بانکی دات آی آر: حتما شنیدهاید که داشتن اطلاعات به معنی داشتنِ قدرت است. متاسفانه در محلِ کار هم این موضوع صحت دارد. وقتی همکار شما سعی میکند اطلاعات بیشتری از شما به دست بیاورد، درحقیقت به دنبال قدرتمند کردنِ خودش است. حتما شما هم موافق هستید که تعداد تشویقیهایتان به همکارتان هیچ ارتباطی ندارد. چرا ازدواج نمیکنید و تنها هستید هم همینطور. با مدرک ارشد یا دکتری چقدر به حقوقتان اضافه شده فقط به خودتان مربوط است. صفحهی مانیتور کامپیوترتان هم کاملا شخصی است. هیچکدام از همکارهای شما حق خیره شدن به دسکتاپ شما را ندراند. صحبت درباره این نوع از کنجکاویها زمان زیادی میخواهد. ما در این متن فقط سه مورد از رایجترین فضولیهای سازمانی را با راهحلهایشان بررسی میکنیم. شاید در رزوهای آینده باز هم راجعبه کنکجاویهای آزاردهنده بنویسیم.
اگر از دست سوالهای زیادی که همکارتان میپرسد خسته شدهاید صحبتهایتان را با او به حداقل برسانید. حتی از حرفهای روزمره هم پرهیز و فقط به صحبتهای کاری اکتفا کنید. دربارهی شلوغ بودنِ مترو هم صحبت نکنید. ممکن است همکار فضول شما در ادامهی همین حرف ساده، سوالهای بیشتری بپرسد.
گاهی باوجودیکه با فردِ بیش از حد کنجکاوِ سازمان صحبت نمیکنید او خودش به سمتِ شما میآید. در این حالت بهترین برخورد، مشغول کردن خودتان به انجام کاری است. شاید بهتر باشد همیشه دفترچه کوچک یا تبلتی همراهتان باشد که در مواقع ضروری عذرخواهی کنید و به کارتان برسید. میتوانید با توجه به نوع کارتان یک بهانهی کاری برای خودتان دست و پا کنید؛ مثلا نوشتن ایمیل مهمی برای یکی از مشتریان.
بعضی از همکارها علاقهی شدیدی به مانیتورِ شما دارند. مصداق بارز این رفتار برای یکی از دوستانم پیش آمده بود. دوستم تعریف میکرد که همکارش به ناگهان از پشت سرش ظاهر میشد و نه تنها به صفحه کامپیوترش نگاه میکرد بلکه به او پیشنهاد میداد چطور کارش را انجام دهد. عاقبت این رفتار به اعتراض و شکایت پیش مدیر کشیده شد. جنیفر وینتر مشاور کسب و کار است. او برای این رفتار راهحلی پیشنهاد داده است که با کمی صبوری جواب میدهد. وینتر میگوید گاهی لازم است مچِ فردِ بیش از حد کنجکاو را در حین کنجکاویهایش گرفت. بنابراین در این مواقع صفحهی مورد نظرتان را ببندید و محترمانه از همکارتان بپرسید: «مشکلی پیش اومده؟». بعد از چند بار که این رفتار را با او داشته باشید، دیگر به سراغتان نمیآید.
بعضی از همکارها هم دوست دارند از راز و رمز کارتان به هر طریقی که شده باخبر شوند. این دسته از افراد به جای اینکه برای موفقیت در کارشان به دنبال کسب مهارت باشند، ترجیح میدهند از شما نکات مهم کار را یاد بگیرند. مثلا با یکی از مشتریان بدقلقِ شرکت توانستهاید قرارداد مهمی ببندید. همکارتان از شما میپرسد «چطور توانستی این معامله را به سرانجام برسانی؟» شما سالهاست برای کارتان زحمت میکشید و با کسب تجربه و مهارت مذاکره به چنین جایگاهی رسیدهاید. خوشایندتان نیست که ریزهکاریها را برای همکارتان توضیح بدهید. خانم وینتر برای این نوع از فضولیها هم راهکار جالبی دارد. او معتقد است به جای اعصاب خوردی یا بیاعتنایی نسبت به چنین همکاری بهتر است باب گفتگو را با او آغاز کنید. مثلا بگویید «مشتری برای زمانِ پروژه چانهی زیادی میزد، در حدی که نزدیک بود از کوره در برم، تو اگه بودی چیکار میکردی؟». در این حالت شما در مقابل همکارتان جبهه نگرفتهاید و تنش ایجاد نمیشود. همکارتان هم شروع به حرف زدن میکند و شما میتوانید این بازی کلامی را همینطور پیش ببرید.
در حالت عادی حرفهای روزمره جزئی از کار به حساب میآید. روزمرهها در محل کار به حرفهای بیمنظور، بدون دلیل و منطق و بیشتر از سر احساسات گفته میشود. مثل تعریف کوچکی از چایی تازه دمِ آبدارچی، بیان احساس از سرما یا گرمای هوا، غُر زدن از نبود دستمال کاغذی در اتاق و مسائلی از این دست. شاید اگر دقت کنید متوجه شوید که گاهی بدون حرف زدن درباره ترافیک صبح، روزمان روز نمیشود. انگار با گفتنِ احساسمان نسبت به راننده تاکسی که صبح با او همسفر بودهایم، تمام احساساتمان تخلیه میشود. گاهی به تُپُق زدن همکارمان هنگام حرف زدن میخندیم. گاهی به آخرِ وقت که میرسیم به کارِ زیادمان غُر میزنیم. همهی این حرفها برای گذراندن اوقاتِ محلِ کارمان است. از آنجاییکه ما روبات نیستیم برای بهتر کردن اوقات محلِ کارمان حرفهای احساسیِ لحظهای بر زبان میآوریم.
از طرفی گاهی درباره مهمانی آخرِ هفتهی همکارمان حرف میزنیم. نسبت به مسافرت دیگر همکارمان اظهار نظر میکنیم. درباره هزینهی کلاس زبانِ ایتالیاییِ همکارمان سوال میپرسیم. برای نهارش رستورانهای مختلفی را پیشنهاد میدهیم.
هر دو دستهی این صحبتها جزئی از فرهنگِ محلِ کار هستند. صحبتهای دوستانه که برای شروع روابط دوستانه با همکارهایمان صورت میگیرد. حرفهای بیضرری که قرار نیست به کسی آسیبی برساند و کسی را ناراحت کند. اما در موقعیتهای خاصی، کسی از بین همکارها تلاش میکند که این صحبتها را به نفع خودش به پایان برساند.
رفتار هر همکار فضولی، تا قبل از رد کردن خط قرمز قابل اعتنا نیست. رفتار همکارِ فضول فقط زمانی مهم است که بخواهد از حد خودش عبور کند. در این حالت بهتر است وارد عمل شوید، وگرنه ممکن است برای شغلتان خطرناک باشد.
بانکی: سمیرا همتی