محسن رفیق دوست رئیس سابق بنیاد جانبازان و مستضعفان بعد از سالها بار دیگر در خصوص پرونده 123 میلیارد تومان بانک صادرات توضیحاتی را بیان کرده است.
رفیقدوست که نام برادرش مرتضی رفیق دوست با پرونده مذکور گره خورده بود و شایعات زیادی را حول رئیس بنیاد جانبازان بوجود آورده بود درباره حرف و حدیث های مربوط به این پرونده گفت: متاسفانه ريشه اين حرفها دنبال حرف مفت رفتن و عمل نكردن به اين آيه كتاب خدا «لاتقفوا ما ليس ليك به علم ان اسمع و البصرو الفواد كل اولئك كان عنه مسوول» است. يعني وقتي علم نداري چيزي نگو. اولا هر چه فرياد زده شد كه 123ميليارد تومان يعني چه، كسي توجه نكرد.
رفیق دوست افزوده است: من از شما ميپرسم 123ميليارد تومان يعني چه؟ يعني 123ميليارد تومان پول را از بانك صادرات برداشتند و بيرون رفتند؟ شما چنين تصوري خواهيد كرد، اما خير! چنين چيزي وجود خارجي نداشت. آقايي به نام فاضل خداداد آمد با كارمند بانك تباني كرد و با روشي ظرف 10ماه از 10ميليون تومان در روز تا آخرين رقمي كه حساب اين شخص بدهكار شده بود 6.5 ميليارد تومان را از بانك خارج و جابهجا كردند.
به تعبير رئيس دادگاه، ميانگين پولي كه در اين ۱۰ ماه از بانك خارج شده بود يك ميليارد تومان بود. حالا آن شخص براي گردش آن پول در مدت ۱۰ ماه كه كلا ۱۲۳ ميليارد تومان گردش حساب بوده است حدود ۲ تا ۳ درصد از اين گردش حساب از حساب برادر من استفاده ميكرده است و بقيه را از حساب خودش يعني حدود 2 تا 3 درصد را از برادر من چك ميگيرد و چك ميدهد تا بعد خودش حساب باز ميكند. اينجا براي اولين بار ميخواهم مكانيسم آن اختلاس را باز كنم تا ببينيد ماجرا آن گونه كه وانمود شده، نيست. كار به اين صورت بوده كه خلاصه وقتي فاضل دستگير شد حدود 3ميليارد تومان به بانك بدهكار بود و برادر من هيچ بدهي به بانك نداشت و قبلا تسويه كرده بود.
وی ادامه داده است: آن موقع آمدند ۳ ميليارد تومان را در بوق و كرنا تبديل به ۱۲۳ و آن را به كت و شلوار و چلوكباب كردند. در صورتي كه ۱۲۳ ميليارد تومان وجود خارجي نداشته، بلكه يك حساب بانكي ظرف ۱۰ ماه اينقدر گردش كرده است، يعني هي پول را گذاشتند و برداشتند. حالا شما اين اطلاعات جديدي را كه گرفتي به عالم واقعيت ببر و ببين مثل بقيه حرفهايي كه ميزنند اين ماجراي 123 ميليارد تومان چقدر با واقعيت تطبيق دارد. تازه جالب است بداني آن موقع هم به اندازه چندين برابر بدهي فاضل از او ملك گرفته و بدهياش را البته با احتساب بهرههايش به طوركامل تسويه كردند. با اين حال براي اين كه نقش اخوي بنده در اين ماجرا بيشتر روشن شود، ميگويم بانك حساب كرد آن مدتي را كه فاضل خداداد از حساب برادر من سوءاستفاده ميكرده اگر به صورت رسمي و قانوني اين كار را ميكرد بانك چقدر از او بهره ميگرفت. حالا اين رقم چقدر شده باشد خوب است؟! 19 ميليون و 175 هزار تومان كه توسط ايشان پرداخت شد.
رئیس سابق بنیاد مستضعفان تاکید کرد:اين جوها و شعارها، آدم را به همين جا ميرساند كه من به خاطر ماجرايي در ذهن مردم تبديل به مافياي اقتصادي ميشوم كه هيچ ربطي هم به من نداشت. من در آن داستان هيچ دخالتي نداشتم و فقط براي حل موضوع به بانك صادرات كمك كردم و با توجه به قدرتي كه آن موقع داشتم به فاضل دستور دادم بيايد و او را تحويل دادگاه دادم.
ثروت قارونی ندارم
رفیق دوست درپاسخ به این شایعات که وی را یکی از اعضای مافیای اقتصادی می دانند، گفت: خب! كساني كه اينها را ميگويند چرا آدرس نميدهند؟ مافياي اقتصادي بايد نمودهاي خارجي داشته باشد. من تا به حال در هيچ معامله دولتي شركت نكردهام، حتي يك بار. در 20 سال اول انقلاب كه 10سال در سپاه و 10سال در بنياد بودم هيچ كار اقتصادي نميكردم، مگر آنچه از قبل از انقلاب با برادرانم داشتيم كه سهمي از آن داشتم و آن را به من ميدادند كه از حقوق يك مدير هم كمتر بود.
اواخر كه ميخواستم از بنياد بيرون بيايم، بنياد تعاون نور را تاسيس كردم و با آنچه داشتم رفتم كارخانه دارويي را از بورس خريدم … از محل سودش اقساطش را پرداخت كرديم. بعد هم تصميم گرفتيم يك كارخانه دارويي جديد بسازيم … لذا كارخانه لقمان را فروختم و يك كارخانه ايجاد كردم كه هنوز هم كار ساختش تمام نشده است. براي ساخت آن هم تا خرخره و در حد انفجار زيربار قرض رفتم … پس از اين كار شروع به كارهاي ساختماني كردم … من ثروت قاروني ندارم. با دولت هم معامله ندارم. بيش از آنچه بشود تحمل كرد بدهي دارم.
وی ادامه داد: اواخر كه ميخواستم از بنياد بيرون بيايم، بنياد تعاون نور را تاسيس كردم و با آنچه داشتم رفتم كارخانه دارويي را از بورس خريدم، آن هم با سيستم حساب شدهاي كه بتوانم امروز به اين گونه حرفها پاسخ دهم. يعني كارخانه داروسازي لقمان را در بورس ميفروختند، من هم به آنجا آدم فرستادم كه آن را بخرند. با 40 درصد بيش از آخرين قيمتي كه مشتري پيدا كرده بود، خريدم.
كارخانه لقمان كه تا آن سال ضررده بود، از سال اول سودده شد و از محل سودش اقساطش را پرداخت كرديم. بعد هم تصميم گرفتيم يك كارخانه دارويي جديد بسازيم كه از نظر علمي و ارزش توليدي مثل كارخانههايي نباشد كه مواد اوليه توليددارو را از خارج ميآورند و اينجا تبديل ميكنند.
لذا كارخانه لقمان را فروختم و يك كارخانه ايجاد كردم كه هنوز هم كار ساختش تمام نشده است. براي ساخت آن هم تا خرخره و در حد انفجار زيربار قرض رفتم. لذا الان من در حال درست كردن يك كارخانه دارويي ديگر هستم كه همهاش مال شخص خودم هم نيست. 11 درصد آن مال كارخانه لقمان است كه الان در اختيار موسسه اقتصادي ديگري است، 14درصدش خصوصي است و 75درصد هم براي بنياد تعاون نور است كه در اين بنياد وقف است. پس از اين كار شروع به كارهاي ساختماني كردم. هيچ جا زمين دولتي را نخريدم و هيچ معاملهاي هم با بنياد مستضعفان نكردم.
وی تصریح کرد: من ثروت قاروني ندارم. با دولت هم معامله ندارم. بيش از آنچه بشود تحمل كرد بدهي دارم كه اميدوارم با راه افتادن كارخانه دارويي و فروش ساختمانها كه بسازم، پرداخت شود. بعلاوه در پايين شهر تهران هم در حال كشاورزي هستم. وضعمان در آنجا خوب است. من نه مافياي اقتصادي هستم و نه ثروتمند. هرچه هم داشته باشم براي خودم نگه نخواهم داشت، چون آدم كارآفريني هستم. آدمي هستم كه توانستم 10 سال بزرگترين بنگاه اقتصادي مملكت را اداره كنم و از آنجا سر سوزني به خودم نچسبد. من خودم ميتوانم پول دربياورم، اما معتقد نيستم وقتي آدم پول درميآورد آن پول مال خودش ميشود. اين بنياد را كه درست كردم، كلي مصرفكننده دارد و ربطي به خانواده من هم ندارد. خودم تشخيص ميدهم براي چه كساني چه كارهايي انجام دهم.
منبع: جام جم آنلاین