راز شناسنامه المثنی محسن رضایی چیست؟

محسن رضایی روز جمعه در ستاد انتخابات کشور حاضر شد تا به طور رسمی کاندیدای انتخابات دهم ثبت نام کند. او مثل همه کاندیدا بر اساس یک رسم قدیمی شناسنامه اش را در برابر دوربین عکاسان گرفت، لبخند زد و چند لحظه صبر کرد تا همه عکاس ها بتوانند عکس مورد نظرشان را بگیرند.

شناسنامه محسن رضایی تفاوتی با شناسنامه دیگر کاندیداهای مطرح انتخابات داشت و با رنگ قرمز روی آن نوشته شده بود: المثنی
و اما راز المثنی بودن شناسنامه محسن رضایی چیست؟

محسن رضایی متولد ۱۰ شهریور ۱۳۳۳ در شهرستان لالی است. نام او در شناسنامه «سبزوار» بود؛ سبزوار رضایی میرقائد. وی در سال 1349 در کنکور ورود هنرستان صنعتی شرکت نفت پذیرفته شد و با رتبه نهم وارد این مجتمع آموزشی بورسیه نفت شد. وی در هنرستان شرکت نفت پایه های یک گروه مذهبی را بنیان نهاد که دو سال بعد با ادغام سه هسته مذهبی دیگر تبدیل به یک جمعیت انقلابی بزرگ شد و با الهام از آیه 172 و 173 سوره مبارکه صافات (انهم لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون) «جمعیت منصورون» نام گرفت.

محسن رضایی در آبان ۱۳۵۲ در ادامه مبارزه با رژیم شاه، توسط ساواک اهواز دستگیر شد. غروب یکی از روزهای ماه مبارک رمضان او و دوستانش را با زبان روزه به بازداشتگاه ساواک اهواز بردند و حتی کمترین مهلتی به آنان ندادند تا بویلرسوت (لباس های یک تکه کارکنان صنعت نفت) های خود را از تن درآورند.

از جمله دوستان و همراهان او که در این ضربه دستگیر شدند، شهید اسماعیل دقایقی بودند که بعد از پیروزی انقلاب و در کنار یار دیرین خود محسن رضایی، لشکر ۹ بدر را بنیان نهاد که اندکی بعد به سپاه بدر ارتقاء یافت و در زمینه مبارزه با سلطه حزب بعث درعراق به فعالیت پرداخت و امروز هم شجره طیبه ای برای تضمین مصالح عراق یکپارچه و منافع شیعیان عراق است.

در اسناد مربوط به ضربه ساواك اهواز در آبان ۱۳۵۲، نام سبزوار رضایی میرقائد فرزند نجف و اسماعیل دقایقی فرزند قنبر به چشم می خورد. همچنین نام آقایان احمدی، ساكیه و كیانی هم به چشم می خورد كه دو نفر نخست( آقایان احمدی و ساكیه) از اعضای موثر گروه انقلابی منصورون بودند و پس از پیروزی انقلاب نیز منشأ بركات و خدمات برای انقلاب و ایران بودند.

عکسی که اولین بار در سال ۱۳۶۶ و در کتاب خورشید بدر (یادنامه شهید اسماعیل دقایقی) منتشر شده، اشاره به همین دستگیری محسن رضایی رضایی میرقائد فرزند نجف و اسماعیل دقایقی فرزند قنبر و دیگر دوستانشان توسط ساواک در آبان ماه ۱۳۵۲ دارد.

در پی این دستگیری، محسن رضایی به مدت سه ماه و یك هفته در سلول انفرادی مورد شكنجه و سوء رفتار قرار می گیرد و پس از محاكمه در شعبه دوم دادگاه نظامی اهواز به اتهام او مبنی بر «اقدام علیه امنیت كشور شاهنشاهی ایران» رسیدگی گردید و به زندان محكوم شد.

محسن رضایی پس از آزادی از زندان درس خود را تكمیل می كند و با معدل كل ۱۸.۰۳ از هنرستان صنعتی شركت ملی نفت ایران- اهواز فارغ التحصیل می شود. وی در كنكور دانشگاه علم و صنعت تهران با رتبه عالی پذیرفته می شود و در رشته مهندسی مكانیك مشغول به تحصیل می شود. وی كه قبلاً سابقه كار در بخش تلمبه های حفاری شركت سدكو sedko را داشته، در تهران به عنوان تكنسین برق در شركت ایران تایر مشغول به كار می شود. مدتی بعد و در حالی كه تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مكانیك پی می گیرد، به عنوان كارمند در بخش طراحی پایه basic design شركت تولید لوازم خانگی ارج مشغول به كار می شود.

وی كه در این ایام در محله نارمك تهران اقامت داشت، از طریق آیت الله جلالی خمینی امام جماعت مسجد احمدیه، نارمك به جستجوی همسری مناسب برای تشكیل خانواده ای مذهبی و انقلابی بر می آید و به زودی با معرفی آیت الله جلالی خمینی (كه هم اكنون به عنوان نماینده ولی فقیه و رئیس حوزه علمیه شرق تهران فعالیت می كند) با خانم معصومه خدنگ ازدواج می نماید.

در سال ۱۳۵۵ و در حالی كه محسن رضایی فعالیت فرهنگی و سیاسی خود را در تهران دنبال می كند، موج دوم دستگیری اعضای منصورون توسط ساواك آغاز شد و آقای رضا بصیرزاده از اعضای موثر منصورون با اعلام خطر نسبت به دستگیری وی، خواستار پیوستن او به صحن های تشكیلاتی (خانه های تیمی) منصورون می شود. (توضیح اینكه گروه منصورون با الهام از حدیث شریف سلسله الذهب كه “كلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی”، به جای اصطلاح خانه تیمی از تعبیر قرآنی “حصن” استفاده می كردند).

درون حصن های تشكیلاتی، هر یك از اعضا از نام دیگری غیر از نام شناسنامه ای خود استفاده می كردند تا توسط ساواك شناسایی نشوند. مسئول او در تشكیلات، شهید غلامحسین صفاتی بود كه با نام مستعار صادق و محسن فعالیت می كرد. برای محسن رضایی نام های قاسم، قادر و مجید انتخاب شد كه به تناوب از آنها استفده می كرد.

شهید غلامحسین صفاتی در ۶ بهمن ۱۳۵۵ در درگیری با نیروهای ساواك و شهربانی اصفهان به شهادت رسید و محسن رضایی به دلیل علاقه ای كه به شهید صفاتی داشت نام “محسن” را برگزید تا تداوم بخش راه او باشد.

اما کسی که محسن رضایی ترجیح داد نام او را برای خود برگزیند، چه کسی بود؟ شهید صفاتی در خانواده ای مذهبی و در دامان مادری كه حافظ كل قرآن بود، رشد کرده بود. برادر شهید صفاتی، بعد از پیروزی انقلاب از سوی مردم آبادان به نمایندگی مجلس برگزیده شد. آقای ایرج صفاتی علاوه بر نمایندگی مردم شریف آبادان در مجلس، در سال های دفاع مقدس و در زمان ریاست مجلس آیت هاشمی رفسنجانی ریاست دیوان محاسبات كشور را عهده دار بود و در جای جای خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی از وی نام برده شده است.

همچنین خواهر شهید صفاتی به عنوان یكی از پر تلاش ترین مجتهدان زن تاریخ تشیع، درس خارج فقه خود را به محلی برای تربیت زنان آگاه به فقه شیعه و مقتضیات زمان اختصاص داده است. بانو مجتهده زهره صفاتی همسر آیت الله محمد حسن احمدی فقیه از علمای قم هستند.

به هر حال محسن رضایی برای زنده نگه داشتن نام چنین رادمردی نام «محسن» را به عنوان نام تشكیلاتی خود برگزید و راه او را به خوبی ادامه داد و توانست ضمن برقراری ارتباط مستمر و عمیق با روحانیت مبارز قم از راهنمایی شرعی روحانیون برجسته ای همچون حضرات آیات راستی كاشانی، شرعی و قمی برخوردار شود. محسن رضایی در تمامی این ارتباطات از نام«محسن» استفاده می كرد و به طور طبیعی پس از پیروزی انقلاب وقتی كه این مرد مبارز را به حضور حضرت امام(ره) معرفی كردند، با نام «محسن رضایی» شناخته می شد.

محسن رضایی در سال های پس از پیروزی انقلاب همواره مورد عنایت، توجه و لطف پدرانه حضرت امام رحمت الله بود و در شهریور ۱۳۶۰ حضرت امام(ره) او را احضار كرد و در دیدار كوتاهی كه در حیاط خانه حضرت امام(ره) برگزار شد، از این جوان پرسید: شما الان چند سال دارید؟ او گفت: ۲۷ سال. امام(ره) گفت تصمیمی گرفته ام؛ حكم فرماندهی كل سپاه را برای شما می نویسم. بروید كاری برای جبهه ها بكنید.

چند ساعت بعد حكم حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی خطاب به «محسن رضایی» صادر شد و او را به عنوان فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی كرد و به این ترتیب نام او در شناسنامه تغییر یافت؛ محسن رضایی میرقائد شماره شناسنامه 1172 صادره از مسجد سلیمان؛ نسخه المثنی.

كشور در آتش اشغالگران بود و ۵ استان خوزستان، ایلام، كرمانشاه، كردستان و آذربایجان غربی در آتش جنگ می سوخت. «محسن رضایی» به دفاع از كشور و رضایت امام(ره) می اندیشید و به خوبی از پس آن كار برآمد. به زودی و در ظرف 9 ماه طی 4 عملیات پیروزمند طریق القدس، ثامن الائمه، فتح المبین و بیت المقدس كل اراضی اشغالی كشور آزاد شد تا خنده بر لبان مردم و امام(ره) بنشیند. امام(ره) از این به بعد همیشه او را با صمیمیت خاصی “آقامحسن” صدا می زد و هنوز هم بچه های جنگ او را با این نام صدا می زنند و به این ترتیب به یاد آن روزها صفا می کنند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای به خوبی كل این رویدادها و تحولات مدیریتی را در یك جمله حكیمانه اعلام كرده اند: “شما آقا محسن عزیز بارها و بارها دل امام رحمت الله را شاد كردید؛ من به شما از ته دل اعتماد دارم و شما را از ته دل دوست دارم”.

منبع: ایفنا نیوز

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *