بانکی دات آی آر: روزهای آخری است که در شرکتتان کار میکنید. از یک ماه پیش به شما گفتهاند که تا ماه آینده باید از شرکت بروید. نامه منابع انسانی را در دستتان میگیرید، میزتان را گردگیری میکنید و بعد از خداحافظی با همکارها از شرکت میروید. این سناریو فقط ظاهر داستان را نشان میدهد. ممکن است شما از رفتنتان عصبانی باشید، شاید فکر کنید که حقتان اخراج یا رفتن نبوده است، بنابراین تنشهای زیادی برایتان به وجود میآید. بنا به دلایلی که در ادامه خواهد آمد، نباید کنترل خودتان را از دست بدهید.
در شرکت قبلیام یکی از همکارهایم اخراج شد. مدیرمان به او یک ماه فرصت داده بود تا شغلی برای خودش دست و پا کند و بعد از پیدا کردن شغل از شرکت برود. به خوبی به یاد میآورم که مدام بر میزهای دیگران در حال صحبت با بقیه بود. نه تنها کارِ خودش را انجام نمیداد بلکه کارِ دیگران هم مختل میشد. زمان نهار که برای همه 1 ساعت بود، برای این همکارمان 1 ساعت و نیم طول میکشید؛ بعد از نهار هم یا در حال چت با دوستانش بود یا در حال تلفن زدن. اگر میان کارهای شخصیاش فرصتی پیش میآمد به کارهای شرکت هم رسیدگی میکرد. آن یک ماه برای همکارهایی که کارشان مستقیم با او درگیر بود خیلی سخت گذشت. نمیدانم او الان در چه کاری مشغول است اما مطمئنم هیچکدام از همکارهایش اگر شغلی متناسب با مهارتهای او سراغ داشته باشند، به او خبر نخواهند داد.
دینا منسیاگلی (Dana Manciagli) متخصص شغل است. او معتقد است اکثر کارمندانی که اخراج میشوند، قبل از رفتن احمقانهترین حرفهای ممکن را در شرکتشان میزنند. تعدادی از آنها به این خاطر که از رفتنشان ناراضیاند و بعضیها با این فکر که «حالا که دارم میرم، هیچی مهم نیست برام!»، هر آنچه که نباید بگویند را میگویند.
دلیل این رفتارها اهمیتی ندارد، مهم این است که بدانید این حرفها از لحاظ اخلاق حرفهای شایسته نیستند. به نظر خانم دینا، بهتر است موقع ترک شرکت، پلهای پشت سرتان را خراب نکنید.
از طرفی کارشناسان معتقدند باید در حافظه مدیر و بقیه همکاران به عنوان کسی که کارهای بزرگی برای شرکت انجام داده است یاد شوید، نه کسی که دائم سرِ میز دیگران مشغول حرف زدن بوده است. بنابراین لازم است در یک ماهِ آخرِ کارتان، سرتان را بالا بگیرید و مثل کارمند متعهدی که کارش برایش اهمیت دارد، کار کنید. فکر نکنید که این یک ماه با بقیه ماههایی که کار کردهاید متفاوت است. قرار نیست به خاطر رفتنتان به تعهد شغلی که از ابتدا به مدیرتان دادهاید لطمهای وارد شود. حرفهایی هست که نباید موقع رفتن بر زبان بیاورید مانندِ: «این شرکت مثلِ کشتیِ در حال غرق شدن است». با این حرف حضور خودتان در شرکت را زیر سوال میبرید؛ اگر شرکت شبیه به کشتیای است که میخواهد غرق شود، شما چرا در آن مانده بودید؟ چرا با علمِ به غرق شدن شرکت، زودتر آنجا را ترک نکردید؟
این حرفهای ممنوعه را در پُستی جداگانه کاملا توضیح میدهیم. در حال حاضر در نظر داشته باشید شرکتی که در حال ترک کردنش هستید، سالهای سال دوام داشته است. چه دوست داشته باشید و چه دوست نداشته باشید، بدون شما هم به کار خودش ادامه خواهد داد. حتی اگر ادامه ندهد هم مهم نیست. اصلا شرکت و کسب و کارش اهمیتی ندارد. مهم زندگی شماست؛ زندگیای که قرار است برای شما مهمتر از هرچیزی باشد.
بانکی: سمیرا همتی