برای مشاهده تمام شماره های این سلسله گزارش ها اینجا عضو شوید
کسب و کار شخصی و درآمد مستقل داشتن آرزوی خیلی هاست. بسیاری از مردم در سراسر جهان رویای داشتن شرکتی بزرگ با کارمندان بسیار و ریاست بر آن را در سر می پرورانند اما خبر ندارند که با یک شرکت کوچک و تعداد محدودی کارمند هم می توان موفق شد.
از این پس قصد داریم در سلسله گزارش هایی به تبیین اصولی تازه و نو درباره کسب و کار بپردازیم تا کاربران گرامی سایت بانکی بتوانند با دید بازتری درباره کسب و کار خود تصمیم بگیرند.
آنچه در سلسله گزارش های پیش رو می خوانید با آنچه تاکنون درباره راه اندازی و اداره یک کسب و کار شنیده یا خوانده اید تفاوت دارد..
داستان این مجموعه گزارش درباره شرکتی نه چندان بزرگ اما بسیار موفق است که با تکیه بر اصولی که از نظر منطقی چندان درست به نظر نمی رسند به درآمدهای میلیونی رسیده است.
روزهای یک شنبه و پنجشنبه هر هفته منتظر یک قسمت از این گزارش باشید.
پیشنهاد ما به شما این است که خواندن این رشته گزارش ها را از دست ندهید
برای نپرسیدن همیشه وقت هست
خیلی ساده است که سرتان را پایین بیندازید و بدون توجه به آنچه در اطرافتان می گذرد، تنها و تنها به کارهایی برسید که فکر می کنید، نیاز است انجامشان دهید. از طرفی سر را بالا گرفتن و در مورد چراها پرسیدن کاری بس سخت به نظر می آید.
این چند سوال مهم را از خودتان بپرسید تا مطمئن شوید آنچه انجام می دهید، همان است که باید انجام شود: برای چه این کار را انجام می دهید؟! تا به حال کاری را انجام داده اید که دلیل و چرایی آن را ندانید؟! یا اینطور هم می توان در نظر گرفت که فلانی گفت این کار را انجام بده و من هم به حرفش گوش کردم! همین یک جمله برای درک اهمیت پرسش کافیست.
دانستن پاسخ پرسش هایی چون برای چه می خواهم این کار را انجام دهم؟! سود و ضررش کجاست؟! چه انگیزه ای در پس این کار پنهان شده و غیره بهتان کمک می کند تا نفس و ماهیت کار را هرچه بهتر درک کنید.
چه مشکلاتی را حل می کنید؟! مشکل چیست؟! آیا مشتری ها گیج شده اند؟! آیا خودتان آشفته شده اید؟! آیا مسئله غیرشفافی وجود دارد؟! آیا مورد ناممکنی قبلا وجود داشته که الان باید به ممکن تبدیل شود؟! گاهی وقت ها نتیجه پرسیدن این سوالات این است که به بسیاری از پاسخ های مشکلاتی که در ذهن ساخته اید، میرسید.
حالا وقت آن است که ترمز خود را بکشید و جهنمی را که برای خود ساخته بودید، بازسازی کنید. آیا کاری که می خواهید بکنید، مفید است یا فقط برای اینکه کاری انجام داده باشید، دست به آن دست می زنید؟!
اشتباه کردن اشتیاق با سود و فایده کار راحتی است. بعضی وقتها انجام کار با اشتیاق خوب است و منجر به نتیجه ای جالب هم می شود. اما کم کم این سوال رابه ذهن می آورد که انجام این کار سودی هم داشت؟! و اینجاست که اشتیاق اعتبارش را از دست می دهد.
آیا فاکتور “ارزش” را هم به کار اضافه کرده اید؟! اضافه کردن آیتم های گوناگون به کار، آسان است اما اضافه کردن ارزش، نه.
آیا مسئله ای که دارید روی آن کار می کنید آنقدر ارزش دارد که محصول ارزشمندی را برای مشتری به ارمغان بیاورد؟!
بعضی وقت ها فکر می کنیم هر چه بیشتر به محصولی پر و بال دهیم، ارزشش بیشتر می شود، در صورتی که قضیه کاملا برعکس است. سس قرمز خیلی زیاد، طعم سیب زمینی سرخ شده را خراب می کند. در واقع ارزش یعنی ایجاد توازن.
چیزی را به محصولتان اضافه کنید که واقعا روی آن تاثیرگذار باشد و در جهت مثبت آن را بهبود بخشد.
ضمنا وقتی روی محصولی کار می کنید، حتما این سوال را از خود بپرسید: “آیا راه ساده تری وجود دارد؟!” مشکلات معمولا خیلی ساده هستند و این تصور ماست که از آنها غول می سازد.
چه کاری را می توانید به جای آن انجام دهید؟! چه کاری را نمی بایست به خاطر انجام این کار انجام دهید؟! پرسیدن این سوالات به ویژه برای تیم ها و گروه های کوچک مهم و واجب است.
به یاد داشته باشید گاهی اوقات رها کردن کاری که در دست دارید، ولو اینکه زحمت زیادی هم برایش کشیده باشید، نتیجه بهتری نسبت به ادامه دادن آن است. پس متعصب نباشید تا رهایی برایتان آسان شود.
برای دیدن سایر قسمت های این گزارش به لینک های زیر بروید:
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (۱)
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید (۲)
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (۳)
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید (۴)
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید (۵)
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید (۶
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (۷)
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (۸)
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید (۹)
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید (۱۰)
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید (۱۱)