استخر چهار متری، برای شناگر ماهر: چه کار کنیم که ریسک کسب و کارمان، در شروع کار کم شود؟

بانکی دات آی آر: ریسک، واژه‌ای پر از معنا است. از هر طرف که نگاهش می‌کنیم، مفهومی جدید می‌بینیم. ولی همه‌ی این مفاهیم، با «احتمال» سر و کار دارند؛ احتمال شکست تقسیم بر احتمال پیروزی.

 

نمی‌خواهیم از در ریاضیات وارد شویم. ولی می‌خواهیم کمی از آمار بگوییم؛ شاید تنها راه‌مان برای کشف واقعیت همین باشد. به نوشته‌ی فورچون، نود درصد استارت‌آپ‌ها شکست می‌خورند. یعنی اگر بی‌گدار به آب بزنید، ریسک بسیار بالایی را خواهید داشت. دنیای استارت‌آپ‌ها، محیطی خطرناک (و حتی ترسناک) است .

 

 

 

حالا از طرف دیگر نگاه کنید. بالاخره ده درصد موفق شده‌اند. چرا شما جزو آن‌ها نباشید؟ مثل کنکور است؛ به قول معروف خیلی‌ها سیاهی لشگر هستند. ولی موفق‌ها قبل از برگزاری کنکور یا برپا کردن استارت‌آپ، تلاش زیادی کرده‌اند. چیزهای زیادی آموخته‌اند و آن‌ها را بارها آزمایش کرده‌اند.

 

یادتان میاید که قبل از کنکور چه کار می‌کردید؟ بله؛ سرتان در کتاب بود و دائم می‌خواندید. ولی کنکور فقط به خواندن نبود. قرار بود که با تمام این دانسته‌ها تست بزنیم. پس غیر از درس‌خواندن و مرور آموخته‌ها، کار دیگری هم می‌کردیم. تست‌های سال قبل را جلوی‌مان می‌گذاشتیم و تست می‌زدیم. هنوز سر جلسه نبودیم، ولی خودمان را آزمایش می‌کردیم. لحظه‌ای فکر کنید؛ دلیل این کار چه بود؟

 

ما انسان‌ها، قبل از انجام کارهای بزرگ آزمایش می‌کنیم. وقتی می‌خواهیم کنکور بدهیم، کتاب تست را جلویمان می‌گذاریم تا متوجه شویم که در تست زدن چقدر موفقیم. قبل از این که نرم‌افزار را منتشر کنیم، خودمان چند وقت استفاده‌اش می‌کنیم تا مشکلاتش مشخص شود. حرف ما این است که قبل از شروع کسب و کار هم می‌توان آزمایشگاهی ساخت که ایده را به بوته‌ی نقد بکشاند.

 

 

 

 

همه‌چیز را از ابعاد کوچک شروع کنید

فرقی نمی‌کند چند کتاب و مطلب درباره‌ی بازاریابی و مدیریت کسب و کار خوانده باشید. بالاخره مواردی باید به تجربه به دست بیاید. در هیچ کتابی نوشته نشده است که اگر بین خانم ایکس و آقای ایگرگ دعوا پیش بیاید، باید چه حرفی بهشان بزنید. در هیچ مقاله‌ای نوشته نشده که اگر دو فرصت سرمایه‌گذاری الف و ب را داشتید، برای هرکدام چقدر اختصاص دهید. بسیاری از مسائل را باید حین کار آموخت. گویا دنیای اطراف ما، سایه‌ی سیاهی را جلوی چشمان‌مان انداخته و راهی جز کسب تجربه نداریم.

 

 

 

ولی تجربه کردن رنج زیادی دارد. برای هرچیزی که با تجربه یاد می‌گیریم، هزینه‌ی زیادی می‌دهیم. برای همین است که می‌گوییم از ابعاد کوچک شروع کنید. برای مثال، به سایت «گروپان» (Groupon) نگاه می‌کنیم. این سایت، یکی از اولین سایت‌هایی بود که به مردم تخفیف گروهی ارائه می‌کرد. در ابتدای کار، از یک رستوران شروع کردند. نه هزینه‌ی زیادی لازم بود، نه نیروی زیادی. اگر هم کارشان شکست می‌خورد، فقط کمی ضرر کرده بودند.

 

کسب و کار، مثل دوچرخه‌سواری است. ابتدا با چرخ کمکی راه می‌رویم تا بعد از مدتی راه برویم. فرقی نمی‌کند که چه ایده‌ای در سر دارید. در هر صورت، بهترین کار این است که از کوچکترین اندازه‌ی ممکن شروع کنید. آزمایشگاهی راه بیاندازید که ضررش در حد و اندازه‌های آزمایشگاهی باشد. با این کار، بیزنس‌تان آرام آرام رشد می‌کند و خودتان هم به آرامی تبدیل به شخصی کارکشته می‌شوید.

 

منبع: مدیراینفو

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35588

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *