تحلیل عملکرد ۷ رئیس کل بانک مرکزی در ۳۰ سال گذشته

 
 
بلوار ميرداماد تهران يك برج آبى سر بر آسمان دارد كه ضرب آهنگ ساز اقتصاد ايران به دست كليد
دار آن كوك مى شود. در ۳۰ سال گذشته تاكنون ۷ كليددار نت هاى اين ضرب آهنگ را روى خطوط حامل اقتصاد به شكلى به رقص
درآوردند كه در غالب ايام اين نت ها هيچ گاه با هم همخوانى نداشت و از ساز اقتصاد ايران صدايى به غير از فالژ به گوش
نرسيد. در اين مدت قيمت دلار از ۱۴۰ ريال تا ۹۷۷۰ ريال نوسان داشت يعنى ۶۹۷۸ درصد افزايش. تاريخ اقتصاد ايران محمدعلى
مولوى را به عنوان اولين رئيس كل بانك مركزى مى  شناسد، وى از سال ۵۷ كليددار برج آبى بود. زمانى كه سكان را
در دست گرفت هر دلار آمريكا را ۱۴ تومان معامله كرد و بعد از ۸ ماه اين سكان را با هر واحد دلار ۷/۱۵ تومان به عليرضا
نوبرى تحويل داد.نوبرى ۱۹ ماه كليدار بود در زمان تصدى اش جنگ تازه آغاز شده بود و شرايط ابتداى جنگ به لحاظ
اقتصادى بسيار خاص، انقلاب نوپا و اقتصاد هنوز شكل خود را با شرايط انقلاب تثبيت نكرده بود. كه اين روند باعث شد تادر
پايان ماه نوزدهم قدرت ريال با ۳۹/۵۳ درصد كاهش نسبت به دلار از ۱۵۷ به ۳۵۹ رسيدو عليرضا نوبرى كليد اقتصاد را در سال ۶۰
به مرحوم محسن نوربخش سپرد.مرحوم نوربخش به جرأت براى يك يك مردم ايران جايگاه خاص دارد. شايد بتوان او را نابغه اى
در علم اقتصاد دانست او خوب بر جايگاهى كه داشت مسلط بود، عدد و رقم را خوب مى فهميد و براى سياست هايى كه
مى بايست اجرا كند مى دانست از كدام بند وارد شود و كدام ماده را به كدام تبصره گره بزند. وى بهترين مرئوس
دنيا بود براى رئيس خود، اقتصاد ايران را خوب مى شناخت و راه فرار و گريز را بلد بود، معمولا سوال را با طرح يك
سوال انحرافى پاسخ مى داد، هر وقت عصبانى مى شد عينك خود را به نشانه تعمق با انگشت سبابه دست راستش بالا و
پايين مى برد و تا مجبور به تسليمت نمى كرد دست بر نمى داشت. سال ۱۳۶۰ رئيس كل شد در دوره اول رياستش ۵۴
ماه رئيس باقى ماند. در پايان اين دوره ريال را با كاهش ۶۳/۱۶ درصد تغيير سالانه به ۷۵۵ ريال رساند و جاى خود را به مجيد
قاسمى داد تا خود وزير شود.
در ميان روساى كل بانك مركزى قاسمى دولتى ترين رئيس كل بود هر چند كه امروز سكان
يك بانك خصوصى را بر عهده دارد اما شاكله مديريتى او بسيار با قوانين و توصيه هاى مديريت دولتى همخوان است، او
مجموعاً در يك دوره ۳۴ ماهه رئيس كل بانك مركزى بود يعنى از سال ۱۳۶۵ سكان را تحويل گرفت و بعد از طى اين دوره در سال
۱۳۶۸ كليد را تحويل داد، زمانى كه از برج آبى مى رفت هر دلار را ۱۰۸۸ ريال معامله كرد و رفت، تا نوبت به محمدحسين
عادلى رسيد، عادلى نگاه نافذ داشت، برق نگاهش ريال خودمان را هم سوزاند. زمانى كه كليد را تحويل گرفت جنگ تمام شد و
اقتصاد ايران با پذيرش قطعنامه رنگ و بوى جديدى به خود گرفت، عادلى ۶۰ ماه رئيس كل بود و بعد از ۵ سال رفت مجلس به محسن
نوربخش مجوز نداد تا دوباره وزير اقتصاد شود جاى او بنشيند، عادلى رفت تا خود را آماده سفر به كشور كانادا كند و كليددار
سفارت ايران شود. روزنامه هاى آن روزگار در تيترى درشت بر صحنه روزگار حك كردند كه دكتر محسن نوربخش رئيس كل بانك
مركزى ايران شد، اما كسى نمى دانست كه اين بار حكم عزلش به دست فرشته خدا حضرت عزرائيل امضاء مى شود، نوربخش
اين بار كه از تصدى كرسى وزارت جا مانده بود هر دلار را ۲۵۰۷ خريد و وارد ميدان شد.مى گفتند قلب دكتر به ضرب باترى
تپش دارد. جوان بود هنوز هم جوان بود، ظاهراً  يك بار در سن ۳۴ سالگى مطرح بود كه نخست وزير ايران شود، اما
نشد، او تحصيل كرده نيويورك بود از بچه هاى انجمن اسلامى؛ در كل به واسطه شخصيت ذاتيش خاطرات بسيارى از او بر جاى
ماند، از بحث و مناظره فرارى نبود، يكى از مهمترين خاطراتى كه از او به جاى مانده است اين بود كه توانست با خلق يك بند
در بودجه، ۱۰۰۰ ميليارد تومان براى دولتش طلب خلق كند و دولت بدهكار را تبديل به يك دولت طلبكار كند، عملكرد او باعث شد
تا مشاركتى ها هم مجبور به همكارى با او شوند در دولت اصلاحات هم به عنوان يادگارى از حزب كارگزارن باقى ماند. اما
يكى از مهمترين اقدامات وى تثبيت نرخ ارز بود و سبب شد تا اقتصاد ايران از وحدت رويه در اين زمينه برخوردار شود. نرخ ارز
شناور مديريت شده مهمترين يادگار دكتر نوربخش در اقتصاد ايران است. بالاخره روزگار چرخيد و دكتر محسن نوربخش بعد از ۱۱۸
ماه رياست بر بانك مركزى در يك روز تابستانى در سال ۸۲ در استان مازندران باترى قلبش از كار افتاد و دعوت حضرت حق را
لبيك گفت.ابراهيم شيبانى اقتصاددان شاعرى بود كه به ادبيات علاقه اى خاص داشت روح لطيفش در تضاد بود با ناپاكى
اسكناس، معروف بود كه در مطلع مصاحبه هايش خاص باشد، حداقل با همتاهاى خودش كه فرق مى كرد، روزى كه به او
گفتند رياست را بر عهده بگيرد، او دبير كل بانك مركزى بود و هر دلار را بر پايه ۸۹۰۰ ريال معامله مى كرد. شيبانى
قدبلندترين رئيس كل بانك مركزى ايران بود، وقتى قرار شد كليددار بانك مركزى شود كسى باور نمى كرد رياستش تا همين
چند ماه اخير دوام داشته باشد حتى زمانى كه زمزمه هاى رفتنش قوت گرفت در روزى كه در يك همايش بانك دارى در
موسسه عالى بانكدارى سخن مى گفت ته لرزهاى صدايش به قوت بركناريش مى افزود. اما بالاخره معلوم نشد كه چه شد تا
بعد از يك استراحت يك ساعته د رآن همايش ورق به نفعش برگشت و لحن صدايش چنان قوتى گرفت، گويى رايزنى ها براى
ابقا  جواب داده بود وبا خيال راحت كليد را براى يك سال بعد بر در برج آبى لغزاند تا با لغزش دستش دلار افق ۹۶۰۰
ريال را تجربه كند. او اكنون سفير است و با سفرش دومين رئيس كل هم وزارت امور خارجه اى شد. طهماسب مظاهرى چهره نام
آشناى تاريخ معاصر اقتصاد ۳۰ سال گذشته ايران است، ظاهر ساده و دور از تشريفات او امكان دسترسى به اطلاعات را آسان كرده
بود او مديرى بى تعارف بود در نگاه او هيچ گاه سياهى سفيد جلوه نكرد از وزارت اقتصاد به رياست بانك توسعه
صادرات و از بانك توسعه صادرات به كليد دارى برج آبى منصوب شده بود ادبيات اقتصادى ايران را خوب مى شناخت با
ورودش به برج آبى ساختار هزار لايى بانكى را به اصطلاح خانه تكانى كرد؛ چاره اى هم نداشت آتش تورم و نقدينگى به حدى
بود كه مجبور شد براى اصلاح ساختار ابتدا جلوى پيشرفت آتش را بگيرد، سپس در مقابل كاهش نرخ سود بانكى ايستاد وسعى كرد به
ريال ارزش ببخشد اما سيل به حدى بود كه براى غرق نشدن او را مجبور به كناره گيرى كرد.و حالا امروز دوباره تاريخ
تكرار شد و دبيركل هنوز امضاء حكمش خشك نشده بود حكم رياستش را هم گرفت. عملكرد محمود بهمنى قابل پيش بينى نيست، او
بيشتر فعاليت اجراى اش را در هيأت مديره بانك ملى سپرى كرده است و دستى بر آتش سكان مديريت پول نداشت اما از دلايل
كناره گيرى مظاهرى اينگونه بر مى آيد كه دليل انتخاب بهمنى به عنوان سرپرست ادامه همان سياست هاى افزايش
نقدينگى و سهل بانك دارى كردن است.
به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *