مدت ۲۹ سال ناقابل بنده مرد بودهام. البته از نظر جنسی و نه مرامی. حتی آنقدر مرد بودم که یکسال و نیم پیش با خانمی ازدواج کردم. تا اینکه چند ماه پیش اقدام کردم برای سهام عدالت. چشمتان روز بد نبیند. بعد از این همه زندگی با آبرو امروز وقتی سهام بنده به دستم رسید فهمیدم زنم مردی است به اسم مهدی … . توجه کنید:
البته خدا را شکر کردم که در این تقسیم عادلانه لااقل همین یک مرد هم پیدا شده که به عقدم در آید و سرم بیکلاه نماند. اما متاسفانه تاریخ تولد همین مرد هم سال ۱۴۵۸ یعنی ۷۰ سال دیگر است. حالا شما قضاوت کنید که من با همسر مذکری که هنوز بدنیا نیامده چطور اموراتم را بگذرانم. چطور سربلند کنم پیش در و همسایه؟ از فرداست که بگویند:
– مرتیکه خجالت نمیکشه رفته شوهر بدنیا نیومده گرفته؟
– مردم مردای قدیم. لااقل وقتی شوهر میکردن هم سن و سال خودشون بوده حالا یه چند سالی این ور اون ور. یارو رفته شوهر 99 سال جون تر از خودش گرفته.
– شنیدی؟ چیو؟ فلانی رو که میشناسی توقطعه … دفنه؟ خب خب؟ رفته شوهر کرده؟ وا خدا مرگم بده.
و …
انصافا خودم شرمنده شدم. واقعا ما ایرانیها کی قراره دست از اینجور کار کردن برداریم. آخه هر کرگردنی میتونه این اشتباهاتو بفهمه. جالب اینه که مشخصات دیگه همسرم درسته الا این دو مورد. ای بشکنه اون انگشتهایی که غفلت کردن تا منو بی عفت کنن. الهی به عقد یه مرد بدنیا نیومده در بیایی تایپیست بی دقت.
وبلاگ شکوفه های نارنج