در سالهاي اخير متوسط سطح زندگي مادي در ايران و بيشتر كشورها بالا رفته اما اين رشد با افزايش متناسب رضايت از زندگي همراه نبوده است.
به عبارت ديگر، پول بيشتر، خوشبختي فراهم نياورده است. در مقالهاي كه از پي ميآيد، اينگونه استدلال ميشود كه نحوه خرج كردن پول بر احساس شادماني و رضايت ما تاثير مهمي دارد. اگر پول صرف خريد اجناس مادي شود، تاثير زودگذري بر روحيه انسان دارد، اما اگر صرف مسائل غيرمادي همچون كمك به ديگران، تعطيلات و بهطور كلي مسائل اجتماعي شود، تأثير ماندگارتري بر رضايت شخص دارد.
آيا پول خوشبختي ميآورد؟ از ابتداي اختراع پول، مردم ميگويند اينگونه نيست. فلاسفه و نويسندگان كتب روانشناسي همگي درباره بيهودگي يكسان دانستن دستاوردهاي مادي با خوشبختي هشدار دادهاند. تحقيقات نوين هم از اين گفته حمايت ميكند. روانشناسان و اقتصاددانان دريافتهاند كه در حالي كه پول براي برخورداري از احساس خوشبختي لازم است، اهميت آن خيلي زياد نيست. داشتن پول براي تهيه غذا، پوشاك و مسكن لازم است، ولي فقط اندكي به خوشبختي اضافه ميكند. اما به تازگي پاسخ متفاوتي به اين پرسش مطرح شده است. شماري از محققان به مطالعه اين امر برآمدهاند كه «آيا خوشبختي را ميتوان خريد؟» يافتههاي آنان نشان ميدهد احتمالاً اين كار امكانپذير است!
در اين تحقيقات معلوم شد مثلاً مهمان كردن دوست به ناهار، احساس خوشحالي بيشتري به انسان ميدهد تا خريد لباسي جديد. خرج كردن براي رفتن به مسافرت به نوعي ما را خوشحال ميكند كه خريدن خودرو نميتواند. اليزابت دان، روانشناس اجتماعي و استاديار دانشگاه بريتيش كلمبيا در كانادا ميگويد: علتي كه باعث ميشود داشتن پول بيشتر، احساس بهتري به انسان ندهد اين است كه از آن بهطور نادرست استفاده ميكنند. دان و همكارانش توضيح جالبي براي مبادله ضعيف بين ثروت و خوشبختي ارائه كردهاند.
آنان ميگويند مشكل پول نيست بلكه ما هستيم. به دلايل عميق روانشناختي، هنگام صرف كردن پول ما معمولاً جنس را بر تجربه، خودمان را بر ديگران و چيزها را بر آدمها ترجيح ميدهيم. هيچ كدام از اين تصميمها باعث افزايش خوشحالي نميشود. آن پول خرج كردني باعث خوشحالي ميشود كه پول ناپديد شود و چيزي نامرئي از خود به جا بگذارد. مطالعات جديد نشان ميدهد صرف تفكر كردن درباره پول، انسان را منزوي و خودخواه و از آن نوع خرج كردني كه باعث خوشحالي ميشود، دور ميكند.
يافتن راههايي براي رفع كردن اين مانع، تبعاتي براي تصميمگيري درباره خرج كردنهاي روزانه و سرمايهگذاري و نيز كاركرد سازمانها دارد. پول غيرقابل تفكيك از وجود ما در جامعه است.
براي پول كار ميكنيم، با پول زندگي ميكنيم، آن را پسانداز و به دلايل مختلفي خرج ميكنيم. روانشناسان با تحقيقات خود در حال كشف كردن رابطه پيچيده بين پول و وجود انسان هستند. نتيجه اين تحقيقات ميتواند باعث شود تا زندگي ما ارضاء كنندهتر و نهصرفاً تجملاتيتر باشد.
بهرغم وجود مطالب ديرينه درباره اهميت پول، تا حدود يك دهه پيش، طول كشيد تا پژوهشگران شروع به بررسي رابطه بين پول و خوشبختي كردند. در اواخر دهه 1990 روانشناسي به نام مارتين سليگمن قلمرو روانشناسي مثبتگرا را پايهگذاري كرد. وي معتقد بود روانشناسان به همان اندازه كه وظيفه دارند به بررسي مشكلات بپردازند، وظيفه دارند بفهمند چه چيزي باعث خوشبختي انسان ميشود.
در همان روزگار، شماري از اقتصاددانان ابزارهاي روانشناسي را براي به چالش كشيدن برخي انگارههاي غالب در زمينه رفتار انسان به كار ميگرفتند(انگارههايي از اين قبيل كه مثلاً انسان محاسبهكننده عقلاني هزينه و فايده است و اينكه بررسي چگونگي خرج كردن پول توسط افراد ميتواند شاخص قابل اتكايي از تمايلات عميقترشان باشد.)
روانشناسان مثبتگرا و اقتصاددانان بهاصطلاح رفتاري، توجه خود را به رابطه بين پول و خوشبختي معطوف كردند. اين پژوهشگران با بررسي اطلاعات از كشورهاي ثروتمند و فقير و از مردم در اقشار بالا و پايين جامعه به انطباق آمار مالي با اظهارات اشخاص درباره خوشبختي پرداختند. آنان به اين نتيجه رسيدند كه ارتباط بين پول و خوشبختي ضعيف است. به اعتقاد اين گروه از محققان، البته اينگونه نيست كه هيچ ارتباطي بين اين دو وجود نداشته باشد، اما ارتباط آن اندك و كمتر از آني است كه فكر ميكنيم.
يكي از مهمترين يافتههاي تحقيقات مربوط به خوشبختي اين است كه برخورداري از يك شبكه اجتماعي نيرومند، شاخص بسيار خوبي از احساس خوشبختي است. از اين رو، ميتوان نتيجه گرفت خرج كردن براي دوستان، احساس شادماني افراد را افزايش ميدهد.
اما بايد ديد آيا در عمل همين طور است يا خير. تحقيقاتي كه درباره خرج كردن پول در مصارف اجتماعي (خريدن هديه براي ديگران و اهداي پول به خيريه) صورت گرفت نشان داد اين نگرش با احساس شادماني بيشتر ارتباط دارد. اما آيا شادماني ناشي از خرج كردن پول براي ديگران است يا موضوع اين است كه انسانهاي خير اصولاً شادمانتر هستند؟ در يك مطالعه، از گروهي از كارمنداني كه اندكي اضافه كار گرفته بودند، خواستند اين مبلغ را صرف خودشان بكنند و از گروه ديگر خواستند آن را صرف خريد هديه براي ديگري يا امور خيريه كنند.
گروه دوم بعداً گفتند شادمانتر از افراد گروه اول هستند. پژوهشگراني كه اين تحقيق را انجام دادند، ميگويند يافتههاي آن روشن است. اگر پول را صرف خودتان بكنيد، باعث شادماني شما نميشود. البته آنان ميگويند منظورشان اين نيست كه همه پولتان را بدهيد و برويد در كپر زندگي كنيد، بلكه ميتوانيد مبلغي را صرف امور خيريه كنيد و اندك اندك آن را افزايش دهيد.
يك موضوع ديگر كه در تحقيقات اخير مشخص شده است اين است كه پولي كه صرف تجارب مختلف (تعطيلات، مسافرت، تئاتر و غذا خوردن در بيرون) ميشود، بيشتر از صرف پول براي خريد اجناس مادي باعث شادماني ميشود. محققاني كه در اين مورد مطالعه كردهاند، ميگويند بهطور كلي شواهد نشان ميدهد كه تجارب بيش از اجناس مادي باعث شادماني انسان ميشود. چرا؟ يك دليل روشن دارد. تجارب بهطور ذاتي اجتماعيتر است.
وقتي به تعطيلات ميرويم يا بيرون غذا ميخوريم يا سينما ميرويم، معمولاً به همراه ديگر افراد است. به علاوه، ممكن است اين تجارب را تكرار كنيم. تجارب گذشته ميتواند مانند نوعي چسب اجتماعي، ما را حتي به كساني كه همراهمان نبودند، پيوند دهد؛ مثلاً با تعريف كردن داستانهاي مربوط به اين تجارب و فراهم آوردن خوراك براي بحث. خريد ساعت جديد كمتر ميتواند چنين فرصتي پديد آورد.
به علاوه، تحقيقات ديگر حاكي از آن است كه تجارب معمولاً باعث چشم و همچشميهايي كه داراييهاي مادي برميانگيزد، نميشود. وقتي ببينيم همسايه ما خودروي بهتر و جديدتري دارد، كمتر بهخودروي خودمان علاقهمندي نشان ميدهيم، اما ديدن اينكه همسايه ما به ماه عسل پر زرق و برقتري رفت، باعث نميشود كه به ماه عسل خودمان كم علاقه شويم. همچنين، آدم به سرعت به خانه بزرگتر يا لباس شيكتر عادت ميكند (فرق نميكند چقدر ابتدا از آن خوشش آمده باشد)، تجارب معمولاً در خاطره ماندگار ميشوند. پس از گذشت يك سال، به مشكلات ناشي از گم شدن چمدان يا دعوا به خاطر وضعيت نامساعد هتل فكر نميكنيم، بلكه به زيبايي مناظر يا خوشمزگي غذاها فكر ميكنيم.
پس چرا هميشه بيشتر پولمان را اينگونه خرج نميكنيم؟ البته مردم به امور خيريه پول ميدهند و به تعطيلات ميروند و گهگاه دوستانشان را به شام دعوت ميكنند. يك دليل اين است كه وقتي ميخواهيم پول خرج كنيم، شادماني تنها عامل انگيزهبخش ما نيست. بيشتر انگيزه ما براي خرج كردن حتي براي چيزهاي ضروري مانند پوشاك، خانه و خودرو، ناشي از تمايل ما به نشان دادن قدرت خريد و ذائقه ماست. شايد اين انگيزه را با شادماني اشتباه بگيريم، اما به هر حال اين انگيزه ناشي از نياز انسان به رقابت يا انطباق است.
پول نوعي تأثير رواني هم دارد. بهنظر ميرسد تنها فكر كردن درباره پول سبب ميشود كمتر به مسائل اجتماعي فكر كنيم. پژوهشگران دريافتهاند فكر كردن به پول سبب ميشود افراد سختكوشتر شوند و حتي در برابر درد مقاومت بيشتري نشان دهند، اما باعث منزويتر شدن آنان نيز ميشود. اين قبيل افراد كمتر به ديگران كمك يا پول اهدا ميكنند.
صحبت كردن درباره پول و خوشبختي ضرورتاً به معناي تسليم شدن در برابر ماديگرايي نيست. اين امر ميتواند راهي براي فكر كردن درباره مسائل مهمي مانند مصرف، رضايت، سرمايهگذاري و ارزش باشد. به علاوه، معناي مقتصد بودن و خيريه نيز عوض ميشود. از اين نظر، خرج كردن پول با دوستان را نميتوان هدر دادن پول فرض كرد. اين كار در واقع نوعي سرمايهگذاري است. همچنين اهداي پول به شيوهاي همنوع دوستانه نوعي عمل رضايتبخش است كه لذت آن از خريد يك ساعت اعلا بيشتر است. خرج كردن پول آثاري واقعي دارد كه از تبديل آن به اجناس مادي سودمندتر است.
منبع: همشهری آنلاین