داستانک/ نجار و کارفرما(همیشه برای خودت کارکن!)

یك نجار مسن به كارفرمایش گفت كه می خواهد بازنشسته شود تا خانه‏ ای برای خود بسازد و در كنار همسر و نوه‏ هایش دوران پیری را به خوشی سپری كند. كارفرما از اینكه كارگر خوبش را از دست می داد، ناراحت بود ولی نجار خسته بود و به استراحت نیاز داشت.

 

كارفرما از نجار خواست تا قبل از رفتن خانه ‏ای برایش بسازد و بعد بازنشسته شود. نجار قبول كرد ولی دیگر دل به كار نمی بست، چون می دانست كه كارش آینده‏ای نخواهد داشت، از چوب های نامرغوب برای ساخت خانه استفاده كرد و كارش را از سر‏ سیری انجام داد.

وقتی كارفرما برای دیدن خانه آمد، كلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه هدیه من به شما است، بابت زحماتی كه در طول این سال ها برایم كشیده‏ اید.

نجار وا رفت؛ او در تمام این مدت در حال ساختن خانه‏ای برای خودش بوده و حالا مجبود بود در خانه‏ای زندگی كند كه اصلاً خوب ساخته نشده بود.

نتیجه: همیشه جوری کار کن که انگار برای خودت کار می کنی

پائولو کوئلیو

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

================

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *