گزارش/ چطور اولین حساب بانکی ام را باز کردم؟

 

این روزها برخی افراد بیش از یک حساب بانکی دارند اما داشتن یک حساب بانکی کاری است که تقریبا همه انجام می دهند. فرقی نمی کند حسابتان چقدر به کارتان می آید و نیازهایتان را برآورده می کند مهم این است که همه با بانک کار دارند وخیلی ها حتی اینترنتی حساب باز می کنند.

خبرنگار بانکی دات آی آر برای کشف راز اولین حساب بانکی به سراغ مردم رفته و با این سوال تقریبا جدید آنها را غافلگیر کرده که اولین حساب بانکی تان را چه زمانی و با چه هدفی باز کرده اید؟

 

 

حسین ۲۶ سال دارد و نخستین حساب بانکی اش را در ۲۴ سالگی باز کرده است. او می گوید: وقتی دومین یا سومین حقوقم را گرفتم درست یادم نیست به فکر افتادم حسابی باز کنم تا پس انداز کنم.

چون پول که در جیبم باشد سریع خرج می شود وقتی به بانک رفتم را خوب یادم هست مدارکم را به همراه یک قطعه عکس به مسئول باجه دادم یک نگاه عاقل اندر سفیه به من انداخت و گفت عکس لازم نیست آقا بفرمایید.

تمام افرادی که دور و برم بودند نگاه عجیبی به من کردند و من از همه جا بی خبر تازه فهمیدم باز کردن حساب بانکی مثل شناسنامه کارت ملی گرفتن نیازی به عکس ندارد! البته بعد از کلی خجالت که کشیدم.

 

نادر ۶۳ ساله وقتی با سوال خبرنگار ما مواجه می شود می گوید: من راستش یه وقتایی یادم می رود دیشب چه غذایی خوردم اولین حساب بانکی که جای خود دارد. حتما کار داشتم و رفتم افتتاح حساب کردم.

مرجان اما خاطره جالبی از اولین حساب بانکی اش دارد: اولین حساب بانکی من زمانی افتتاح شد که فکر کنم بدون والدینم من را به بانک هم راه نمی دادند. کلاس اول دبستان را تمام کرده بودم آن هم با معدل ۲۰ . پدرم کارمند وزارت راه بود آن زمان هر دانش آموزی که معدل ۲۰ می گرفت از طرف وزارت خانه تشویق می شد و جایزه می گرفت . من هم به این واسطه برایم حساب بانکی افتتاح شد و مبلغ ۱۰ هزار تومان جایزه در حسابم قرار گرفت.

از آن به بعد مادر وپدرم من را تشویق می کردند که تمام عیدی ها و کادوهای تولدی که نقدی به من داده می شد به آن حساب بریزم. جالب است بدانید زمانی که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم در حساب پس انداز قرض الحسنه ام ۲ میلیون تومان پول داشتم. برای خودش پول زیادی بود آن زمان که من لیسانس گرفتم. سالش را عمرا بهتون نمی گم چون سنم لو می ره!وبعد خنده جانانه ای می کندو حاضر نمی شود بگوید با آن پول چه کرده.

اگر بخواهیم جایزه جالب ترین افتتاح حساب را بدهیم حتما جایزه به آقا بهمن تعلق می گیرد که خاطره اش را خیلی جالب و با کلی آب و تاب برای ما تعریف کرد ماجرا از این قرار است که:  زمان ما مثل الان نبود که همه حساب بانکی داشته باشند . قبض ها را می رفتیم بانک و نقدا می پرداختیم، حوقمان را هم توی کارخانه صف می ایستادیم و از مدیر شرکت دریافت می کردیم و جایش یک امضا می زدیم در دفترش. من تا از دواج نکرده بودم حساب بانکی نداشتم. پول هایی که می خواستم پس انداز کنم به مادرم می دادم و او هم توی صندوقچه اش برایم پس انداز می کرد.

خاستگاری که رفتم پدر خانم مرحومم که  همسایه  مان بود و یک دبیر مهربان و با کمالات بود از من پرسید در بانک چقدر پس انداز دارید؟

فکر نکنید آدم پول پرستی بود ها نه این اولین سوالش نبود و این را هم برای این پرسید که من خیلی خجالتی بودم و جواب تمام سوالاتش را با یک یا دوکلمه می دادم هرچه پرسید نتوانست از وضع مالی ام سردر بیاورد و مجبور شد اینطوری بپرسد.

به هر حال من که حساب نداشتم از طرفی هم نمی خواستم کم بیارم گفت ۴۰ هزار تومان در بانک خیابان … .

مراسم خواستگاری به خوبی برگزار شد و من فردای آن روز رفتم و حساب باز کردم در همان بانکی که گفته بودم فقط برای اینکه دروغگو در نیایم.

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

=================

 

 

 

 

 

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *