بحران اقتصادی برای مردان است یا زنان؟

ميليونها نفر از زنان اروپا كه زندگي اقتصادي خود را با تكيه به مردان تامين مي كردند، اكنون كنترل شرايط اقتصادي خود را بر عهده گرفته اند. به گزارش بانکی دات آی آر ، فارس نوشت:  اين مساله علاوه بر ايجاد تغييرات ساختاري در اقتصاد كشورهاي صنعتي و ثروتمند، آثار اجتماعي، سياسي و فرهنگي خاصي نيز دربر داشته است. البته قراردادها و تعهدات اجتماعي در خصوص كار و فعاليت زنان هماهنگ و متناسب با قراردادهاي اقتصادي توسعه و پيشرفت نداشته است. اگر قدرت اقتصادي زنان به عنوان يكي از بزرگترين تحولات اقتصادي 50 سال گذشته در كشورهاي صنعتي ارزيابي شود بايد گفت تاثيرات و تبعات اجتماعي اين مساله يكي از بزرگترين چالشهاي كشورهاي صنعتي طي 50 سال آينده خواهد بود .

*درآمد زنان در غرب كمتر از مردان است

ميزان درآمد زنان به طور ميانگين كمتر از مردان است و به ندرت در راس هرم مديريتي شركتهاي بزرگ قرار مي گيرند . نكته قابل ذكر اينكه نحوه حضور و فعاليت هاي اقتصادي زنان در كشورهاي صنعتي و ثروتمند نسبت به دهه ۱۹۶۰ ميلادي تحول زيادي داشته است . اگر زنان در اوايل دهه ۱۹۶۰ ميلادي بيشتر براي بهره كشي جنسي مورد استفاده قرار مي گرفتند و بيشتر كارهاي ابتدايي و نه چندان مهم شركتها به آنها واگذار مي شد ولي اكنون بخش زيادي از كارهاي حرفه اي و تخصصي در شركتهاي معتبر و مهم به آنها واگذار مي شود. به عنوان مثال اين نرخ در آمريكا به بيش از ۵۱ درصد رسيده است

 

*مردان آمريكايي از اشغال موقعيت شغلي خود توسط زنان به شدت نگران هستند

يكي از مهمترين تحولاتي كه طي سالهاي اخير به وقوع پيوسته افزايش ميانگين درآمد زنان نسبت به مردان است . تازه ترين تحقيق بنياد راكفلر نشان مي دهد سه چهارم آمريكايي ها از اين تحولات استقبال مي كنند. ۹۰ درصد مردان آمريكايي نيز با اين مساله هيچ مشكلي ندارند . البته مردان آمريكايي از اشغال موقعيتهاي شغلي خود توسط زنان به شدت نگران و ناراحت هستند . البته زنان در كشورهاي صنعتي ناچار به فعاليت اقتصادي هستند . افزايش تعداد مادران تنها و بي سرپرست بسياري از زنان در اين گونه جوامع را به انجام فعاليتهاي اقتصادي سوق داده است.

*زنان از روي ناچاري به هر كار تن مي‌دهند

تعداد شوهران آمريكايي كه مجبورند اين روزها در خانه بمانند و به جاي انها همسرانشان فعاليت اقتصادي داشته باشند به طور چشمگيري افزايش داشته است و به سطح ركوردهاي دهه ۱۹۷۰ ميلادي رسيده است . البته به نظر مي رسد اين مساله چالشهاي زيادي را براي جوامع صنعتي طي سالهاي آينده ايجاد كند . يكي از مهمترين چالشها اين است كه نيازهاي احساسي و عاطفي زنان در خصوص مسائل شغلي به طور كامل پاسخ داده نمي شود . تنها ۲ درصد روساي ۵۰۰ شركت بزرگ آمريكايي و ۵ شركت در بازار بورس آمريكا ، زن هستند . زنان تنها ۱۳ درصد اعضاي هيات مديره شركتهاي بزرگ آمريكايي را تشكيل مي دهند . اكثر پستهاي عالي رتبه مديريتي به مردان اختصاص داده شده است . در آمريكا و انگليس يك زن كارگر تمام وقت معادل ۸۰ درصد يك مرد حقوق دريافت مي كند . علت اصلي اين مساله اين است كه بسياري از زنان در جوامع صنعتي از روي نياز و ناچاري كار مي كنند و بنابراين به هر گونه شرايط كاري و قراردادي تن مي دهند .

*بحران مردان را سه برابر زنان بيكار كرده است

در اروپا زنان ۶ ميليون از ۸ ميليون فرصت شغلي ايجاد شده از سال ۲۰۰۰ تا كنون را اشغال كرده اند . در آمريكا از زمان آغاز بحران مالي و اقتصادي از هر چهار فرصت شغلي از دست رفته سه فرصت شغلي در اختيار مردان بوده است . نرخ بيكاري زنان در آمريكا ۸.۶ درصد و در مردان بيش از ۱۱.۲ درصد است . زنان آمريكايي طي سالهاي اخير بيش از دو سوم فرصتهاي شغلي جديد را در اختيار گرفته اند . تا سال ۲۰۱۱ تعداد زنان دانشگاهي در آمريكا ۲.۶ ميليون نفر بيشتر از مردان خواهد بود .

 

*غرب تازه به فكر كار زن در خانه افتاد

به نظر مي رسد راهكار هاي مناسب تري براي ايجاد اشتغال زنان در منزل وجود داشته باشد تا بتوان از اين طريق علاوه بر حفظ درامد مالي براي زنان ، جايگاه مادر بودن آنها نيز در كشورهاي صنعتي و توسعه يافته به خطر نيفتد . آلمان طي سالهاي اخير تمركز ويژه اي بر شغلهاي درون منزل براي زنان داشته است تا اجازه دهد مادران به وظايف مادري خود در قبال فرزندان نيز عمل كنند.

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *