خاطره خواندنی یکی بانکی (7) دستگاه نوبت دهی

گاهی برای بهتر شدن عملکردمان به مطالعه احتیاج داریم،گاهی باید یک فن یا مهارت را بیاموزیم، گاهی هم لازم است از تجارب دیگران استفاده کنیم. در این سلسله گزارش ها سعی می کنیم شما را با خاطرات جذاب برخی بانکی ها آشنا کنیم.

دستگاه های نوبت دهید تحولی عظیمی در شعب بانک ها ایجاد کرد و از خیلی بحث و درگیری های روزانه شعب و دعواهای مراجعه کنندگان به بانک هاست. اما خاطره ای از اولین روزهای ورود دستگاه های نوبت دهی را بخوانید:

وقتی قرار شد در بانک ما دستگاه نوبت دهی فعال شود چند روزی سیستم نصب شد چک و ایرادگیری شد به کارکنان شعبه آموزش نحوه استفاده از آن داده شد و قرار شد در یک روز معین به شکل آزمایش تست شود.

آن روزها مثل الان در کل کشور این سیستم فراگیر نبود و تنها چند بانک خصوصی از آن استفاده می کردند و ما اولین بانک دولتی بودیم که آن را راه اندازی کردیم.

مردم که وارد می شدند با یک نوشته مواجه می شدند که لطفا نوبت بگیرید و فلش آنها رابه سمت دستگاه راهنمایی می کرد. بعضی ها که قبلا در بانک های خصوصی سیستم و نحوه عملکرد آن را دیده بودند از راه اندازی آن خوشحال می شدند به طوری که خوشنودی در چهره شان نمایان می شد و بعضی ها هم با تعجب نگاه می کردند و بعد از مطالعه راهنما برگه نوبت می گرفتند.

یک خانم میان سال وارد شعبه شد وقتی تابلو نوبت بگیرید را دید دیگر به به سمت فلش ها رفت و نه از کسی چیزی پرسید حتی صدای دستگاه که در سالن پخش می شد و شماره می خواند هم نظرش را جلب نکرد از کنار دستی که اتفاقا آخرین نفر صف انتظار پرسید شما نفر آخرید آن بنده خدا هم گفت بله.

خانم زنبیل یا بهتر بگویم ساک خریدی که همراه داشت کنار آن آقا زمین گذاشت و گفت پسرم این نوبت منه من برم از کوچه بالا یه کیلو سبزی خوردن بخرم و بیام جای منو نگه دار.

من سرم شلوغ بود اما چون مکالمه درست جلوی چشمان من انجام می شد شاهد منظره بودم.

بنده خدا آن آقا مانده بود چطور توضیح بدهد اول خنده اش را خورد و خیلی منطقی و موقر شروع به توضیح دادن سیستم جدید به خانم میان سال شد.

ایشان هم کم نیاورد وبعد از گرفتن شماره شماره اش را به سمت آقا دراز کرد و گفت نوبت منو بگیر تا بیام !!!

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

=================