چند وقت پیش یک تحقیق از شرکت گارنتر را میخواندم که در تحقیقی که از گروهی کسب و کار کوچک انجام داده بود، 70 درصد آنها مشکل اصلی فروش خود را عدم نظم در پیگیریهای سرنخهای تجاری دانسته بودند، مسالهای که CRM در اولین قدم آن را حل میکند.
خیلی از شرکتهایی که به ما زنگ میزنند از ما سوال میکنند که آیا CRM به درد آنها میخورد یا نه؟ گاهی واقعا با توجه به تعداد کم مشتریان و نوع کسب و کار ممکن است نرمافزار CRM به شکل ابزار مستقل نیاز نباشد و یک فایل اکسل میتواند نیازهای آن شرکت را جواب دهد.
فرصتها برای کسب و کارها تقریبا برابر است، کسب وکارهایی برنده خواهند بود که از این فرصتها به خوبی استفاده کنند.
اگر ۱۲.۵ مساله زیر برای شما هم دغدغه شده است، باید به صورت جدی به فکر استفاده از یک نرم افزار CRM باشید.
سوال ۱: شما حس میکنید که در استخری از اطلاعات پراکنده شنا میکنید و امکان پیگیری مناسب آنها را ندارید؟
سوال ۲: خیلی از آدمهای جدیدی که به شما برای خرید زنگ میزنند را از دست میدهید؟
سوال ۳:در مورد اینکه کدامیک از جاهایی که بابت تبلیغ در آنها هزینه کردهاید برای شما موثر بوده است، ایدهای ندارید؟
سوال ۴: حداقل نیم ساعتی طول میکشد که ایمیل یک مشتری را پیدا کنید و به او ایمیلی بفرستید؟
سوال ۵: قرارهای خود را فراموش میکنید؟
سوال ۶: کسب و کار شما رشد میکند یا افت؟ ایدهای در مورد این روندها ندارید!
سوال ۷: مشتریان شما در تماسهای بعدی هم مجبورند خودشان را معرفی کنند؟
سوال ۸: هر شخص در تیم فروش شما فرایند شخصی خود را برای فروش دارد؟
سوال ۹: اگر یکی از کارمندان فروش شما شرکت را ترک کند، واویلاست!
سوال ۱۰: شما ابزاری برای ترغیب کارمندان فروش خود ندارید؟
سوال ۱۱: کارمندان فروش شما پیگیریها خود را به دقت انجام میدهند؟ ایده در مورد اینکه چگونه این روند را کنترل کنید ندارید؟
سوال ۱۲: مشتری که به شما زنگ میزند و شکایتی را مطرح میکند باید کل شرکت را برای پاسخ به مشتری دور خود جمع کنید؟
سوال ۱۲.۵: به مسافرت که میروید، کلا بخش فروش به خواب زمستانی میرود؟!
نظر شما در مورد این سوالات چیست؟ آیا شما هم همین دغدغهها را دارید؟
بانکی