مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود
کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.
مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد . باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد .جوان پیش خودش گفت : منطق می گوید این را ولش کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.
سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.
پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد…
اما………گاو دم نداشت!!!!
زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.
اخبار منتخب بانکی دات آی آر:
=================
- بهترین شغلها برای افراد اجتماعی+ جدول
- چک ۳.۵ میلیارد یورویی بابک زنجانی
- آینده نامشخص طلا
- تصاحب ۲ میلیون شغل توسط بیگانگان
- استخدام های روز ۲۷ آبان ۹۲
- نرخ ارز،طلا وسکه پایان وقت اداری ۲۷ آبان ۹۲
- لوکسترین گوشی دنیا /عکس
- جزئیات مزایده املاک مهآفرید
- ۱۰ درصد مردم بورس را ميشناسند!
- یارانه ثروتمندان حذف نمی شود
- چگونه از موسسات مالیواعتباری وام بگیرید
- کلاهبرداری با ساخت صفحه جعلی بانک ها
- نرخ ارز،طلا وسکه نیم روز ۲۷ آبان ۹۲
- پسر بچه کلاس ششمی در تبریز حساب پدرش را خالی کرد
- مهاجرت اپل به سوی بازار اندروید