بانکی دات آی آر: دستفروشان خیابانی غالبا از حق سازمانبخشی به شغلشان محرومند، هیچ اتحادیهای برای تصمیمگیری مؤثر بر زندگی خود ندارند و در امنیت نیستند؛ شاید شعار روز ملی آنها شرایطشان را بهتر توصیف کند: «دستفروشان کارگرانی هستند با حقوق ایجاد تشکل، داشتن صنف، نماینده و بیمه اجتماعی؛ همچون دیگر کارگران!»
دستفروشان بخش جدایی ناپذیری از اقتصاد شهری در سراسر جهان هستند که دسترسی آسانی به طیف گستردهای از کالاها و خدمات را در فضاهای عمومی فراهم میکنند. اقلام مختلفی از سبزیجات تازه و غذاهای آماده گرفته تا مصالح ساختمانی و لباس و صنایع دستی، از لوازم الکترونیکی مصرفی تا لوازم آرایشی.
فروشندگان خیابانی نیروهای کار گستردهای در شهرها هستند که در عین حال برآورد تعدادشان بسیار دشوار است. آماری که برخی کشورها به طور رسمی در دسترس قرار میدهند به نظر میرسد کمتر از آنچه در واقعیت است، تخمین زده شده باشد.
دستاورد دستفروش ها برای اقتصاد
اغلب اوقات از چندین استدلال برای توجیه تداوم و گسترش فروش خیابانی استفاده میشود. مفاد استدلالها از کشوری به کشور دیگر، از شهری به شهر دیگر و با توجه به ویژگیهای فروشنده، کالا و محله متفاوت است.
دستفروشان خیابانی به لطف معاملاتشان به طور مستقیم در سطح کلی فعالیتهای اقتصادی و ارائه کالا و خدمات مؤثرند. آنها بخش جدایی ناپذیری از اقتصاد محسوب میشوند و حذف آنها موجب کاهش رقابت و فعالیتهای اقتصادی میشود. تمام کسب و کارهایی که به فروشندگان خیابانی اجناس خود را میفروشند، در صورت نبودشان دچار خسارت زیادی شده و دیگر قادر به ادامه شغل خود نخواهند بود.
در بسیاری از کشورها، شهروندان مطابق قانون اساسی برای انتخاب شغل خود و شرکت در فعالیتهای کارآفرینی دارای حق و حقوقی هستند. دستفروشی در خیابان هم یکی از گزینههاست و سرکوب آن طیف وسیعی از گزینههای در دسترس برای شهروندان را تقلیل میدهد.
فروش خیابانی یکی از منابع حقیقی یا بالقوه برای درآمدهای مالیاتی دولت از طریق هزینههای صدور پروانه، فروش اجناس، مالیات بر ارزش افزوده است که توسط فروشندگان به دولت پرداخت میشود و از طریق هرگونه مالیات وضع شده برای مصرف، درآمد یا داراییهای فروشندگان خیابانی است.
این افراد تنها از طریق دستفروشی، زندگیشان را میگذرانند و در صورتی که نتوانند در خیابان دستفروشی کنند، بیکار شده، خانوادههایشان بیبضاعت میشوند و حتی ممکن است به جرم و جنایت، شورش و بلوا یا آشوب روی آورند. بنابراین، دستفروشی از دید مؤسسه استانداردهای ملی آمریکا، برای دولت بسیار ارزانتر از ایجاد یک سیستم رفاه وسیع یا افزایش تعداد پلیس، دادگاه و زندانهاست.
فروش اجناس در کنار خیابان، به نوعی کارگاهی برای کارآفرینی، کسب و کار خانوادگی و تعامل اجتماعی است. ارتباط فروشندگان و مشتریان به سیستم اقتصادی و اجتماعی نیز وارد میشود. بسیاری از مهارتهای دشوار کارآفرینی در کوچه و خیابان فرا گرفته میشود.
افرادی که نمیتوانند از عهده خرید یا اجاره محلی ثابت برای کارآفرینی برآیند، میتوانند از فروش کنار خیابان آغاز کنند. این کار به عنوان پلهای حیاتی از نردبان اقتصاد برای صعود است و برخی فروشندگان خیابانی حتی موفق شدهاند کسب و کارشان را از خیابان به مغازه منتقل کنند.
این فروشندگان تا حد زیادی به گسترش مکانها و زمانهایی که کالاها و خدمات میتوانند ارائه شوند کمک میکنند و گاهی اوقات کالاها و خدماتی را ارائه میدهند که در مغازهها در دسترس خرید نیست.
در نتیجه آنها زحمت مصرفکنندگان را برای جست و جو کم و تقاضایشان را برآورده کرده و موجب جنبش و تحرک فعالیت اقتصادی میشوند. با افزایش رقابت نیز به کاهش قیمت مصرفکننده کمک میکنند.
دستفروشها رنگ و بوی زندگی را به خیابانهای کسلکننده باز میگردانند. آنها همانند علائم حیاتی فعالیتهای اقتصادیاند. البته علاوه بر این، میتوانند شاهد و گزارشدهنده جنایات باشند، آنها میتوانند این اطلاعات را به عابرانی که مشغول تماشای بساط آنها هستند، منتقل کنند، میتوانند با غرفههای رنگارنگ، لباس و کالاهای مختلف، فضای متفاوتی را فراهم کرده و مناظر توریستی و مناسب عکاسی را افزایش دهند.
از آنجا که این کار سرمایه کمی نیاز دارد و بالقوه پویاست، دستفروشی راهی بسیار مؤثر برای آذوقه و خواروبارهای فصلی و اجناس پراکنده و خاص است مانند پرچم روز بزرگداشت استقلال، چتر در طول یک رگبار سیلآسا یا هاتداگ پس از یک بازی مهم ورزشی.
فروش در خیابان به فروشندگان انعطافپذیری قابل توجهی برای انتخاب ساعت و سطح فعالیت و گزینههای مختلفی برای انتخاب مکان میدهد.
گاهی میتوان آن را به عنوان شغل دوم برای افزایش درآمد در نظر گرفت. کارمندان، به عنوان مثال میتوانند درآمدی اضافی در شب یا در تعطیلات آخر هفته داشته باشند و معلمان و دانش آموزان نیز میتوانند در تعطیلات مدرسه کسب درآمد کنند.
در آفریقا بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از جمعیت به دنبال امرار معاش از طریق فروش کالا و خدمات در اماکن عمومی هستند. با این حال، حق آنان برای کار اغلب سلب میشود، به این معنی که با آزار و اذیت مداوم، تبعیض و مصادره اموال خود مواجه هستند.
اما در لسآنجلس وضعیت کمی فرق دارد؛ دستفروشی در خیابانهای لسآنجلس درآمدی چند ده میلیون دلاری دارد. سه چهارم از کالاهای فروخته شده، لباس و لوازم جانبی تلفن همراه هستند، باقی دستفروشان نیز به فروش هاتداگ و بستنی مشغولند. برآورد مطالعات از فروش در پیاده روها این است که در هفته به طور متوسط 204 دلار و در سال 98، 100 دلار درآمد دارند.