احمد پولدار نیست اما خوشبخت است

 

موفقیت امری نسبی است و برای هر فردی معنای مخصوص خودش را دارد. بعضی ها موفقیت را در گرو ثروت,قدرت وبدست آوردن راحتی در زندگی می دانند و برخی هم در پی معنویات و وجدان راحت اند. اما به طور قطع  وبه گفته بزرگان اعتدال کلید سعادت است. در اینجا شما را بایکی از افراد معمولی که با تلاش و همت خود زندگی خوب و موفقی دارد آشنا می کنیم.

در تهران به دنیا آمده اما تمام اجدادش یزدی اند.خودش معتقد است که تا موفقیت راه درازی مانده اما بیشتر کسانی که می شناسندش از او به عنوان یک انسان موفق یاد می کنند.

هنگامی که ۱۶ سال بیشتر نداشت پدرش را از دست داد و به جبر روزگار مرد خانه ای شد که علاوه بر مادرش ,خواهر وبرادر کوچکترش هم در آن زندگی می کردند.زندگی با حقوق بازنشستگی پدر به سختی می گذشت به همین دلیل بلا فاصله پس از گرفتن دیپلم شغل پدر را پی گرفت و در آموزش و پرورش مشغول کار شد.

آن روزها مثل امروز استخدام در آموزش و پروش و گرفتن حقوق معلمی  آنقدر ها که برای ما سخت است  وباید از هفت خان رستم بگذریم دشوار نبود و تقریبا خیلی  راحت استخدام شد. اما تحصیل به همراه کار دشوار بود.

 

 

 

خوشبختانه موفق شد پس از یک سال پشت کنکور ماندن در دانشگاه تهران رشته مهندسی صنایع پذیرفته شود. بعد هم همان ترم اول دانشگاه ازدواج کرد.

استدلال احمد هم این بود که بهتر است هر کسی زود ازدواج کند تا از گناه دور باشد اینطوری تمرکز بر روی کار هم ساده تر خواهد بود.او به با روشی کاملا سنتی و با فردی که مادرش انتخاب کرده بود ازدواج کرد.

به این ترتیب علاوه بر کارو تحصیل مسئولیت اداره یک زندگی را هم بردوش می کشید.دو سال اول زندگی را در منزل پدری به همراه سایر اعضای خانواده زندگی کردند و بعد از آن دریکی از مناطق دور افتاده شهر تهران منزلی اجاره کرد.و تا همین دو ,سه سال پیش  اجاره نشین بود.

آقای مهندس در آشپزی هیچ گونه مهارتی ندارد و اگر یک روز با همسرش قهر باشد احتمالا از گرسنگی خواهد مرد!! البته این تاکتیکی است که برای کوتاه شدن دوره قهر برگزیده و در ۱۵ سال زندگی مشترکشان دعوایی که بیشتر از یک روز طول بکشد نداشته اند.

بعد از اتمام تحصیلات در یکی از شرکت های دولتی مشغول کار شدو ظرف مدت کوتاهی و با نشان دادن مهارت ها و توانایی های حرفه ای اش تا مراحل بالای مدیریتی پیش رفت.

نه پول داشت ,نه پارتی ,حتی پدر ثروتمندی هم نداشت که آسوده خاطر باشد.او این روزها ثروتمند نیست اما زندگی موفقی دارداو معتقداست اگر می خواست خیلی راحت می توانست پولدار شود اما ترجیح می دهد زندگی سالمی داشته باشد تا یک زندگی مرفه . موفق شده در منطقه ۵ تهران یک خانه سه خوابه خوب و آبرومند بخرد. ماشین خریده و به گفته خودش بزرگترین ثروتش دو فرزندش هستند.موفقیت به راحتی بدست نمی آید برای آن باید صبور بود و استقامت داشت.او این روزها ۴۵ سال دارد و از سختی ها وشیرینی های زندگی تنها خاطراتش مانده .

منتخب آخبار بانکی دات آی آر:
=================

 

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *