كارمند بانك كشاورزي ، يابنده ۲۷۴ ميليون تومان اوراق مشاركت بينام از ماجراي پيدا شدن و بي تفاوتي صاحب اين اوراق در مقابل پيدا شدن آن گفت.
ميترا توفيقي كارمند اداره امور كاركنان شعبه مركزي بانك كشاورزي با ۲۰ سال سابقه كار در اين بانك، داستان پيدا كردن 274 ميليون تومان اوراق مشاركت بينام كه سود آن ماهانه 4ميليون و 300 هزار تومان است و رساندن به صاحبش كمتر از 24 ساعت بعد را تشريح كرد.
داستان از اين قرار است كه خانم توفيقي پس از تعطيل شدن بانك در روز ۱۶ آبان ۸۸ كه معمولا منتظر همسرش ميماند و با ماشين وي به منزل برميگردد، آن روز اتفاقا پياده از سمت بانك واقع در ابتداي شهرآرا قصد عزيمت به منزل داشت كه پس از عبور از پل عابر پياده اتوبان شيخ فضل الله نوري مقابل شهرك پاس فرهنگيان ساعت حدود 15:30 متوجه ميشود كاغذهايي با آرم بانك كشاورزي روي زمين افتاده است.
وي كه به گفته خود علاقه شديدي به كار بانك دارد نسبت به اين كاغذهاي آرم دار بانك كشاورزي حساس شده و آن را برميدارد كه متوجه ميشود اوراق مشاركت بينام صادره از بانك كشاورزي است و بعد متوجه ميشود، اطراف اتوبان و پل عابرپياده پر از اين گونه اوراق است و آن سو تر يك كيف برنزنتي سرمهاي رنگ را پياده ميكند كه مملو از اين اوراق و كوپنهاي سود آن است.
خانم توفيقي ادامه مي دهد: ابتدا فكر كردم دوربين مخفي است، اما هرچه اطرافم را نگاه كردم هيچ گونه دوربيني نيافتم، اما به يك باره به ياد اين آيه قرآن افتادم كه «الم يعلم بأن الله يري» يعني آيا نمي دانيد كه خداوند شما را مي بيند، احساس كردم در برابر امتحان الهي قرار گرفتهام، لذا با دقت همه اين اوراق را جمع آوري كردم و آن را بالاي دست گرفتم ،تا مگر صاحبش پيدا شود يا نسبت به آن حساسيت ايجاد شود، اما ماشينها با سرعت تمام از اتوبان ميگذشتند و كسي كوچكترين توجهي به اين كيف نكرد.
توفيقي ادامه داد: اوراق پخش شده در حاشيه اتوبان را از ميان شمشادهاي حاشيه اتوبان و از داخل جوي آب و از كف اتوبان جمع آوري كردم و در آن لحظه چشمم درست و حسابي نميديد كه اينها چيست و چرا اين همه اوراق در كف خيابان ريخته شده است. فقط آنها را جمع ميكردم.
اين كارمند نيكوكار بانك كشاورزي ميگويد، پس از جمع آوري دستههاي اوراق مشاركت كه 225 ميليون تومان مربوط به بانك كشاورزي و حدود 49 ميليون تومان مربوط به بانك پارسيان بود، در اولين اقدام خواستم به حراست بانك كشاورزي زنگ بزنم تا مبادا وسوسه اي در ذهنم خطور كند، اما موبايلم شارژ نداشت.
توفيقي گفت: حتي ساعت ۱۹،۳۰ نيز بعد از حدود ۴ ساعت به محل پيدا كردن اوراق مراجعه كردم و اوراقي از بانك پارسيان را از داخل جوي آب پيدا كردم، انگار ساير رهگذران اين اوراق را نمي ديدند يا نمي شناختند.
وي افزود: سپس به منزل خواهرم مراجعه كردم و بلافاصله از طريق تلفن همراه او موضوع را به مسئولان حراست بانك كشاورزي كه خود كارمند آن بانك هستم، گزارش دادم و آنها گفتند اوراق را نزد خود نگه دارم تا فردا تحويل شعبه مركزي محل كار خود دهم.
خانم توفيقي جريان را اين گونه ادامه ميدهد كه وقتي متوجه ارزش اوراق ياد شده شدم از شدت نگراني و استرس شب خواب راحت نداشتم و منتظر بودم هرچه زودتر صبح شده و اوراق را به صاحبش برگردانم كه در آن موقع به ياد اين افتادم كه افرادي كه ولو با درآمد اندك چه راحت ميخوابند و به ياد رفتگراني افتادم كه پس از كار حتي در حاشيه بزرگراه راحت مي خوابند، اما برخي افراد با داشتن ميلياردها تومان ثروت ،خواب راحت ندارند.
وي گفت: اولين فكر به ذهنم داستان مرد رفتگري در تبريز افتاد كه مقدار قابل توجهي بيش از اين پول نقد پيدا كرده و آن را با مناعت طبع تحويل صاحبش داده بود. همين امر باعث شد من نيز هيچ گونه چشمداشتي به اين اوراق بي نام نداشته و آن را امتحاني از جانب خداوند براي خود بدانم و سعي در رساندن امانت به دست صاحبش كردم، زيرا خداوند در قرآن مي فرمايد «ان الله يأمركم ان تودوا الأمانات الي اهلها» يعني خداوند شما را سفارش كرده كه امانتها را به دست صاحبش برگردانيد.
توفيقي در اين باره گفت: اوراق مشاركت در قطعات 5 ميليون توماني و با كوپنهاي فراوان بود كه بر اساس نرخ سود 19 درصد ماهانه 4 ميليون و 300هزار تومان سود خالص آن بود، اما يك لحظه نيز اين فكر به ذهنم نرسيد كه از آن استفاده كنم، زيرا پول حلال كارمندي كه با زحمت بدست ميآيد به قول معروف زيگزاك از گلو پايين ميرود، حال چگونه پولي كه معلوم نيست، مربوط به چه كسي است و از چه راهي به دست آمده را استفاده كنم.
اين كارمند بانك كشاورزي افزود: به نظر من تربيت خانوادگي بنده كه در يك خانواده به دنيا آمدم كه پدرم سرهنگ راهنمايي و رانندگي و مرد قانونمداري است و مادرم فرد بسيار مذهبي است كه همواره در تربيت ۴ فرزند خود تلاش ميكند، همچنين همسرم كه فرد مذهبي و كارمند وزارت بازرگاني است، همه اين موارد باعث شد كه هيچ يك از اعضاي خانوادهام نسبت به تملك اين اوراق بينام مرا وسوسه نكنند و حتي وقتي پدرم متوجه اين كار شد اشك شوق در چشمانش حلقه زد كه توانسته فرزندي تربيت كند كه چشمداشتي به مال مردم ندارد.
توفيقي افزود: ترس از خدا باعث شد هرگز نسبت به ارزش اين اوراق و سود متعلق به آن وسوسه نشوم و تمام سعي و تلاشم رساندن هرچه سريعتر اين امانت به دست صاحبش بود زيرا نگران بودم حال او چگونه خواهد بود.
وي گفت: فرداي آن روز ساك حاوي اوراق را به رئيس شعبه مركزي بانك كشاورزي تحويل دادم و همكاران را نيز در جريان گذاشتم همان روز هيأت مديره بانك نسبت به اين كار خداپسندانه واكنش نشان داده و پيام تقدير و تشكري نسبت به بنده صادر كردند كه در آن به كلمه اصالت خانوادگي و تربيت اسلامي اشاره شده بود، وقتي يك پيام تشكر رسمي از سوي هيأت مديره بانك را به پدرم نشان دادم، از شدت خوشحالي گريه كرد.
اين كارمند بانك كشاورزي گفت: هيأت مديره بانك كشاورزي نسبت به اين كارمند خود در مقابل اين عمل پاداشي نيز در حد ۵۰۰ هزار تومان در نظر گرفتند كه به من تحويل دادند.
صاحب بي خيال
توفيقي در پاسخ به اين سوال كه صاحب اين اوراق چه كسي بود و واكنش او نسبت به پيداشدن اوراق چه بود، گفت: صاحب اين اوراق يك خانم ۵۰ تا ۵۵ ساله بود كه همان روز اوراق را براي دريافت كوپنهاي سررسيد شده سود به بانك مراجعه كرد كه ظاهرا طبق فيلم ضبط شده در شعبه مركزي يك جوان موتورسوار از او مراقبت كرده و وقتي مشاهده ميكند كه اين خانم حدود 10 ميليون تومان پول نقد به عنوان سود اوراق مشاركت دريافت كرده نسبت به آن حساس شده و در فيلم موجود بانك از طريق موبايل با همدستش تماس ميگيرد.
وي گفت: صاحب اوراق پس از دريافت سود از بانك كشاورزي به شعبه بانك پارسيان نيز مراجعه كرده، اما سود متعلق به آن اوراق را در حساب خود واريز ميكند و سپس به همراه همسرش در يك رستوران غذا ميخورد وحتي تكه ناني از رستوران در كيف خود مي گذارد كه هنگام مراجعه به خودروي شخصي متوجه پنچر شدن لاستيك خودرو ميشود كه پس از رفع نقص خودرو كيف حاوي اوراق و پول نقد توسط جوان موتورسوار به سرقت ميرود.
توفيقي جريان را اين گونه توضيح ميدهد كه فرد سارق با برداشتن 10ميليون تومان پول نقد بقيه اوراق را به گمان اينكه كاغذ بيارزش است، در حاشيه اتوبان رها ميكند كه بر اثر تردد خودروها اوراق پخش مي شود.
توفيقي گفت: سارق ناآگاه پول نقد را برداشته و اصل اوراق را كه چندين برابر پول نقد ارزش داشته را در حاشيه اتوبان رها كرده است. از طرفي مردم رهگذر از آن منطقه كه ايستگاه اتوبوس و دو پل عابرپياده در آن قرار دارد، بيتوجه از ارزش اين اوراق از كنار آن رد ميشدند، اما من چون خود كارمند بانك هستم و آن را سريع شناخته و جمع آوري كردم.
توفيقي ادامه داد: اكنون بسيار از اين كار خوشحال هستم كه بدون هيچ گونه استرس و فكري ميخوابم و فكر ميكنم اگر آن اوراق نزد من بود، هر روز نسبت به آن استرس داشتم و خدا را شكر ميكنم كه از اين امتحان الهي و رساندن امانت به صاحبش سربلند بيرون آمدم.
وي در مورد واكنش صاحب اوراق گفت: آن خانم صاحب اوراق بسيار خونسرد و بيتوجه از كنار قضيه گذشت و حتي در مقابل خواسته رئيس بانك مبني بر اينكه فيلم موجود را براي شكايت از سارق در اختيار وي قرار دهد بي تفاوت گذشت و فقط به همسرش زنگ زد و خبر داد كه اوراق پيدا شده است.
توفيقي گفت: آن خانم صاحب اوراق فقط اين جمله را گفت كه من چندين باب حمام در روستاها ساخته ام و اين شايد نتيجه آن كارهاست كه توانستهام به اوراقم دست پيدا كنم.
توفيقي گفت: اين كار من شايد الگويي در ذهن فرزندانم از جمله دختر كلاس چهارم ابتدايي من باشد كه هميشه در زندگي امانت دار و پاك دست باشد، همانگونه كه من از پدر و مادرم الگو گرفتم.
در اين رابطه بهرام فخرقاسمي كارشناس اداره امور كاركنان نيز گفت: خانم توفيقي و همسرش آقاي سروش كه كارشناس وزارت بازرگاني است هر دو آدمهاي خاكي و بامناعت طبع هستند كه اين گونه امور آنها را از وظيفه الهي و انساني خود غافل نميكند.
وي گفت: خوشبختانه مردم ايران نسبت به امانتداري كاركنان بانكها اطمينان دارند و اين عمل خداپسندانه يك همكار در بانك كشاورزي نشان ميدهد كه كارمندان بانك گرچه حقوق ناچيز دارند، اما نسبت به اموال مردم هيچ گونه چشم داشتي ندارند و اصالت خانوادگي و تربيت اصلاحي در ميان عموم كارمندان و شهروندان ايراني باعث شده نسبت به اشياء پيدا شده به ديده يك امانت الهي نگاه كرده و آن را با حساسيت خاص به صاحبش برگردانند.
فخر قاسمي افزود: رسانهها بايد نسبت به اين تربيت اسلامي و برگرداندن امانت به صاحبش و اشاعه اين عمل نيك در جامعه كوشا باشند همان گونه كه اين همكار ما داستان رفتگر تبريزي را به عنوان الگويي براي خود دانسته و سعي كرد اوراق مشاركت بي نام را به صاحبش برگرداند چه بسا ديگران نيز از اين داستان پندهايي بگيرد.
فخر قاسمي افزود: بعد از انتشار تقديرنامه هيات مديره بانك كشاورزي از اين همكار امانتدار مقرر شد براي اشاعه اين سنت اسلامي، متن تقديرنامه در تابلوي داخلي بانك نصب شود كه خانم توفيقي از نصب آن خودداري مي كرد ولي همكاران ديگر در قالب يك نامه اداري متن ياد شده را در تابلو اعلانات بانك نصب كردند.
محمود بيگي ديگر كارمند بانك كشاورزي در اداره روابط عمومي گفت: بعد از اين جريان سعي كردهايم از طريق روابط عمومي و صدا و سيما با خبرنگاران مختلف برنامه در شهر و باشگاه خبرنگاران تماس گرفتيم اما آنها براي انعكاس اين خبر تلاش نكردند.
وي گفت: روابط عمومي نسبت به عمل خيرخواهانه و انسان دوستانه همكار بانك واكنش نشان داده و ضمن تقدير از اين حركت انساني سعي ميكند به عنوان اشاعه يك فرهنگ اسلامي آن را به اطلاع عموم برساند.