نقديكردن يارانهها حداقل از دو مكانيسم موجب افزايش سطح قيمتها ميشود. اول-طرف عرضه: بسياري از توليدات داخلي و خدمات از نهادههاي يارانهاي مانند برق و بنزين استفاده ميكنند. واضح است كه با آزاد شدن قيمت نهادههاي يارانهاي، قيمت كالاهاي توليدي كه مستقيم يا غيرمستقيم از آنها استفاده ميكنند، افزايش مييابد. زيرا با افزايش نهادههاي توليد، بسياري از عرضه كنندگان ديگر در سطح قبلي قيمتها حاضر به عرضه توليدات و خدمات خود نيستند و اين يعني اين كه منحني عرضه (در فضاي قيمت و توليد) به سمت بالا جابهجا ميشود و منحني تقاضا را در سطح قيمتهاي بالاتري قطع ميكند. دوم- طرف تقاضا: اثرات بازتوزيعي طرح نقديكردن يارانهها، ميتواند موجب تحريك تقاضا و افزايش قيمتها شود. براي سادگي ميتوانيم جامعه را به دو بخش تقسيم كنيم، كساني كه تقاضاي بالايي براي بنزين يا حمل و نقل دارند و كساني كه تقاضاي پائيني براي بنزين و حمل ونقل دارند. در اين حالت، گروه اول احتمالا بايد تمام يا حتي بيش از درآمد حاصل از يارانه مستقيم را صرف افزايش هزينههاي حمل و نقل كنند. اما گروه دوم داراي مازاد درآمدي خواهند بود كه ميتوانند آن را صرف ساير هزينههاي زندگي از جمله خوراك، پوشاك يا مسكن كنند. بدين ترتيب تقاضا براي اين اقلام افزايش مييابد كه ميتواند منجر به افزايش قيمت در اين بخشها شود. اين افزايش قيمت، از برخي جهات مشابه افزايش قيمتي است كه در سالهاي اخير درباره مواد غذايي در سطح جهان رخ داد. يكي از دلايل افزايش جهاني قيمت مواد غذايي اين بود كه مردم فقير كشورهاي هند و چين كه تا ديروز با يك قرص نان زندگي ميكردند، امروز صاحب پول كافي شدهاند كه متقاضي دو قرص نان و شايد كمي هم گوشت باشند. اين افزايش تقاضاي اندك وقتي در تعداد افراد ضرب ميشود، افزايش تقاضاي عظيمي را پديد ميآورد كه صعود قيمت مواد غذايي نتيجه آن بود. با مباحث فوق مشخص ميشود نويسنده سرمقاله مذكور در طراحي و بسط مدل خود مرتكب چندين خطا شدهاست. اول اين است كه گمان كردهاست كه همه آحاد جامعه به يك ميزان بنزين مصرف ميكنند بنابراين وقتي يارانهها نقدي پرداخت شود، بازهم تركيب مصرفي تغيير نميكند. دوم اين كه براي بنزين كالاي جايگزين در نظر نگرفتهاند. بدين ترتيب كه اگر مردم پول مازادي هم داشته باشند؛ آن را صرف كالاي ديگري نميكنند بلكه پسانداز ميكنند (از آنجا كه جامعه مدل ايشان تك كالايي است؛ پس انداز حال به معني مصرف بيشتر بنزين در آينده است!).در پايان تاكيد ميكنيم كه نقديكردن يارانهها كاملا ضروري است ولي بايد متوجه تبعات و هزينههاي آن نيز بود تا پس از شروع طرح و مشاهده تورم؛ به يكباره از اجراي آن پشيمان نشويم. مانند شخص بيماري كه با اطمينان خاطر از بدون درد بودن، حاضر به تن دادن به عمل جراحي شده است اما به محض احساس كمترين دردي ممكن است فرار كند و كار نيمهتمام بماند. قطعا اين بيمار تا مدتها و شايد هرگز حاضر به عمل دوباره نشود.
تزریق یارانه ها بر درد تورم !
همه ما اين تجربه دوران كودكي را داريم كه قبل از تزريق آمپول براي اين كه ترسمان برطرف شود، اين جمله را ميشنيديم كه آمپول اصلا درد ندارد. ولي بعد از تزريق متوجه ميشديم كه آمپول درد دارد ولي آن قدر كه فكر ميكرديم، دردناك نيست و به هرحال براي درمان لازم است.
منبع: دنیای اقتصاد