۶۱ درصد زنان جوینده کار تحصیلات دانشگاهی دارند

طی دهه های اخیر تمایل زنان به تحصیلات دانشگاهی افزایش یافته و این در حالی است که بازار کار کشور پاسخگوی آنان نیست.

معادل ۶۱درصد زنان جوینده کار دارای تحصیلات فوق دیپلم و بالاتر هستند که این میزان برای مردان ۲۰.۵ درصد است در حالی که نرخ مشارکت اقتصادی زنان نزدیک به یک پنجم مردان است.

براساس گزارش نتایج آمارگیری نیروی کار سال ۹۰ همچنین ۲۰.۲ درصد جویندگان کار مرد دارای تحصیلات ابتدایی هستند در حالیکه این میزان در بین زنان ۵.۸ درصد است.

تفاوت تحصیلات در بین جویندگان کار بیان کننده این واقعیت است که طی دهه های اخیر تمایل زنان به تحصیلات دانشگاهی افزایش یافته و این در حالی است که بازار کار کشور پاسخگوی آنان نیست.

در سالهای اخیر تعداد دانشگاهها را در کشور افزایش دادیم تا بتواند بخش وسیعی از جوانانی که دهه ۶۰ متولد شده اند را به دلیل اینکه نتوانستیم پاسخگوی آنها در بازار کار باشیم به پشت میزهای دانشگاه هدایت کنیم.

بی تردید، در صورتی که بازار کار نیاز به نیروی کار داشت جوانان به سوی تحصیل در دانشگاهها هجوم نمی آوردند و این در حالی است که فقط زمان ورود به بازار کار را برای جوانان با تاخیر مواجه کرده ایم.

بسیاری از کارشناسان جمعیتی معتقدند که جمعیت ایران تجربه افزایش جمعیت را سپری کرد و در دهه های ۷۰ و ۸۰ دیگر با نرخ رشد فزاینده دهه ۶۰ مواجه نبوده و حتی رشد جمعیت کشور طی سالهای ۷۰ تا ۷۵ به ۱.۴۷ درصد تقلیل یافت.

متولدان دهه ۶۰ ، دهه ۷۰ را با پر کردن مدارس و دهه ۸۰ را با تقاضا برای ورود به دانشگاهها و حضور در بازار کار سپری کرده اند. در مدارس سه شیفته درس خواندند و زمانی که می توانستند با دوره های آموزشی کوتاه مدت وارد بازار کار شوند آنها جذب دانشگاهها و رشته هایی شدند که در بازار کار کشور تعریفی نداشتند.

هم اکنون بیشترین تعداد بیکاران در رشته های مهندسی، ساخت و تولید با ۲۵۱ هزار و ۴۰۲ نفر وجود دارد و پس از آن نیز ۲۲۲ هزار و ۱۱۲ نفر در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق قرار دارند. از مجموع بیش از ۷۶۸ هزار نفر بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی، ۳۶۳ هزار و ۷۴۰ نفر مرد و ۴۰۴ هزار و ۳۱۱ نفر نیز زن است.

بالاترین تعداد مردان بیکار در رشته مهندسی ساخت و تولید با ۱۷۸ هزار و ۴۶۱ نفر است و بیشترین تعداد زنان بیکار نیز با ۱۳۴ هزار و ۷۹۱ نفر مربوط به رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق است. در مجموع ۱۰۰ هزار و ۹۱۲ نفر مرد و زن در رشته های علوم انسانی و هنر بیکار هستند و ۷۶ هزار و ۱۹۱ نفر نیز در علوم، ریاضی و کامپیوتر جزو بیکاران محسوب می شوند.

۳۸ هزار و ۴۳۸ نفر در رشته های کشاورزی و دامپزشکی، ۲۵ هزار و ۹۹۷ نفر در رشته های بهداشت و رفاه (بهزیستی) و ۱۷ هزار و ۴۰۷ نیز در رشته خدمات بیکار هستند. کل فارغ التحصیلان بیکار کشور ۷۶۸ هزار نفر هستند. همچنین از ۵۲ هزار و ۱۶۹ نفر بیکار فوق لیسانس و دکترای حرفه ای، ۱۱ هزار و ۸۸۶ نفر نیز در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده اند و ۱۲ هزار و ۳۵۳ نفر دارای مدرک رشته های مهندسی، تولید و ساخت هستند. معادل ۹ هزار و ۶۰۷ نفر در رشته علوم، ریاضی و کامپیوتر و ۶ هزار و ۷۸۱ نفر نیز در رشته علوم انسانی و هنر تحصیل کرده اند. سهم سایر رشته ها از موارد یادشده کمتر بوده است.

به طور کلی، ۱۲۲ هزار و ۸۶۳ مرد دارای مدرک فوق دیپلم، بیکار هستند، از سویی ۲۱۳هزار و هفت نفر لیسانس، ۲۵ هزار و ۵۱۷ نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه ای و ۲ هزار و ۲۵۷ نفر نیز دکترای تخصصی دارند. در بین زنان ۸۴ هزار و ۴۴۷ نفر بیکار فوق دیپلم، ۲۹۲ هزار و سه نفر لیسانس، ۲۶ هزار و ۶۵۲ نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه ای و یکهزار و ۱۳۱ نفر نیز دارای مدرک دکترای تخصصی هستند.

متولدان دهه ۶۰ به دلیل کثرت جمعیت در آن دهه با شرایط بسیار سختی وارد دانشگاه شدند اما وقتی که خواستند وارد بازار کار شوند با دشواری های بیشتری در این زمینه مواجه بودند.

متاسفانه برخی از مسئولان گسترش آموزش عالی را فقط به دلیل تاخیر برای ورود به بازار کار اعلام کردند غافل از آنکه این جوانان از تحصیل فارغ می شوند و متقاضی شغلی مناسبتر از یک دیپلم و زیر دیپلم هستند.

طی دهه های اخیر نه تنها پویایی در بازار کار کشور ایجاد نشده بلکه با موانع سرمایه گذاری و همچنین توسعه اقتصاد رانتی و ضد تولیدی بازار کار کشور با مشکل جذب نیروی انسانی، مواجه شد.

بی تردید بازار کار کشور اگر برای مردان نامطلوب است برای زنان نامطلوب تر.

جمعیت بدون برنامه افزایش یافت، دانشگاههای کشور بدون برنامه و نیاز بازار کار گسترش یافت و در نتیجه جمعیتی که دهه ۶۰ برای آنها سفره ای به لحاظ بالا بودن کیفیت زندگی پهن نشده بود به جمعیت کشور افزوده شد.

هم اکنون ۵۸ درصد جمعیت جوینده کار در کشور دارای تحصیلات دانشگاهی هستند که این حجم بالا به دلیل حضور پررنگ زنان دانش آموخته متقاضی کار است.

رونق تولید تنها با اعتماد سرمایه گذاران و ارتقا بهره وری میسر است. رشد سرمایه گذاری در سال ۹۱ به منهای ۲۲ درصد رسیده بود در حالیکه طبق برنامه سند چشم انداز باید به ۱۳ تا ۱۵درصد می رسید.

آمارهای یادشده نشان می دهد حتی به برنامه سند چشم انداز توسعه، متعهدانه عمل نکردیم و اقتصاد و بازار با رکود مواجه شد.

شکی نیست، که دولت یازدهم با حل بحران اشتغال در کشور، قبول مسئولیت کرده و بر این مهم واقف است که امر توسعه با حضور مردان و زنان هدایت می شود.

در ایران در حال توسعه کار نکرده بسیار است. کارهای بیشماری می توان در امر صنعت، کشاورزی، محیط زیست، گردشگری، صنایع دستی، حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و بسیاری از حوزه های دیگر اشتغال، ایجاد کرد و جوانان و زنان تحصیلکرده را با دوره های آموزشی کوتاه مدت بکار گرفت.

همه اینها در حالی است که دانشگاههای کشور نیز نیروی کار ورزیده برای بازار کار تربیت نمی کنند و دانشجویان به طور عام پیش از ورود به بازار کار نیاز به گذراندن دوره های مهارتی دارند و این در حالی است که مسئولان حوزه مهارت بارها اعلام کرده اند که بیشترین متقاضیان کسب مهارت آنها را فارغ التحصیلان دانشگاهی به خود تخصیص می دهند.

حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی رئیس جمهور بتازگی اعلام کرد: ما امروز در کشور نیاز به توسعه داریم. چشم انداز باید مد نظر قرار گیرد، چشم انداز به ما می گوید ایران در سال ۱۴۰۴ باید کشوری توسعه یافته باشد.

وی تصریح کرد: اگر می خواهیم مسیر توسعه همه جانبه را در زمینه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، حقوقی، قضایی و سیاسی به صورت متوازن و پایدار طی کنیم باید کار را به مردم بسپاریم. مسایل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تا آنجا که ممکن است باید به مردم واگذار شوند.

توسعه امری همه جانبه است که با حضور مردم تحقق می یابد. مردم هیچگونه تفکیکی ندارند و هر دو جنس باید در این مهم مشارکت داشته باشند.

هم اکنون بیکاری افراد کم سواد ۵ تا ۶ درصد است در حالی که بیکاری دانش آموختگان مرد ۱۸.۵ و دانش آموختگان زن ۳۸.۵ درصد است.

پایین بودن نرخ بیکاری افراد کم سواد می تواند این پیام را در بر داشته باشد که بازار کار بیش از آنکه مناسب افراد با تحصیلات دانشگاهی باشد، مناسب افراد کم سواد است که باید این روند تغییر کند.

علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی معتقد است: هیچ جامعه ای مسیر توسعه را طی نخواهد کرد مگر آنکه از نیروی انسانی توانمند خود یاری بگیرد.

نیروی انسانی توانمندی که در ایران است سرمایه ارزشمندی است که باید در مسیر چرخه تولید قرار گیرد. انسانهای توانمند می توانند ثروت تولید کنند، ثروتی که نه در چاههای نفت و گاز است و نه در معادن کشور و اگر این ثروت را نادیده بگیریم رستگاری جامعه را نادیده گرفته ایم.

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

=================

 

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *