بانکی دات آی آر: ایجاد ارتباط ارزشمند با دیگران منافع زیادی دارد. افرادی که روابطی گرم برقرار میکنند، ب مشکلات کمتری مواجه میشوند و از ارتباطات خود بیشتر لذت میبرند. با اینوجود، ایجاد چنین روابطی با دیگران نیازمند گذر از رگبار نشانهها و پیامهایی است که هر روز مردم را بمباران میکنند. منظور ما تبدیل شدن به یک ارتباط برقرار کننده و همدل موثر است، مهارتی که میتوانید به خود بیاموزید و از یادگیری آن خوشنود شوید.
برای جذب خوب مشتری چند عنصر مهم وجود دارد که در زیر آنها را برمی شمریم:
عنصر یک- اولین دیدار
فروشنده حرفهای میداند که در همان لحظات اوّلی که چشمانش با چشمان مشتری تصادم میکند، اتفاقات مهمی در ذهن مشتری در جریان است. وی نسبت به تمام حرکات صوری و بدنی مشتری حسّاس است و آنها رامی خواند. فروشنده حرفهای بهخوبی میداند که بهنوبهٔ خود، باید چهکار کند، چه حرکاتی را از خود نشان دهد تا کار جذب مشتری را از همان لحظات ابتدایی آغاز کند. میداند که اگر در این لحظات ابتدایی موفق نشود، کارش در آینده، اگر آیندهای وجود داشته باشد، بسیار مشکل خواهد شد.
عنصر ۲- محصولاتی در چارچوب رضایت مشتری
فروشنده حرفهای میداند که خواست درونی اکثر مشتریان این است که محصول فروشنده شبیه آن چیزی باشد که میخواهد بخرند، امّا نه کاملاً. بلکه تا حدّی که در چارچوب رضایت آنها باشد. فروشنده حرفهای بهخوبی میداند که چهکار کند تا پس از گذشتن از آزمایش اولیه در عنصر یک، چگونه مشتری را با دانشی که از محصول دارد، آرامآرام به خرید محصول خود دعوت کند.
عنصر شمارهٔ ۳- ارضای نفس مشتری
فروشنده حرفهای میداند که نفس مشتری را باید ارضا کرد. وی میداند که نفس مشتریاش تشنه است. پس همچون کشاورزی مهربان و کارآمد، نفس مشتریاش را آبیاری میکند. وی کارهایی انجام میدهد که مشتریاش فکر کند که وی آدم مهمی است.
فروشنده حرفهای نمیخواهد یک برندهٔ بازنده باشد. وی یک بازندهٔ برنده است. با روشهای گوناگون، طوری عمل میکند که مشتریاش خود را باهوش، تیزبین و یا هر چیز دیگری که دوست دارد، احساس کند. وی با خم کردن سر خود مشتری را شکار میکند. با این کار، مشتریاش احساس خواهد کرد که فروشنده رؤیایی خود را پیدا کرده است؛ زیرا خود را یک موجود کامل خواهد دید.
عنصر شمارهٔ ۴- در نظر داشتن تفاوتهای مشتریان
فروشنده حرفه انتظاراتی که خود از مشتری دارد را با انتظارات مشتری از خود یکی نمیداند. وی آگاه است که مشتری انتظارات دیگری دارد، ضمن اینکه هر فردی نیز انتظارات خاص خود را دارد. فروشنده حرفهای این انتظارات را بهخوبی میشناسد و آنها را در مشتری خود ردیابی میکند. با مشتریاش مطابق اخلاقیات وی و انتظارات کلی وی برخورد میکند.
اینطور است که مشتریاش خود را در حضور فروشنده راحت احساس میکند و حتّی اگر خجالتی باشد، خود را باکمال میل در تیررس تیرهای کمان فروشنده حرفهای قرار خواهد داد. فروشنده حرفهای جذّاب است، زیرا میداند چهکار میکند. به خاطر تیپ و هیکل نیست. قدرت وی از دانشی ژرف سر چشمه میگیرد.
عنصر شمارهٔ ۵- جذب مشتری فقط بهخاطر پولهای جیبش نیست.
فروشنده حرفهای میداند که جذب مشتری فقط بهخاطر پولهای جیبش نیست. هدف اصلی شکار ذهن و احساس مشتری است. اگر این منبع را بدست بگیرد، به این راحتی مشتری را از دست نمیدهد.
از طرف دیگر فروشنده حرفهای این را نیز میداند که مشتری دوست دارد احساس کند که شما به نیازهای خاص و انفرادی وی پاسخ مثبت میدهید.
برگرفته از وبلاگ یادداشت های اقتصادی
به قلم علی حضوری