بانکی دات آی آر: دور یک میز نشستیم، نوبت به من رسید. یک کارت کشیدم، باز هم نقش «کارمند» که فقط دو میلیون تومان درآمد دارد نصیبم شد.
به افشین گفتم: من این کارت را نمیخواهم. فقط دو میلیون تومان؟ با درآمد دو میلیونی چطور خانه بخرم؟
افشین که قرعه «کارآفرین» همیشه به او میرسید گفت: اگر بازی بلد باشی با همین دو میلیون خانه که هیچ، هر چیز دیگری هم که اراده کنی میخری.
نقش همه در بازی مشخص شد، معلم، «مکانیک، کارآفرین، خلبان». تاس را انداختم مهرهام در ناحیهای نشست که در آن نوشته بود: یک عینک برند که ارزش سیصد هزار تومانی دارد تخفیف خورده و به قیمت دویست هزار تومان به فروش میرسد آیا تمایلی به خرید دارید؟
چه عالی! صد هزار تومان تخفیف، معامله خوبی است، میخرم.
افشین گفت: به چه دردت میخورد؟
درست است که نیازی به عینک آفتابی ندارم اما با دو میلیون که کاری نمیشود کرد، حداقل دویست تومانش را برای دلم خرج کنم.
اواسط دور دوم طبق معمول پولم تمام شد و مجبور شدم تا شروع دور سوم که چک حقوقم را دریافت می کردم منتظر بمانم.
از افشین خواستم کارتم را عوض کند و کارتی را بهم بدهد که نقش تعریف شده در آن درآمد بیشتری داشته باشد.
او در پاسخ گفت: افزایش درآمد چاره ات نیست. تو هرچه درآمد بیشتری داشته باشی پول بیشتری هم خرج میکنی. پول به تنهایی ثروت نمیآورد. باید یاد بگیری که پول با چه چیزی به جیبت وارد و با چه چیزی از جیبت خارج میشود و از همه مهمتر تشخیص تفاوت این دو است.
یادت باشد افراد به سه دسته فقیر، متوسط و ثروتمند تقسیم میشوند:
افراد فقیر خرج و مخارجی دارند که پول را بیهوده از جیب آنها خارج میکند. منظورم هزینه خورد و خوراک و مخارج اولیه زندگی نیست، منظورم خرید وسایل بیارزش و بیهوده است.
افراد متوسط برای آنکه به درآمدشان اضافه کنند به اشتباه «چیزهایی را میخرند که پول را از جیب خارج میکند» به قول معروف پول میدهند و بدهی میخرند. از این افراد زیاد در اطرافمان داریم. اینها غیر از یک خانه برای سکونت دائماً در حال تلاش برای خرید خانههای بیشتر هستند که معمولاً هم با گرفتن وام و قرض این کار را میکنند.
افراد ثروتمند درآمد و زمانشان را صرف کسب دارایی میکنند. حواستان باشد داراییها همان چیزهایی است که پول را به جیب وارد میکند. این باعث افزایش درآمدشان میشود و دوباره آن پول به دست آمده را صرف کسب دارایی کنند. برای همین است که افراد ثروتمند هر روز ثروتمندتر میشوند اما قشر متوسط و فقیر در جای خود باقی میمانند.
در نتیجه میزان درآمد اهمیت آن چنانی ندارد و آن چیزی که افراد را فقیر میکند طرز فکرشان است. پس تو اگر یک میلیون هم خرید و مابقی را صرف کسب درآمد کنی ثروتمند میشوی.
حرفش در گوشم فرو نمیرفت پرسیدم: چگونه چیزی پیدا کنم که پول را به جیبم باز کند؟ اصلاً چه چیزهایی این کار را میکنند؟
گفت: هر چیزی میتواند دارایی تو باشد اما برای مثال کسب و کار، سهام، حتی کتابهای تألیفی، کالاهای تولیدی و املاک است. دقت داشته باش منظورم از املاک، ملکی نیست که به خاطرش تا گردن در قرض باشی و ماهانه پولی با بهره زیاد از جیبت خارج کند. این کار را افراد متوسط میکنند.
کمی فکر کردم و گفتم: با فرض اینکه من تمام درآمدم را خرج نکردم و با مبلغ به دست آمده به قصد افزایش داراییها کسب و کاری راهاندازی کنم. از کجا معلوم پولم به باد نرود؟ ریسکش بالاست.
بلند خندید و گفت: چرا وقتی یک تلویزیون گران قیمت یا ماشین و حتی عینک آفتابی میخری به ریسکش فکر نمیکنی؟ زمانی که پولت را بیهوده صرف خرید چیزهای بیارزش میکنی به فکر به باد دادن پولت نیستی؟ در آن مواقع عملاً در حال دور ریختن درآمدت هستی. من ترجیح می دهم درآمدم را صرف کاری کنم که برای آن شور و اشتیاق دارم و پتانسیل این را میبینم که روزی تبدیل به دارایی هایم میشود. حتی اگر متحمل ضرر هم شوم تجربه و دانشی که به دست آوردم بینهایت ارزشمند است، تا اینکه پولم را با خرید اقلام ضروری دور بریزم یا روی مبل دراز بکشم و وقتم را هدر برنامههای بی خود کنم.
نوبت کیست؟ من این بازی را هرگز انجام ندادم و فقط ناظر بازی عمو افشین با فرزندانش بودم، چرا که پدرم معتقد بود آشنا کردن بچهها با پول و مباحث مالی کار درستی نیست. شاید هم درست فکر میکرد برای همین است که بعد از گذشت چندین سال قیمت ماشین فرزندان عمویم که هر کدام کسب و کار موفق خودشان را دارند از مجموع درآمد سی سال آینده من بیشتر است. اما من قطعاً با فرزندم بازی چرخش مالی را انجام خواهم داد.
منبع: روزنامه ایران