معرفی کشور ژاپن
ژاپنیها به کشور خود، نیهون (にほん (Nihon میگویند. نیهون از دو واژهٔ NICHI (که به صورت هی Hi نیز تلفظ میشود) و HON تشکیل شدهاست. NICHI یا Hi به معنای خورشید و روز است و HON یعنی ریشه و آغاز، چرا که ژاپن اولین سرزمینی است که خورشید در آن طلوع میکند و روز از آنجا آغاز میشود به آن سرزمین آفتاب یا سرزمین آفتاب تابان میگویند. در زبان ژاپنی این نام نیپون Nippon )にっぽん(نیز تلفظ میشود.
به گزارش بانکی دات آی آر ژاپن يك كشور امپراتوري است كه در حقيقت نخستوزير آن را اداره ميكند. با اين حال امپراتور به عنوان رئيس كشور در مناسبتهاي سياسي تاثيرگذار است. در حال حاضر امپراتور ژاپن آكيهيتو است.
نهاد قانونگذار در ژاپن شوراي ملي و مجلس مشاوران(سنا) است. شوراي ملي ژاپن 480 عضو دارد كه با راي مردم براي دورههاي چهار ساله انتخاب ميشوند.
اعضاي مجلس مشاوران ۲۴۲ نفر هستند كه با راي مردم براي دورهاي شش ساله انتخاب ميشوند.
نخستوزير ژاپن رئيس دولت در ژاپن است كه حكمش به وسيله امپراتور تنفيذ ميشود.
(تصویر زیرپادشاه وملکه ژاپن در ملاقات بااوباما را نشان میدهد)
اوضاع اقتصادی ژاپن
توسعه ژاپني سال هاست که مورد توجه کارشناسان و متخصصين جهاني توسعه قرار گرفته و زبانزد عام و خاص است. پيرامون اين موضوع هزاران مقاله در مدح و تمجيد اين انقلاب واره صنعتي و آموزشي نوشته و گفته شده است. صدها کتاب و فيلم ساخته شده و هنوز نيز ادامه دارد. اکنون پس از ربع قرن از آخرين تحول غول آساي ژاپني به نظر مي رسد که مقايسه دو کشور ايران و ژاپن به تدريج به امر مبتذل تبديل شده است که به تدريج اين مقايسه جاي خود را به کشورهايي چون سنگاپور، تايوان و تايلند داده است. اما الگوي ژاپني که به نظر مي رسد مورد تأسي ديگر کشورهاي آسياي جنوب شرقي شد مي تواند ما را در موقعيت هاي توسعه اي ياري رساند.
کشور ژاپن با داشتن تولید ناخالص داخلی به میزان ۴٫۵ تریلیون دلار در سال ۲۰۰۵ دومین قدرت اقتصادی دنیا (پس از آمریکا) بوده و در آسیا نیز رتبه اول را از این لحاظ داراست. این کشور دارای منابع طبیعی خیلی محدودی است و اکثر جزایر و خاک آن کوهستانی و آتشفشانی است. ولی با همکاریهای دولت در بخش صنعت و نیز سرمایه گذاری گسترده در تکنولوژیهای پیشرفته، ژاپن به عنوان یکی از پیشگامان عمده در صنعت و تکنولوژی دنیا شناخته شدهاست. صادرات بخش عمدهای از درآمدهای اقتصادی ژاپن را تشکیل میدهد و آمریکا با ۲۲٫۷٪، چین با ۱۳٫۱٪ و کره جنوبی با ۷٫۸٪ عمده ترین شرکای تجاری این کشور هستند. محصولات صادراتی عمدهٔ ژاپن شامل تجهیزات حمل و نقل، اتومبیل، صنایع الکترونیک، ماشین آلات الکتریکی و صنایع شیمیایی هستند. در بخش صنایع ژاپن به عنوان یکی از پیشرفته ترین کشورها در زمینه تولید اتومبیل، تجهیزات الکترونیکی، ماشین ابزار، فولاد و فلزات غیرآهنی، کشتی سازی، صنایع شیمیایی و نساجی و نیز صنایع غذایی فرآوری شده محسوب میشود. این کشور دارای چندین شرکت بین المللی با مارکهای معتبری همچون تویوتا، هوندا، سونی، نیسان، سیتی زن و… است.
بنا به گزارش صندوق بین المللی پول در اواسط آوریل ۲۰۰۶، ژاپن با رشد اقتصادی ۲.۸ درصد پیش بینی شده برای سال ۲۰۰۶، همردیف کشورهای غربی و در مقام بالا قرار دارد.
چنین نتیجهای حاصل صادرات به کشورهای درحال توسعه مانند چین (که رشدش به ۹.۵٪ رسیده)، طرح دولتی و بی سابقه قانونمندسازی، سطح بالای تحقیق و توسعه، سرمایه گذاری بر روی آموزش و همچنین تعدیل نسبی ارزش دادن به سهام داران است.
ژاپن رشد اقتصادی بالایی را در دهههای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ تجربه کردهاست. رشد ژاپن در دهه ۱۹۶۰ به طور متوسط ۱۰٪، در دهه ۱۹۷۰ به طور متوسط ۵٪، و در دهه ۱۹۸۰ به طور متوسط ۴٪ رشد داشت. رشد اقتصادی ژاپن در دو دهه اخیر به شدت کاهش یافتهاست به طوری که در دهه ۱۹۹۰ به طور متوسط ۱٫۵٪ بودهاست. تلاشهای دولت ژاپن برای ایجاد رشد اقتصادی در این دو دهه عمدتا با شکست مواجه شده و رشد اقتصادی ژاپن همچنان پایین است.
الگوی توسعه ژاپن
ژاپن با انتخاب سياست انزوا و بستن مرزهاي خود به روي اروپاييان، نه تنها از استثمار و مداخله غربيها در امور داخلي خود در امان ماند و توانست در دوراني که ديگر ملتهاي آسيايي، مانند هند، چين و حتي ايران، تحت سلطه ممالک غربي قرار گرفته، به شيوههاي گوناگون استثمار ميشدند، حاکميت ملي خود را حفظ کند و با مشاهده تجربيات تلخ کشورهاي بزرگي چون هند و چين که به شدت تحقير شده و آلت دست امپرياليسم قرار گرفته بودند، نيروهاي خود را بسيج و تقويت نمايد، تا به هنگام گشودن دروازههاي خود به روي غرب، آمادگي و قدرت لازم براي رويارويي داشته باشد، بلکه از اين طريق توانست با جلوگيري از واردات کالاهاي خارجي و تقويت و رونق کارگاههاي صنعتي بومي و قديمي، صنايع داخلي خود را توسعه دهد، به طوري که هنگام گشودن دروازههاي خود، صنايع بومي آن، آمادگي رقابت با توليدات خارجي را يافته بودند و اين صنايع در واقع با دارا بودن افراد ماهر و متخصص و صنعتگران کاردان توانستند، پايه و اساس صنايع جديد و مدرن ژاپن را در نيمه دوم قرن نوزدهم تشکيل دهند و کمک به رشد سريع صنعتي اين کشور کنند. ترديدي نيست، اگر ژاپن هم مانند چين، هند و ايران، نزديک و در دسترس اروپاييان قرار داشت، نميتوانست، با موفقيت سياست انزوا را به مورد اجرا گذاشته و مدت دو قرن و نيم از تجاوز و سلطه غرب به خاک خود جلوگيري کند و در اين صورت صنايع آن نيز ممکن بود، به سرنوشت صنايع ايران، هند و کشورهاي ديگر دچار شود.
بالاخره ژاپن با تهديد امريکا مجبور به گشودن دروازههاي خود به روي غربيها شد، با وجود احساس کينه قبلي به محض مشاهده روشهاي پيشرفته و تکنولوژي جديد آنان زود تغيير عقيده داده، به تحسين اروپاييان پرداخته، تا جايي که فرهنگ قديمي و تفکر خود را به دور انداخته، با علاقه و فروتني زياد به غرب نزديک شد و کوشيد با تمدن و فرهنگ جديد هرچه بيشتر آشنا شود و آن را به ژاپن انتقال دهد. در سايه همين واقعبيني و انعطافپذيري بود که اين کشور توانست در مدت زمان بسيار کوتاهي به پيشرفتهاي حيرتآوري در توليد و تجارت دست يابد. چنانکه بعد ها با غلبه بر کشور بزرگ اروپايي، روسيه، نظر جهانيان را متوجه خود ساخت.
بعضي از ژاپنشناسان در نوشتههاي خود، رمز پيشرفت و توسعه ژاپن را بيش از همه اعتقاد و پيروي مردم اين کشور از تعليمات حکيم بزرگ کنفوسيوس دانستهاند. يکي از ژاپنشناسان معروف که شهرت جهاني کسب کرده و داراي تأليفات زيادي در زمينههاي مختلف فرهنگي و آموزشي ژاپن است، پروفسور «در» (Dore) است او معتقد است، تعليمات کنفوسيوس که بيشتر ژاپنيها پيرو آن هستند. نفوذ فراوان در نحوه تفکر، رفتار و شکلگيري خلقيات مردم ژاپن داشته است. پروفسور «در» موفقيت ساير ممالک شرق آسيا را هم که اکنون به «حوزه فرهنگي کنفوسيوس» معروف شده است (تايوان، کره جنوبي، هنگ کنگ و سنگاپور) همانا احترام به افکار و تعليمات کنفوسيوس و الگوبرداري آنها از ژاپن ميداند.
ژاپن براي انتقال تکنولوژي صنعتي و نظامي و ساختن يک کشور قوي، برقراري رابطه با ممالک غربي را ضروري دانسته و با نزديکي حساب شده به آنان با درک، اخذ و جذب روشهاي علمي و دانش جديد توانست با شتاب در رديف کشورهاي صنعتي قرار گيرد و در سايه تواناييهاي صنعتي و نظامي، خود را از سلطه غرب رها سازد. و افزون بر گسترش سرزمينهاي تحت قلمرو خويش در شرق آسيا، کشور بزرگ و پهناور اروپايي روسيه را هم شکست دهد.
ژاپن پس از دو قرن انزوا با ورود دريادار «پري» به خليج توکيو و تسليم التيماتوم رئيس جمهور امريکا به مقامات نظامي ژاپن، با وجود مخالفت افرادي چون شخص امپراتور، ناگزير به گشودن بنادر ژاپن بر روي کشتي هاي امريکايي و سپس ساير کشورهاي غربي شد و از نزديک با آنها ارتباط برقرار کرد. اما اين اتفاق ناخواسته سبب شد اين کشور به گسترش مباني علم و دانش جديد در غرب و پيشرفتهاي فني آنها در زمينههاي مختلف آشنايي بيشتري پيدا کرده و به اين نتيجه برسد که خواهي نخواهي غرب را بايد مظهر علم و تفکر منطقي به حساب آورد. با توجه به شکاف عظيمي که بين خود و اروپاييان مشاهده مي کرد به اين فکر افتاد که قرار است در آينده به سرنوشت کشورهاي تحت سلطه چون چين و هند دچار نشده و همانند آنها خوار و ذليل نشود لازم است هرچه سريعتر با دانش جديد و تمدن اروپايي آشنا شود تا خود را از نظر صنعتي و نظامي قوي ساخته، داراي ارتشي قوي و کارآمد و صنعت نو و پيشرفته باشد. اما همزمان با اخذ روشهاي جديد علمي و تکنولوژي مدرن، کشتيهاي جنگي و توپخانه مجهز، ژاپن نياز به نظام اجتماعي تازه دارد تا بتواند در سايه آن تغييرات و تحولات را به خوبي پذيرا باشد.
البته ژاپنی ها درخصوص الگوی توسعه اختلاف نظر هایی داشتند که توانستند با تعامل یکدیگر بر اختلافات چیره شده و به مسیرشان ادامه دهند.