق دارند. نحوه پاسخ دهی و واکنش کارمندان شما به شرایط مختلف متفاوت است. در بسیاری موارد، مجبورید در رفتار با کارمندان تان عادلانه و یکسان برخورد کنید، اما واقعیت این است که هر یک از پرسنل شما ویژگی های منحصر به فردی دارد و شما باید این موضوع را مدنظر قرار دهید.

 

 

در اینجا نمونه هایی از فعالیت های متداول مدیریتی را که در مورد آنها نباید با همه کارمندان یکسان رفتار کنید معرفی می کنیم:

 

1- ارائه بازخورد یا تحسین کردن

 

برخی کارمندان هستند که به صورت خودکار بهترین عملکرد را دارند، بدون اینکه تعریف و تحسین شما اثری در عملکرد آنها داشته باشند، اما برخی دیگر از کارمندان هستند که دائما باید از آنها تعریف شود تا انگیزه کاری خود را حفظ کنند. به طور مشابه، ممکن است کارمندی از اینکه او را به میان جمع دعوت کرده و پیش روی سایر همکاران از او تعریف کنید لذت ببرد، در حالی که شخص دیگری بسیار خجالتی باشد و دوست نداشته باشد در کانون توجه قرار بگیرد و در حقیقت از اینکه میان جمع در مورد او صحبت شود، احساس ناخوشایندی داشته باشد.

 

2- راهنمایی کردن و جهت دادن

 

برخی کارمندان به دستورالعمل هایی جزئی برای کارشان نیاز دارند، در حالی که عده ای دیگر به راحتی و به صورت خودکار در مسیر هدف مطلوب شرکت که از ابتدا تعیین شده حرکت می کنند.

دلیل اینکه برخی افراد به دستورالعمل های جزئی نیاز دارند این نیست که آنها انگیزه کمی دارند یا نمی دانند باید چه کاری انجام دهند. این به شخصیت آنها برمی گردد یا اینکه از مدیر قبلی خود به دلیل برآورده نکردن دقیق خواسته های او خاطره بدی در ذهن دارند. بنابراین، به عنوان یک مدیر باید بدانید در مورد هر یک از کارمندان تان چه چیزی کاربرد دارد و آن را برای گرفتن بهترین نتیجه از آنها به کار بگیرید.

 

 

3- تعیین اهداف

 

درست مثل مورد قبلی، برخی کارمندان از اینکه اهداف و مسیرهای سازمان به طور دقیق به آنها تفهیم شود خوشحال می شوند، در حالی که برخی دیگر نیاز دارند در تعیین اهداف و مسیرها به طور مستقیم مشارکت جمعی داشته باشند. در برخی موارد، شرایط ایجاب می کند سازمان شما این اهداف و مسیرها را دیکته کند، اما در مواردی دیگر نیاز است اهداف به صورت مشارکتی تعیین شوند. همیشه نمی توانید بگویید چرا و کدام یک از این رویکردها درست است، چون افرادی که می خواهند آن را به صورت مشارکتی انجام دهند تلاش می کنند انتظارات را تعدیل کنند و افرادی که می خواهند اهداف مو به مو به آنها دیکته شود، درصورت عدم توانایی در تحقق آن هدف به دنبال بهانه می گردند.

چه رویکرد دیکته کردن اهداف و چه کار مشارکتی را برمی گزینید، باید بدانید هریک از کارمندان چه چیزی را برای انگیزه گرفتن ترجیح می دهند.

 

 

4- تادیب کردن

 

برخی کارمندان اغلب آنهایی که اعتماد به نفس بیشتری دارند انتقاد و تادیب را خیلی خوب می پذیرند، اما برخی دیگر نسبت به اینکه به آنها گفته شود کاری را اشتباه انجام داده اند حساسیت بیشتری نشان می دهند و ترس از دست دادن شغل وجودشان را فرا می گیرد. این ترس باعث می شود دیگر ریسک نکنند یا برای اتخاذ تصمیم های کاری اعتماد به نفس نداشته باشند و آن را به دیگران محول کنند.

تکنیک های سنتی مدیریت معمولا تادیب و اصلاح را به رویکردی نرمتر تبدیل می کند و به کارمندان می گوید دفعه بعد سعی کنند شکل متفاوتی به کارهای خود بدهند. این روش برای بسیاری از کارمندان موثر است، اما گاهی رویکردی مستقیم تر و سرسختانه تر تنها راه تغییر دادن یک کارمند است. بار دیگر، به همین دلیل است که شناخت روحیه کارمندان اهمیت زیادی می یابد تا بتوانید رویکرد درست را اتخاذ کنید.

 

 

5- توسعه و آموزش

 

برخی کارمندان از هر فرصتی برای توسعه و آموزش خود استفاده می کنند، در حالی که برخی دیگر به این موضوع اشتیاق چندانی نشان نمی دهند. دانستن دلایل این عدم اشتیاق به شما کمک می کند برنامه های آموزشی موثر برای این افراد را ایجاد کنید.

به عنوان مثال، آموزش های خارج از ساعات کاری ممکن است مشکلات شخصی و خانوادگی برای کارمندان ایجاد کند و باعث شود در برابر آن مقاومت کنند. موضوع مهم تر این است که تکنیک های مختلف یادگیری در افراد متفاوت است. برخی کارمندان با حضور فعال در کارگاه های آموزشی یادگیری بهتری دارند، در حالی که برخی دیگر ممکن است شرکت در یک کنفرانس یا حتی خواندن یک کتاب در مورد موضوعی که باید در مورد آن دانش کسب کنند را ترجیح دهند.

 

در شرایطی که مطمئنا تکنیک های مختلف یادگیری هرکدام مزایا و معایبی دارند و باید آنها را با نیازهای خود سازگار کنید، توجه به نحوه یادگیری هر یک از کارمندان و تلاش برای تطبیق برنامه های آموزشی با نیارهای آنها، امر مهم دیگری است.

 

منبع: آفتاب

► درس هایی که Taylor Swift در بازاریابی شبکه اجتماعی به ما می‌دهد
چگونه شناخت‌بازار می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های تجاری کمک کند؟ ◄

مطالب مرتبط
بنر