ماهاتیر محمد چه کرد؟

ماهاتیر محمد، در حالی در مرز ۸۴ سالگی قرار دارد که میراثش برای کشور و مردم مالزی بسیار بیشتر از آن است که بتواند به سن و سال او درآید.

وی که از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۳ نخست‌وزیر کشور مالزی بود، با اندیشه‌ای منسجم و مبتنی بر آزادی‌های اقتصادی، توانست به جاودانه‌ترین نخست‌وزیر مالزی نیز تبدیل شود. به‌طوری که هم اکنون کسی نامی از سه نخست‌وزیر پیش از ماهاتیر نمی‌آورد.

برای اینکه به اهمیت ماهاتیر محمد و اندیشه‌هایش برای اقتصادی همچون اقتصاد ایران پی ببریم، لازم است بدانیم که مالزی کشوری است با اکثریت مسلمان، کشوری که به شدت از تنوع قومی برخوردار است (با اقلیت‌های قدرتمند چینی و هندی و اکثریت مالایی) و هم چنین کشوری است نفت خیز (که البته بیشتر نفت تولیدی در این کشور به مصرف داخلی می‌رسد و صادرات اندکی دارد). اینها همه شاخص‌هایی است که شباهت‌های این کشور را با کشور ما نشان می‌دهد.

مضافا این که تا قبل از سال ۱۹۸۰ بیش از ۵۰‌درصد مردمان این کشور زیر خط فقر قرار داشتند (در حالی که بنابر آمار رسمي دولت مالزی، هم اکنون کمتر از 4‌درصد مردم زیر خط فقر هستند. البته خود ماهاتیر محمد معتقد است توانسته است فقر را از 70‌درصد به 4‌درصد برساند)، جالب‌تر از همه این که دولت متحدی به نام مالزی تا قبل از سال 1963 وجود نداشته و از این سال دولت در این کشور شکل می‌گیرد و ایالت‌های گوناگون تحت یک حکومت مرکزی ملی قرار می‌گیرند.

برای شناخت کاری که ماهاتیر محمد انجام داده است، ابتدا با زبان آمار و ارقام شاخص‌های اقتصاد مالزی در قبل و پس از دوران نخست وزیری ماهاتیر محمد را بررسی می‌کنیم و سپس به نقش اندیشه‌ها و سیاست‌های وی در پیشرفت مالزی اشاره خواهیم داشت.از سال 1980 تا 2003 رشد اقتصادی مالزی به‌طور متوسط حدود 10‌درصد بوده، در حالی که تورم به طور متوسط تک رقمی بوده است.

هم چنین از سال ۲۰۰۰ تاکنون این کشور تورم متوسط کمتر از ۳‌درصد را تجربه کرده و تولید ناخالص داخلی این کشور از 24 میلیارد دلار در 1980 به حدود 200 میلیارد دلار در سال 2005 رسیده است.

همچنین صادرات این کشور از ۱۴ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۰ به ۱۶۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۵ رسیده و هم اکنون مازاد صادراتی بیش از ۳۰ میلیارد دلاری دارد.
حال که پیشرفت چشم گیر مالزی مشخص و اهمیت ماهاتیر و نقشی که او برای مالزی بازی کرده است، برای کشوری همچون ما روشن گردید، باید بدانیم که ماهاتیر چه کرد؟ و چگونه مالزی را از میان فقیرترین کشورهای آسیایی به یکی از کشورهای تازه صنعتی شده (New Nics) تبدیل نمود؟ و این که کارهایی که او انجام داد، آیا از دست و زبان سیاستمداران ایرانی بر نمی‌آمد؟!

در ابتدا باید اذعان کرد که ماهاتیر محمد، اندیشه‌ای بر ساختگرا در جهت توسعه دارد. یعنی معتقد است دولت می‌بایست نقشی فعال در توسعه کشور داشته باشد و از چیزی که خود وی نام آن را «حمایت‌گرایی سازنده» می‌گذارد، دفاع می‌کند.

در حالی که در مالزی به طور متوسط از ۴۸ تا ۲۸‌درصد مالیات از بخش خصوصی گرفته می‌شود، زمینه‌های فعالیت بخش خصوصی آن چنان فراهم شده که میزان سرمایه‌گذاری در این کشور رشد بسیار مناسبی دارد. همچنین بنا بر اظهارات ماهاتیر محمد، دولت در هیچ زمینه‌ای که بخش خصوصی فعال است، وارد نمی‌شود و سرمایه‌گذاری نمی‌کند.

ماهاتیر محمد از مخالفان ملی کردن صنایع بود و اجازه نداد تا صنایع مالزی ملی شوند و این خدمت بسیار بزرگی بود که در بسیاری از کشورهای دیگر همتای مالزی صورت نپذیرفت. در دوران ماهاتیر محمد، حتی صنایع مادر همانند فرودگاه‌ها، شركت‌هاي عمراني عظیم دولتی، خطوط هوايي، شركت‌هاي آب و برق و بسياري از شركت‌هاي كوچك دولتي خصوصي شدند.

اندیشه او به طور خلاصه تعامل نزديك دولت و بخش‌خصوصي بود. اين تعامل به مالایی‌ها اين توانايي را داد كه تجارت خيلي راحت انجام بشود و سود آن نيز از طريق ماليات به دولت برگردد.

‌سیاست خارجی تحسین‌برانگیز او هم در رشد اقتصادی این کشور بسیار موثر بود. وی در سال‌هایی که كشورهاي توسعه نيافته عامل توسعه نيافتگي‌خود را به گردن عوامل خارجي مي‌انداختند، راه تعامل با دنیا را برگزید و نشان داد که از مزیت‌های تجارت خارجي استفاده کردن و در عین حال امتیازهایی به این کشورها دادن، بیشتر در جهت استقلال و البته رشد اقتصادی است و این تجربه‌ای است که مالزی مبدع آن نبوده است، بلکه خود از بسیاری کشورهای دیگر این مهم را آموخت.

 این اندیشه‌ تعامل با دنیا تا بدان حد در ذهن ماهاتیر قوی بود که وی زبان اصلی دانشگاه‌ها و مراکز علمی و حتی بسیاری از مدارس را به انگلیسی تغییر داد. همچنین به جای محکوم کردن شرکت‌های چند ملیتی، با یادآوری نقش این شرکت‌ها در افزایش اشتغال و انباشت تکنولوژی در این کشور، با ایجاد محیطی امن و آرام، شرایطی را ایجاد کرد که در دوران حضور وی سیل شرکت‌های چند ملیتی به درون اقتصاد مالزی وارد شدند و به سرمایه‌گذاری پرداختند. این امر تا آنجا گسترده شد که حدود 60درصد سهام شركت‌هاي ثبت شده را به خارجي‌ها واگذار کردند و کارهایی را در جهت رشد اقتصادی انجام دادند که در غیر این صورت امکان انجام آن را نداشتند. جالب‌تر از همه اینکه از 27 ميليون جمعيت مالزي حدود دو ميليون نفر آن را کارگران خارجی تشکیل می‌دهند.

ماهاتیر محمد در يك سخنرانی گفته است: «ما به جای استراتژی جایگزینی واردات، استراتژی توسعه صادرات را پی گرفتیم و اجازه دادیم خارجی‌ها با تکنولوژی خود، کشور ما را صنعتی کنند. در حالی که اگر خودمان می‌خواستیم هر یک از این تکنولوژی‌ها را بسازیم، 30 تا 40 سال طول می‌کشید.» (استراتژی جایگزینی واردات، سیاستی است که در دهه‌های 60 و 70 مورد تاکید برخی اقتصاددانان با نگرش دولتی قرار داشت که طی آن کشورها با بستن درهایشان به سوی دنیای خارج سعی می‌کردند تا خودشان کالاهای وارداتی خودشان را تولید کنند و اصطلاحا به خودکفایی برسند! شایان ذکر است کشورهایی که از این سیاست پیروی کردند، دچار مصیبت‌های اقتصادی فراوانی شدند و وادار به عوض کردن این استراتژی شدند. همچنین استراتژی توسعه صادرات، استراتژی رقیب این سیاست بود که به باز کردن درهای کشور به روی تجارت خارجي و همچنین به استفاده از دستاوردهای کشورهای صنعتی و توسعه صادرات کشور حکم می‌داد).

ماهاتیر در سخنرانی مشهور خود در سال ۲۰۰۵ در ایران، جمله‌ای را بیان کرده است که شایسته نتیجه گیری این مقاله است، وی گفت: «ايران يكي از پيشگامان تمدن بوده است كه مالزي در مقايسه با آن هیچ است، اما ما توانستیم (با اندیشه درست) بسیار سریع پیشرفت کنیم.» آری مالزی توانست و ما نتوانستیم. اما نباید از یاد برد کاری که ماهاتیر انجام داد، کار بزرگی بود، اما نه آن قدر بزرگ که از پس معمولی ترین آدم‌ها برنیاید! تنها کاری که وی انجام داد، این بود که در یک کلام به علم اقتصاد، اعتماد کرد. کاری که ما نکردیم! و هنوز هم تكليف خود را با اين مساله درسطوح اجرايي روشن نكرده‌ايم.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *