آمار در رونقی تاریخی به سر میبرد و اقتصاد در رکود. این روزها، آمار اقتصاد ایران پر رونقترین روزگار خود را طی میکند، اما اقتصاد ایران نه تنها چندان به سامان نیست، که در روزگار رکود به سر میبرد؛ این را فعالان اقتصاد ایران و مردم کوچه و بازار بهتر از همه درک میکنند.
آمارهای دولتمردان حاکی از آن است که همه چیزهای خوب در این چند سال، چند برابر شده است. اما آنچه مردم با همه وجود خود احساس میکنند، این است که رفاهشان نه تنها افزایش پیدا نکرده که رو به کاهش گذارده است.
رونق آمار و رکود اقتصاد، پیامآور یک دوگانگی است و این دوگانگی نه تنها برای مردم، که برای دولتمردان نیز سرگیجهآور است. منشأ این دوگانگی چیست؟ آیا اشتباهی در آمارها رخ داده است؟ یا مردم در اشتباهند. اوضاع خوب شدهاست، اما مردم هنوز نفهمیدهاند؟ آیا رونق آماری و رکود اقتصادی میتوانند همزمان رخ بنمایند؟
احمد میر مطهری، مدرس دانشگاه و کارشناس اقتصاد در خصوص آمارسازیها در گفت و گو با «خبر» میگوید: این نوع عملکرد دولتها در سوءاستفاده از آمارها که بیشتر در حوزه اقتصاد نمود دارد، از منظر تئوریک و نظری هر مسئولی مایل است در قالب عدد و رقم اقداماتی را که انجام داده است و منجر به بهبود حوزه مسئولیت خود شده است، جلوه دهد.
احمد میر مطهری افزود: این رخداد در همه جوامع قابل مشاهده است اما حاکمان و دولتمردان در جوامعی که نخبه پرور نیست و نخبگان امکان پژوهش و وارسی آمارهای کشور و دولت را ندارند آمارسازی رونق بیشتری دارد و موارد استفاده آن بیشتر است.
وی افزود: وقتی که یک برنامه یا جریانی به سر منزل مقصود نمیرسد و اهداف تعیین شده متعالی نمیشود، دولتها برای جبران مافات و کاستیهای موجود در برنامه خود اقدام به استفاده از ظرفیت روانی آمارها میکنند.
میر مطهری در تشریح این تئوری گفت: لبه تیغ این اقدام اینست که اگر دولتی بخواهد کاستیهای برنامههایش را با آمار و عدد و رقم جبران کند، اگر بعدها اثبات شود که این رقمها دروغی بیش نبوده است، نه تنها به همه بدنه اجرایی آن دولت خدشه وارد میشود، بلکه اهداف توسعهای آن کشور هم با چالش جدی مواجه خواهد شد.
وی به کتاب «چگونه با آمارها دروغ بگوئید» اشاره کرد و گفت: یکی از اقتصاددانهای غربی با نوشتن این کتاب در واقع این شیوه را به دولتها آموزش داد که چگونه با آمارها بازی کنند و پیکان آمارها را به سمت و سوی خود بچرخانند تا نتایج نهایی به نفع آنها تغییر کند.
میر مطهری میگوید: در این کتاب به این نکته اشاره شده است که برخی آمارهایی ارائه میشود که از نظر عددی درست باشد اما با واقعیت همسان نباشد. وی افزود: در واقع در این کتاب سعی شده است با ارائه روشهایی بتوان بدون اینکه دروغ عددی بگویی، حرفهایی بزنی که با اعداد و ارقام بخواند، ولی واقعاً تو دروغ گفته باشی.
میرمطهری اضافه کرد: آمار و ارقام برای تنظیمات ریز است در حالیکه مشاهدات عینی مردم به صورت روزمره نشاندهنده این است که خیلی نیاز به ارائه آمار نیست.
وی با ذکر مثالی از اختلاف آماری رئیس کل بانک مرکزی با وزیر اقتصاد دولت نهم در خصوص میزان مطالبات دولت از بانکها گفت: رئیس کل بانک مرکزی در این خصوص عددی را اعلام کرد که سه برابر عدد اعلامی وزیر اقتصاد بود. این درحالیاست که هر دوی آنها درست میگویند اما وزیر اقتصاد که عددش یک سوم عدد اعلامی رئیس کل بانک مرکزی است تشریح نکرد که از چه روشی برای رسیدن به این عدد استفاده کرده است. وی افزود: وزیر اقتصاد از روشی استفاده کرده است که گویای اعداد واقعی نیست.
میر مطهری در جمعبندی دلایل ونتایج آمارسازی دولتها در اقتصاد گفت: استفاده از عدد و رقم در حالی که هیچ تفسیری ضمیمه آن نیست و عقبه پژوهشی ندارد و فقط به صورت قدر مطلق استفاده میشود، نمیتواند مستند باشد و پشتوانهای برای برنامههای اقتصادی کشور و برنامههای توسعهای کشور را رقم زند.
وی تصریح کرد: یکی دیگر از نشانههای صحت یا عدم صحت آمارهای اعلامی دولتها، وجود تحول و نمود بیرونی در وضع زندگانی مردم است که اگر احساس تغییر نباشد این آمارها نه تنها از هیچ ارزش علمی برخوردار نخواهد بود بلکه بر صحت آن هم شک و به وجود خواهد آمد.
به عقیده کارشناسان اقتصادی، رونق آمار نتیجه نگرش و رویکرد پروژهمحور دولت به نظام اقتصادی است که براساس آن دولت با نگرش اقتصاد مهندسی به اقتصاد کشور نظر میکند و با رویکردی پروژهمحور، پروژههای بیشتر و بیشتری را به انجام میرساند.
پروژههای کوچک و بزرگ و عمدتاً کمبازده[همان فیلهای سفید] که با اراده و خواست فعالان اقتصادی پشتیبانی نمیگردد و به صورت برونزا و عمدتاً به لطف دلارهای نفتی به اقتصاد کشور تحمیل گشته و با بودجههای کلان پشتیبانی میگردد و در عین حال قادر نیست تا اقتصاد کشور را به سوی رونق واقعی و پیشرفت و توسعه اقتصادی به پیش برد. بله، نتیجه رویکرد پروژهمحور به اقتصاد پر واضح است که اعداد و ارقامی است که سر به فلک میکشد و به رونق آماری ختم میگردند.
اما رکود اقتصاد نتیجه چیست؟ رکود اقتصاد نتیجه رویکرد فرمانی دولت به اقتصاد است. دولت، جایگاه و نقش خود را در سیستم اقتصادی به نحو صحیحی نمیشناسد و به نحو بهینه تعریف نمیکند.
یک نماینده مجلس معتقد است یکی از مهمترین مشکلات اقتصاد ایران، آمارهای غیرواقعی است که از سوی سازمانهای مختلف برای اثبات کارایی دولت منتشر میشود.
ربانی، نماینده دوره هفتم مجلس میگوید: توزیع اعتبارات بخشهای گوناگون، توجه به زیرساختهای توسعه و تدوین برنامههای توسعه کوتاه مدت و بلندمدت از مسائلی است که آمارهای واقعی در جهتدهی صحیح به آن نقش تعیینکنندهای دارد.
وی با اشاره به آمار بیکاری که اخیراً از سوی مراجع رسمی اعلام شده است، گفت: رئیس مرکز آمار اعلام کرد که نرخ بیکاری در ایران تک رقمی شده است. در حالی که او به عنوان متولی آمار کشور باید بهتر از هر شخصی بداند که این آمار واقعیت ندارد و افزایش نرخ بیکاری حتی در یک جامعه آماری کوچک مانند فایل کاملاً محسوس است. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که اقتصاد و عملکرد آن منطق خاص خود را دارد که باید آن را به خوبی درک کرد و بر مبنای آن تصمیم گرفت؛ اقتصاد صرفاً آن گونه که ما میخواهیم، عمل نمیکند. سیستم اقتصادی فارغ از خواست دولت، فرآیندهای حاکم بر خود را داراست که نمیتوان با صدور فرامینی که با فرآیندهای حاکم بر سیستم اقتصادی ناسازگار است، آن را تحت اختیار گرفت و به هر جا که خواست، برد.
سیستم اقتصادی به شدت انتقامجوست؛ به این معنا که واکنشی سخت و قاطع در برابر اعمال سیاستهای اشتباه دولت از خویش بروز میدهد و انتقام اشتباهات تاریخی را به سختی میگیرد؛ به علاوه هر چه اصرار بر خطای رفته سختتر باشد، انتقام سیستم اقتصادی سختتر خواهد بود. این درسی است که تاریخ تجربیات اقتصادی به ما میدهد و باید از آن عبرت آموخت. آمار در رونقی تاریخی به سر میبرد و اقتصاد در رکود؛ علل بنیادی این دوگانگی در رونق آماری و رکود اقتصادی در چیست؟ مهمترین و بنیادیترین علت این دوگانگی در نگرش و رویکرد دولت به اقتصاد کشور و نحوه عملکرد دولت نهفته است. رویکردی که یک سوی آن به رونق آماری میانجامد و سوی دیگر آن به رکود اقتصادی منتهی میگردد.
منبع: سایت خبر آنلاین