عادت

 

آورده‌اند كه دانايي پس از سال‌ها دنيا ‌گردی به شهر و ديار خود برمي‌گردد و همشهريان وي برای فهميدن ادراكات او از سفرهايش به نزدش مي‌روند. در مقابل شخص دانا مي‌گويد كه حاصل دنيا گردي‌اش اين بوده كه هرگاه گرسنه‌اش شد، غذا بخورد، هرگاه تشنه‌اش شد، بنوشد و هرگاه خسته شد، بخوابد. بديهي است كه مردم با دلخوري از صحبت‌هاي نابخردانه وی از منزلش بيرون آمده و ديگر به او باز نمي‌گشتند.

 

اكنون مي‌دانيم كه جان كلام صحبت وي، ترك عادت بوده‌ است. شايد بتوان گفت كه اتفاقات تلخ و شيريني كه براي هر كدام از ما در سراسر زندگي‌ رخ مي‌دهد به نوعي در راستاي عادت زدائي از فعاليت‌هاي روزمره و تفكرات غبار گرفته‌مان مي‌باشد.

اتفاقاتي مانند ازدواج، تجربه شيرين تولد فرزند، روزهاي تلخ از دست دادن عزيزي يا روزهاي بيماري عزيز ديگري، بيكار شدن سرپرست خانواده‌اي در ايام ركود و به طور كلي هرگونه تغيير خواسته و يا ناخواسته ما را به ترك عادتی سوق مي‌دهد.

فكر مي‌كنم در پشت هر تغيير ناخواسته‌ای، فرصت خوبی نهفته است به شرط آنكه باور داشته باشيم كه عادت در زندگی به اندازه زخم بستر دوران بيماری، فلج كننده خواهد بود.

محسن صحراگرد

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

================

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *