طنز/ اگر کتک نمی‌خواهید پارسی را پاس بدارید!

آفتاب: آیدین سیارسریع در روزنامه قانون نوشت:

غلامعلی حداد عادل در مصاحبه ای گفت: من از آقای ضرغامی‌تشکر می‌کنم که یکی از کارکنان صداوسیما را که به جای پیامک از اس ام اس در تلویزیون استفاده می‌کرد و به رغم تذکر همچنان اصرار به تکرار داشت برکنار کرد.

واقعا ما نمی‌دانستیم آقای حدادعادل اینقدر روی واژگان مصوب فرهنگستان حساس است. البته شایعاتی در این زمینه مطرح بود که حدادعادل مثل ناموس از لغات مصوب مواظبت می‌کند، اما ما باور نمی‌کردیم. مثلا یک بار یکی از دوستان می‌گفت آقای حداد عادل رفته بود در یکی از این فست فودها غذا بخورد، گارسون به خدمت حاضر شد. ایشان پرسید غذاهایتان چیست؟ گارسون نگاهی به دفترچه اش انداخت و گفت: فیستا گریل، مرغ تونالدو، پاستا آلاکاربونار و فاهیتا استیک با سس مخصوص و دوغ رایووالکانو! حدادعادل اینها را که شنید احساس کرد تمام زحماتش در فرهنگستان زبان فارسی تبدیل به شاخ آفتاب‌پرست شده. لذا جوری روی گارسون بیچاره حماسه آفرینی کرد که گارسون از آن روز به بعد به پاستا می‌گفت «خمیراک»!

البته ما حدادعادل را درک می‌کنیم. خود ما اگر کسی به طنزهایمان چپ نگاه کند دلمان می‌خواهد سرش را از تن جدا کنیم و بزنیم بالای شومینه. ولی خب از آنجایی که نویسنده باید انتقادپذیر باشد معمولا به یک بلاک بسنده می‌کنیم!
اما برای این که از موضوع آقای حدادعادل دور نشویم جا دارد موارد دیگری هم در مورد حساسیت ایشان به زبان و ادبیات فارسی که از گوشه و کنار به دست ما رسیده عینا نقل کنیم:

مورد اول: یکی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس داشت با آقای حدادعادل صحبت می‌کرد. لابه‌لای صحبت‌هایش جوانی کرد و گفت: بورس! آقای حداد همچون ببر خیزان و اژدهای پنهان به هوا پرید و در همان حال که روی هوامانده بود خشمگینانه فریاد زد: «بورس نهههههه! بهابازااااار!» سپس روی عضو کمیسیون اقتصادی فرود آمد و او را سر جایش نشاند.

مورد دوم: یک بار یکی از همکاران آقای حداد آمد پیشش و گفت: آقای حداد ببین، کاور فوتویم را عوض کردم! تصور کنید آقای حداد که با یک بورس آن حرکت را انجام داد با کاور فوتو چه می‌کند. ولی خب چون آن روز به علت خستگی توانایی حرکات فیزیکی را نداشت گفت: مرد حسابی! چرا به آرمان‌های من پایبند نیستی؟ کاور فوتو چیه؟ همکار آقای حداد گفت: کاور فوتو دیگه. همون که می‌ذارن بالای فیس بوک! حداد: خودم می‌دونم! تو که دیگه نباید بگی کاور. باید بگی «پوشن». همکار: یعنی بگم پوشنم رو عوض کردم؟ حداد: بله! همین الان در این جمع بلند بگو تا فرهنگ سازی شود. همکار سرخ و سفید شد و گفت: آخه… حداد: بلند میشما! همکار گفت: بلند نشو! به خدا سوگند که می‌گویم! بعد رو کرد به جمع و گفت: دوستان! ببینید من پوشنم رو عوض کردم. یکی از همکاران خیلی جدی برگشت گفت: تبریک میگم. الان از مولفیکس استفاده می‌کنید یا پنبه‌ریز؟

مورد سوم: گاهی آقای حدادعادل غفلت می‌کند و توسط واژه‌هایی که خودش ساخته غافلگیر می‌شود. مثلا ایشان یک بار در مجلسی نشسته بود، سخنران مجلس پشت میکروفن گفت: «یک ابرستاره دارد می‌آید اینجا!» آقای حداد سرش را با دستانش گرفت و گفت: «یا خدا! پناه بگیرید!» و بلافاصله رفت زیر میز. یکی از همکاران صدایش کرد و گفت: استاد بیا بیرون! مگه خودت نبودی که گفتی به جای سوپراستار بگیم ابرستاره؟

مورد چهارم: یک بار آقای حدادعادل حرکت نادری انجام داد و با یک دی‌وی‌دی به خانه آمد. بچه‌ها گفتند: بابا فیلم گرفتید؟ آقای حداد گفت: بله. گفتند: اسمش چیه؟ گفت: اتمام حجت بورن! بچه‌ها هم فکر کردند از این فیلم جنگی‌هایی است که جواد‌هاشمی‌توش بازی می‌کند. هر کدام رفتند توی اتاقشان. غافل از این که آقای حدادعادل بنا بر مصوبات فرهنگستان به «اولتیماتوم» می‌گوید «اتمام حجت» که یک عبارت کاملا فارسی است! خلاصه این که آن شب سر بچه‌ها کلاه رفت و آقای حداد هم ناقلا نشست تنهایی اولتیماتوم بورن را تا آخر نگاه کرد و در طول فیلم هی سعی می‌کرد واژه نامانوس «مت دیمون» را به فارسی برگرداند.

 

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

==================

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *