فوت کوزه گری رشته مهندسی پزشکی

ماهنامه مهندسي پزشكي:

در شروع جلسه، ابتدا از حضور دوستان عزيز كه دعوت ما را پذيرفته و در اين ميزگرد حضور دارند، تشكر مي‌كنيم. هدف از برگزاري اين جلسه اين است كه هر كدام از ما با توجه به سوابق كاري كه از رشته خودمان كسب كرده‌ايم به بررسي محتواي دروس گرايش‌هاي رشته مهندسي پزشكي بپردازيم تا كارآمد بودن آن را زا لحاظ تطابق با وضعيت بازار كار ايران بسنجيم. به عبارتي مي‌خواهيم بدانيم كدام درس‌ها كاربردي‌تر هستند و يا فقدان چه دروسي در اين سيلابس احساس مي‌شود. و اينكه اكثر فارغ‌التحصيلان اين رشته جذب فروش مي‌شوند به چه عاملي بازمي‌گردد. از دوستان تقاضا داريم نظرات، مشكلات، موانع و در نهايت پيشنهادات و راهكارهاي مد نظر خود را در اين باره ارايه دهند.

مهندس ميرزندي: من در ابتدا ضمن تشكر از ماهنامه مهندسي پزشكي مي‌خواهم به اين نكته اشاره كنم كه در مورد سيلابس درسي دانشگاه نبايد يكطرفه به قاضي رفت. يك دانشگاه در حالت ايده‌آل سه هدف عمده را دنبال مي‌كند و آن اين است كه فارغ‌التحصيل هم قادر باشد وارد بازار كار شود و هم در داخل كشور ادامه تحصيل دهد و هم در خارج از كشور توانايي حركت در مرز علم را دارا باشد. بنابراين اگر سيلابس درسي بتواند همزمان اين سه هدف را با هم پوشش دهد، موفق است. حال مشكل اصلي در اينجاست كه گاهاً اين سه هدف همزمان با هم دنبال نمي‌شود كه عمده‌ترين دليل آن را بايد در صنعت هر كشور جست‌وجو كرد. و اگر بخواهيم به طور خاص در مورد مهندسي پزشكي بررسي كنيم، سيلابس اين رشته از سيلابس دانشگاه اتسنفورد كه هدف اصلي آن حول محور ‏scientist‏ بوده است، الگوبرداري شده است. در نتيجه اين سيلابس در يكي در حال حاضر در ايران پياده‌سازي مي‌شود. دانشجويان را به سمت ادامه تحصيل و ‏scintist‏ بودن سوق مي‌دهد. حال اين سؤال پيش مي‌آيد كه تكليف آن عده‌اي كه قصد دارند وارد بازار كار شوند، چيست؟ يكي از مباحثي كه در دانشگاه‌هاي مهندسي پزشكي ايران مطرح است اين است كه پس از آموزش يك مبحث جنرال به دانشجو، خود دانشجو با مراجعه به شركت‌هاي تجهيزات پزشكي، آموزش‌ها و مهارت‌هاي لازم را در مورد دستگاه‌هاي خاص كسب كرده و وارد بازار كار مي‌شود و اين تئوري در هم هجاي دنيا پياده شده است.‏

ماهنامه: ولي آموزشي كه از طرف شركت‌ها به كارآموزان مهنسي پزشكي ارايه مي‌شود بسيار كلي است و به ندرت ممكن است وارد مباحث پيچيده و ريز مدار و سيستم‌هاي داخلي تجهيزات شوند.

ميرزرندي: در اينكه اين تئوري صحيح است شكي وجود ندارد. ولي آيا اين مسأله كه به نحوه پياده‌سازي اين تئوري از طرف شركت‌هاي ايران به چه شكل است، بحثي جدا است. البته ما بايد وضعيت كشور را هم در نظر بگيريم كه آيا همه دانشجويان اين كشش و گرايش را دارند كه اين آموزش‌ها را فرا بگيرند يا نه؟ آيا تعداد شركت‌هاي پاسخگوي اين حجم فارغ‌التحصيلان است يا نه؟ و اينجاست كه خلأ وجود يك برنامه‌ريزي بي‌طرفانه احساس مي‌شود. به عبارتي منظور من اين است كه نبايد دانشگاه را رد اين باب مقصر قلمداد كرد چرا كه دانشگاه موظف است در مرز علم حركت كند. و البته متأسفانه پايگاه داخلي وضعيت خودش را مشاهده نمي‌كند. و حاضر نيست با صنعت كنار بيايد. و تا زماني كه شما در مرز علم حركت مي‌كنيد، هم‌مسير حركت دانشگاه و هم سيلابس درسي درست است.

مهندس صدوقي: ولي ما در مقطع ارشد و دكترا است كه بايد دانشجوياني تربيت كنيم كه حالت علمي داشته باشند، در صورتي كه اين در مقطع ليسانس است كه دانشجويان جذب بازار كار مي‌شوند.

مهندس معين: من احساس مي‌كنم به طور كلي تعريفي كه براي بازار كار اين رشته انجام شده، اشتباه است، بين ايران و ساير كشورهاي پيشرفته اين تفاوت موجود است كه در آنجا به علت ارتباط تنگاتنگ بين دانشگاه و صنعت، بسته به نيازهاي صنعت، پروژه‌هايي را براي مقاطع مختلف تحصيلي تعريف مي‌كنند. در نتيجه اين ارتباط رفته‌رفته مستحكم‌تر مي‌شود. ولي در ايران عملاً احساس نيازي به وجود اين رابطه وجود ندارد و صنعت به سمت و سويي رفته كه شايد در برخي زمينه‌ها آينده روشني را نتوان براي آن متصور شود.‏

مهندس محق: اين ارتباط به قدري ضعيف است كه زماني كه يك دانشجو براي انجام پروژه درسي نيازمند راهنمايي از اساتيد دانشگاه باشد. اكثراً اساتيد به محض آگاهي از اين مسأله كه پروژه تجاري است، نه دانشجويي، از همكاري سر بازمي‌زنند. اين مشكلي است كه خود من به شخصه آن را تجربه كرده‌ام.

صدوقي: به نظر من پروژه‌هاي دانشجويي در مقطع ليسانس و دكترا كاملاً خيالي است و به هيچ عنوان بر اساس نيازهاي جامعه طراحي نشده است. به عبارتي عملاً در ايران امكان انجام اين پروژه‌ها متصور نيست.

مهندس تاكي: ولي بايد اين مسأله را هم در نظر بگيريم كه اين سيلابسي كه ارايه مي‌شود سيلابسي نيست كه اساتيد ما طراح آن باشند، بلكه الگوبرداري از مدل‌هاي خارجي است و در اينكه اين سيلابس‌ها درست است شكي وجود ندارد. مشكلي كه وجود دارد نحوه ارايه اين سيلابس‌ها به دانشجويان است كه اين نحوه ارايه در درجه اول به اساتيد و سپس به امكانات آموزشي ما بازمي‌گردد.‏

مهندس ميرزرندي: ما ابتدا بايد هدف از تأسيس مقطع ليسانس را تعيين كنيم و سپس به سمت سيلابس‌هاي آن برويم. ما در مقطع كارشناسي ارشد و دكترا به سمت ‏scientist‏ شدن پيش مي‌رويم، در نتيجه كسي از ما انتظار بيزنس ندارد. به عبارتي دكترا شغل را براي ما تعريف مي‌كند.

آزادي: نظر من اين است كه اخذ مدل به طور كامل از الگوهاي خارجي اشتباه است، چرا كه بر اساس نياز داخلي هر كشور بايد تغييراتي را در سيلابس‌هاي درسي ايجاد كرد. به عبارتي ايرانيزه شود و شايد مشكلاتي كه در بازار كار وجود دارد از اين مسأله ناشي شودكه ما هنوز حتي يك درس تك واحدي درباره نحوه خريد و فروش تجهيزات پزشكي نداريم و اين نكته هم به فراموشي سپرده شد كه يك مهندس پزشك بايد كار طراحي انجام دهد نه بيزنس.

تاكي: البته طراحي كار سخت و پيچيده‌اي نيست به خصوص براي يك دانشجوي ايراني! ولي هميشه يك طراح در كنار صنعت است كه رشد و بالندگي پيدا مي‌كند. اگر مهندسان پزشك آلماني رشد مي‌كنند به ديل وجود زيمنس است، چرا كه نياز جامعه و ارتباط بين دانشگاه و صنعت باعث پيشرفت مي‌شود و دقيقاً به خاطر همين مسأله است كه دانشجويان ايراني كه به خارج از كشور مي‌روند در زمره بهترين‌ها قرار مي‌گيرند.
و حال اينكه ما كار طراحي انجام مدهيم يا نه، بستگي به يك سري شرايط خاص اقتصادي حاكم بر جامعه كنوني ما دارد كه پرداختن به اين مقوله را تا حدي دشوار مي‌كند و اينكه چرا اكثر فارغ‌التحصيلان به سمت فروش روي مي‌آورند به اين مسأله بازمي‌گردد كه تقريباً 80 درصد صنعت پزشكي ما را بيزنس تجهيزات پزشكي تشكيل مي‌دهد.

معين: پس نتيجه مي‌گيريم سيلابس تعريف شده در نهايت فقط يك امكان ديد به دانشجو ارايه مي‌دهد. پس اين سيلابس براي آن هدف تعريف شده مشكلي ندارد. بلكه اساسي‌ترين مشكل ما اين گپ و فاصله‌اي است كه بين مهندسان پزشك و پزشكان وجود دارد. اصولاً يكي از تعاريف اين رشته اين است كه بتوان به مشكلات پزشكان را در جهت تشخيص و  درمان بيماران حل كند. در حالي كه هم اكنون مهندس پزشك راه خود را مي‌رود و پزشكان نيز به راه خود و حتي در مواردي در مقابل يكديگر هم قرار مي‌گيرند!

تاكي: حال اگر به پيشنهاد بپردازيم، نظر من اين است كه دانشگاه‌هاي فني كه رشته‌هاي مهندسي پزشكي را ارايه مي‌دهند، بايد حداقل هفته‌اي يك بار آزمايشگاه‌ يا ‏workshopهاي تخصصي برپا كنند. به عبارتي سيلابس‌ها مشكلي ندارد و فقط در نحوه ارايه دروس بايد قوي‌تر عمل شود. مثلاً ما واحدي به نام تجهيزات پزشكي داريم كه بسيار هم واحد مفيدي است به شرط اينكه در كنار آن يك سري ‏workshopهاي تخصصي و تورهاي علمي هم ارايه شود.

مهندس معين: به نظر مي‌رسد 3 واحد براي ارايه درسي به نام راديولوژي بسيار كم است. چرا كه اين درس يكي از ابعاد اصلي هر سه مقطع كارشناسي، ارشد و دكترا محسوب مي‌شود.

ميرزرندي: اين نكته را هم بايد رد نظر داشت كه ما ۱۴۴ واحد بيشتر نداريم. پس نمي‌توان دروس حياتي را حذف كرد. و در اين صورت ما نزديك به 170 واحد را ناچار بايد پاس كنيم. مگر اينكه همانطور كه گفته شد اين 144 واحد را در قالب كارگاه و ‏work shop‏ بگذرانيم كه البته در اين ميان مسأله اساسي بني وزارت بهداشت و وزارت علوم است. چرا كه اين دو ارگان بالاخره بايد مشكلات بين خودشان را رفع كرده و در كنار هم قرار گيرند.

تاكي: ولي من فكر مي‌كنم سطح اين مشكل خيلي هم در حد وزارت بهداشت نيست، چرا كه يك دانشكده به راحتي مي‌تواند با يك بيمارستان خصوصي بده بستان‌هاي مناسبي را برقرار كند كه در مقابل ارايه تورهاي يك روزه براي بالا بردن سطح علمي دانشجويان، يك سري خدمات مهندسي رايگان را براي آن بيمارستان انجام دهد. چرا كه در هر حال رؤساي دانشكده‌ها و اساتيد دانشگاه‌ها با ارتباطاتي كه مي‌توانند با پزشكان و بيمارستان‌ها برقرار كنند، مي‌توانند شروع بسيار مناسبي باشد.‏

محق: اين پروسه را از طريق شركت‌هاي تجهيزات پزشكي هم مي‌توان انجام داد. بسيارند شركت‌هايي كه براي پرزنت كردن محصولات جديدشان اقدام به برگزاري ‏work shop‏ مي‌كنند كه البته اين در صورتي است كه شركت‌ها صرفاً ديد بيزنسي نداشته باشند.

ماهنامه: پس از مبحث سيلابس درسي، جا دارد كه به بررسي وضعيت بازار كار فارغ‌التحصيلان رشته مهندسي پزشكي بپردازيم. در اين حوزه نيز مشكلات زيادي بر سر راه فارغ‌التحصيلان وجود دارد. از جمله اينكه خواسته و گاهاً ناخواسته جذب فروش مي‌شوند. حتي در موارد بسياري شركت‌ها هم تمايل به استفاده از مهندسان پزشك در بخش فروش هستند، تا فني!

تاكي: در حال حاضر در تمام دنيا ۴ آينده كاري براي مهندس پزشك متصور است. ۱- به عنوان افراد تكنيكال سرويس و نگهداري دستگاه‌ها كه معمولاً از طرف كمپاني سازنده هر دستگاه و يا مهندسان با سابقه‌تر آموزش مي‌بينند. 2- به عنوان مسؤول تجهيزات پزشكي بيمارستان‌ها كه زبان پزشكان را مهندسي كرده و به شركت‌هاي تجهيزاتي پزشكي انتقال مي‌دهند.3- طراح كه اكثراً اين گروه جذب بخش‌هاي ‏R&D‏ شركت‌ها مي‌شوند و مي‌توانند تا مقاطع بالاتر ادامه تحصيل دهند و گروه چهارم كه خيل عظيم فارغ‌التحصيلان يعني 60 الي 70 درصد آنان را درگير كرده است فروش و بازاريابي است. كه البته از نظر من به تنهايي يكي از جنبه‌هاي مهندسي پزشكي است، چرا كه در نهايت كسي بايد سيستم‌هاي جديد فني را به پزشكان معرفي كند و در فاز تخصصي حتي يك سرنگ انسولين هم اگر به طريقه صحيح و علمي فروخته شود رسالت خود را انجام داده است.

معين: در حال حاضر مشكل اصلي در همان بخش ۴ نهفته است. مسأله اصلي اين است كه اين اكثريتي كه به سمت فروش روي آورده‌اند، آيا علم و آگاهي لازم را براي امر دارا هستند يا نه؟ اين مسأله زماني پررنگ‌تر مي‌شود كه توجه كنيم مسأله استاندارد در بازار امروزه ناديده گرفته مِي‌شود و مهندسان پزشك بدون اطلاع از استاندارد تجهيزات، فروش را انجام مي‌دهند.

صدوقي: من فكر مي‌كنم شركت‌ها و بيمارستان‌ها در بحث طراحي و خدمات پس از فروش و بررسي كمتر از مهندسان پزشك استفاده مي‌كنند و عمده ديدگاه مديران اين است كه مهندس الكترونيك را به مهندس پزشك ارجحيت مي‌دهند.

تاكي: البته اين مسأله به خود فارغ‌التحصيلان مهندسي پزشكي بازمي‌گردد كه عمدتاً به سمت فروش گرايش بيشتري نشان مي‌دهند. دليل اين مطلب هم اين است ك عموماً كار فني در مراحل اول دانشجويان را كاملاً ارضا مي‌كند. ولي رفته‌رفته به دليل جذابيت امر فروش و علاقه به كسب درآمد بيشتر اين گروه به سمت بيزنس روي مي‌آورند.

ميرزرندي: ببينيد ما دروس الكترونيك را به طور كامل مي‌خوانيم و حتي برخي از دروس اصلي را شايد بسيار قوي‌تر از الكترونيك مي‌گذرانيم. ولي به هر حال در برخي موارد بايد اين نكته را بپذيريم كه از لحاظ سيلابس درسي با رشته‌هاي برق تفاوت‌هايي داريم و اين طبيعي است كه در جامعه چنين ديدي ايجاد شود. منتها تنها عاملي كه باعث تغيير اين نگرش مي‌شود، خود دانشجو است.

تاكي: انتقادي كه در اين مورد به دانشگاه‌ها وارد است اين است كه معمولاً دانشكده‌هاي مهندسي پزشكي به دليل علاقه به حفظ استقلال خود مايلند دروس مربوط به برق را خودشان ارايه دهند، در صورتي كه دانشكده‌هاي كنترل كه هم داراي قمت بيشتر و هم تجهيزات كامل‌تري هستند به نفع دانشجو است كه اين سري از دروس را در اين دانشكده‌ها بگذارند.
به عبارتي استقلالي كه دانشكده‌هاي مهندسي پزشكي در مورد دروس جنرال مشترك با برق بر آن اصرار مي‌كنند، خيلي به نفع دانشجو نيست.

ميرزرندي: يكي از راه‌هاي تغيير اين تفكر در جامعه دانستن اين مطلب است كه وجه تمايز مهندس پزشك با الكترونيك ‏work shop‏ و كارگاه‌هاي تخصصي است نه دروس برق. به عبارتي ما بايد اين طرز فكر را در جامعه نهادينه كنيم كه مهندس پزشكي، يك مهندس الكترونيك است كه علاوه بر دروس الكترونيك يك سري ‏work shopهاي تخصصي را هم گذرانده است و حتي اگر بچه‌هاي مهندسي پزشكي بتوانند دروس آناتومي را بهتر و قوي پاس كنند، در اين زمينه هم يك گام جلوتر حركت خواهند كرد. ‏
تاكي: دقيقاً، چرا كه مهندس پزشكي موفق است كه قادر باشد ديالوگ خوبي را با پزشك برقرار كند، در نتيجه واحدهاي آناتومي بايد قوي‌تر ارايه شود. به طور خاص در مورد آناتومي‌هايي مانند قلب، تصويربرداري و غيره كه بيزنس تجهيزات پزشكي هم بر روي محور آن قرار دارد، بايد قوي‌تر كار شود.

ماهنامه: مورد ديگر بحث كارآموزي مهندسان پزشك است كه ما در اين زمينه معضلات زيادي را شاهد هستيم. در حال حاضر تعريف روشني از كارآموزي فني، فروش و … نداريم. حتي اين دوره‌ها براي بيمارستان‌ها هم تعريف نشده است و دانشجو براي گذراندن اين دوره مدام بايد از بيمارستاني به بيمارستان ديگري سر بزنند، چرا كه ما در حال حاضر فقدان استاد كارآموزي داريم.‏

محق: پيشنهاد من اين است كه يك سيلابس مشخص براي دروه كارآموزي تعريف و در نظر گرفته شود. به اين صورت كه دوره سه ماهه كارورزي را برحسب تعداد هفته‌ها تقسيم‌بندي كنيم. البته در اين مين نقش استاد كارآموز هم بسيار مهم است كه بتواند به دانشجو ايده بدهد. چرا كه در حال حاضر گزارشاتي كه از دانشجويان كارورز خواسته مي‌شود، بسيار خام و در حد ترجمه است.

تاكي: ما در حال حاضر حدود ۸۰۰ بيمارستان و ۱۰ دانشگاه داراي دانشكده مهندسي پزشكي داريم. در نتيجه اساتيد با ارتباطاتي كه با مراكز درماني و بيمارستان‌ها دارند، به راحتي مي‌توانند زمينه را براي كارآموزي دانشجويان هموار سازند. به عبارتي اين زنجيره ارتباطي بين دانشگاه و مراكز درماني تحولي مي‌خواهد كه در صورت عملي شدن شاهد رشد صعودي مهندسي پزشكي خواهيم بود. و اين وظيفه بخش آموزشي كشور است نه دانشجو!
آمارها هم نشان‌دهنده افزايش تعداد انصراف از اين رشته است و تا زماني كه مسؤولان به انديشه نيفتند در اين وضعيت تغييري ايجاد نخواهد شد.

ماهنامه: نقش انجمن‌هاي مهندسي پزشكي نيز در حمايت از قشر دانشجو بي‌تأثير نيست. در حال حاضر اگر دانشجويي بخواهد در مسابقه‌اي يا جشنواره‌ داخلي و خراجي شركت كند، هيچ ارگان فعالي را در اين زمينه نمي‌يابد. به عنوان مثال همين مسابقات ابداعات و اختراعات سوييس كه سالانه برگزار مي‌شود، هيچ متولي در ايران وجود ندارد و ما هيچ وقت شاهد اين نبوده‌ايم كه از طرف ارگان‌ خاصي تيمي از ايران در اين مسابقات شركت كند. انتظار ما ساماندهي اين مسايل است نظر شما چيست؟

تاكي: كلاً ما ايراني‌ها در كراهاي تيمي موفق نيستيم. در صورتي كه بسياري از ما در رشته خودمان تجارب فردي زيادي داريم كه اگر همه اين تجارب در هم ادغام شود، تبديل به يك نيروي قوي مي‌شود. ولي لازمه اين كار اين است كه يك ارگان منسجم با اساسنامه‌اي قوي از لحاظ مالي اين گروه‌ها را تغذيه كند.
همچنين از ديگر وظايف چنين انجمن‌ها و ارگان‌هايي اين است كه با توجه به پيشرفت روزافزون علم پزشكي، دوره‌هاي بازآموزي را در قالب ‏work shop‏ براي فارغ‌التحصيلان برگزار كرده و مهندسان پزشك را در جريان آخرين اطلاعات و اخبار روز مهندسي پزشكي قرار دهد.
امروز ضرورت دارد مرجعي به تطبيق رشته‌هاي تحصيلي و محتواي آنها با پيشرفت تكنولوژي بپردازد. منتهي به همان سرعتي كه تكنولوژي پيشرفت مي‌كند، نمي‌توان دانش‌هاي جديد را در درون دانشگاه‌ها ايجاد كرد. اما ضروري به نظر مي‌رسد كه با توجه به علم روز دنيا در نوع رشته‌هاي دانشگاهي و محتواي آنها تغييراتي صورت بگيرد ولي اينكه متولي اين كدام ارگان يا سازمان است، مهم است كه در اينجا بحث يك بحث مديرتي و منسجم است و فيدبكي كه از اين كار حاصل مي‌شود، پرورش دانشجوياني همراه با بار علمي بالا براي دستيابي به جامعه‌اي علمي است.

نارسايي هاي سيستم آموزشي از ديدگاه چهار استاد
با توجه به رشد سريع تكنولوژي و اهميت انتقال دانش‌هاي جديد به نسل امروز جهت پايه‌ريزي دقيق و اصولي آينده علمي كشور نگاه دوباره و چندباره به محتواي رشته‌هاي تحصيلي و دروس دانشگاه‌ها ضروري به نظر مي رسد. علاوه بر تعريف رشته‌هاي جديد و روزآمد، سيلابس‌ها و سرفصل‌هاي دروس نيز با آنچه در جامعه علمي  و پزشکي كشور مي‌گذرد، هماهنگ باشد. چيزي که در حال حاضر در اين زمينه نارسايي هايي ديده مي شود.
دکتر ستاره دان مدير گرايش مهندسي پزشکي دانشگاه تهران نيز در اين باره مي گويد:” واقعيت اين است که رشته مهندسي پزشکي در ايران به عنوان يک رشته پژوهشي طراحي گرديده و در نتيجه جنبه تحقيقاتي در آموزش هاي ما قوي تر است. از ابتدا نيز هدف دوره‌هاي دانشگاهي رشته مهندسي پزشکي تربيت تکنسين و تعميرکار و در واقع آچار به دست کردن دانشجويان نبوده است. حتي اگر بنا به ضرورت و نياز جامعه امروزه اين خلا نيز در سيستم آموزشي خودنمايي کند، بايد در نظر گرفت که با توجه به تنوع بسيار زياد تجهيزات و دستگاه‌هاي بيمارستاني و پزشکي آموزش فني تمام يا اکثر اين دستگاه ها در دانشگاه امکان پذير نيست زيرا شما هر دستگاه خاصي را نيز که در نظر بگيريد مانند ‏MRI‏ ، ‏CT-Scan‏ ، و… اگر چه از نظر بلوک دياگرام بسيار شبيه يکديگر هستند اما در عمل هر کارخانه اي مشخصات و طراحي خاص خود را دارد و بنا براين اگر دانشگاه دوره‌اي را براي آموزش فني برخي از آنها را نيز براي دانشجويان برگزار کند باز اين دوره به اندازه کافي جامع نبوده و جوابگوي نياز بازار نخواهد بود.”‏

از ديدگاه دكتر رحمدار ريشه اين مشكل را به طور كلي در وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي بايد جست‌وجو كرد. و مسأله عدم تطابق سيلابس‌ درسي با وضعيت داخلي هر كشور صرفاً شامل رشته مهندسي پزشكي نيست. چرا كه قطعاً نيازهاي آنان در دانشگاه برآورده نشده است. زماني كه يك پزشك فارغ‌التحصيل مي‌شود به راحتي مي‌تواند از تخصص خود در جامعه استفاده كند. ولي لزوماً چنين الزاماتي در رشته‌ مهندسي پزشكي رعايت نشده است.

دكتر ستاره‌دان نيز در اين باره مي‌گويد واقعيت اين است كه رشته مهندسي پزشكي بيشتر از جنبه پژوهشي در ايران جا افتاده است. و اكثر دانشگاه‌ها با ديد پژوهشي نسبت به مهندسي پزشكي طراحي گرديده‌اند. در نتيجه جنبه تحقيقاتي در آموزش‌هاي ما قوي‌تر است و شايد از ابتدا شيوه طراحي به اين صورت نبوده است كه دانشجويان آچار به دست شوند و با دستگاه‌ها به طور مستقيم كار كنند. از سوي ديگر، آموزش تمام دستگاه‌ها در دانشگاه امكان‌پذير نيست. چون شما هر دستگاهي را كه در نظر بگيريد مانند دستگاه‌هاي MRI و يا  گرچه بلوك دياگرام يكسان دارند ولي هر كارخانه‌اي در واقع مشخصات و طراحي خاص خود را دارد و اگر دانشگاه دوره‌اي را براي آموزش تعمير و طراحي دانشجويان بگذارد، براي بازار كار چندان وسيع و جمع نخواهد بود.

به گفته دكتر فلاح معاون آموزشي دانشكده مهندسي پزشكي دانشگاه اميركبير عدم بومي‌سازي رشته‌هاي تحصيلي باعث شده است كه ما تبديل به ابزاري براي كشورهاي پيشرفته شويم. به طور كلي آموزش عالي در ايران سير منطقي خود را طي نكرده است و دانشكده‌هايي كه در ايران تأسيس شده‌اند قبل از اينكه قادر به حل معضلي از جامعه باشند عمده هدفشان تقليدي از دانشگاه‌هاي خارجي بوده است. اين مسأله زماني شفاف‌تر مي‌‌شود كه در نظر بگيريم قبل از انقلاب ما فارغ‌التحصيلاني را پرورش داده‌ايم كه هيچ معضلي را از جامعه حل نكرده‌اند. البته بعد از انقلاب ما شاهد تغيير نگرش در اين حوزه بوده‌ايم، ولي هنوز سيستم صحيح در ايران پياده نشده است. اين رشته در حال حاضر به سه بخش بيومواد، بيوالكتريك وبيومكانيك تقسيم شده است كه بتواند اهداف جداگانه‌اي را دنبال كند. ولي ما هنوز تعريف درستي از اهداف تأسيس اين رشته‌ها در ايران نداريم، به عبارتي رشته مهندسي پزشكي رشته‌اي كه اساسي‌ترين مورد استفاده آن در بخش پزشكي است و در حال حاضر تنها جايي كه به آن توجهي ندارد همانا بخش پزشكي است و اين عجيب‌ترين اتفاق ممكن است كه معمولاً در كشورهاي جهان سوم روي مي‌دهد. به گفته پروفسور و دارنده جايزه نوبل فيزيك زماني كه وارد پاكستان مي‌شود، مديريت باشگاه ورزشي به وي پيشنهاد مي‌شود. دليل اين مدعاست. به عبارتي در جهان سوم بايد افراد را به ترتيب در كنار هم قرار دهيم كه برايند آنها صفر يا منفي شود. و در چنين جامعه‌اي است كه ناچار شهرداري به امور بهداشتي رسيدگي مي‌كند، وزارت بهداشت وام ازدواج مي‌دهد و … كما اينكه چنين مواردي را به كرات شاهد بوده‌ايم و فقط زماني كه بتوانيم اين نيروها را با هم همگرا كنيم ديگر جهان سومي وجود نخواهد داشت.

دكتر نصرآبادي مدير گروه مهندسي پزشكي بيوالكتريك شاهد در اين باره نظر ديگري ارايه مي‌دهد و مي‌گويد: اين بحث در بين اساتيد هم وجود دارد كه مباحث درسي دانشگاه‌ها در حال حاضر منطبق بر وضعيت بازار كار نيست. اصولاً در تدوين رشته چنين بحثي مطرح نبوده است كه دانشجو پس از اتمام تحصيلات بلافاصله كار معيني انجام دهد. ديدگاهي به اسم كارآموزي مطرح شده است و شما وارد هر شركت يا اداره‌اي كه مي‌شويد، دوره‌هاي كارآموزي وجود دارد كه صرف نظر از اينكه از كدام دانشگاه يا رشته‌اي بوده‌ايد، مي‌توانيد اين دوره‌ها را بگذرانيد. آنچه كه مهم است اين است كه دانشجو در طول دره ليسانس بايد بتواند يك Base براي خود پيدا كند. ولي اگر بخواهيم وارد اين مسايل نشويم كه اين درس در بازار كار به چه درسي مي‌خورد، مثلاً چرا رياضي 1 و 2 يا مدار را بايد گذراند و چقدر در بازار كار از آنها مي‌توان استفاده كرد، ديدگاه يك تكنسين است كه اصولاً چنين فردي نبايد ليسانس بگيرد و همان بهتر كه همان دوره تكنسيني را بخواند. البته ما افرادي را هم داريم كه تحصيلات دانشگاهي ندارند ولي مخترع هستند و اصلاً بحث بر سر چنين افرادي نيست، بلكه بحث اصلي اين است كه افراد در مسيري حركت كنند و در خروجي مسير به يك توانايي‌هاي علمي دست يابند. به عبارتي نمي‌توانيم يك دانشجو را براي يك تجهيز خاص آموزش دهيم. كه البته در مورد همه رشته‌ها وضع به اين صورت است. و در واقع يك پايه براي همه آموزش داده مي‌شود. و به همين دليل تطابق سيلابس با وضعيت بازار كار آنطور كه بايد ديده نمي‌شود. من باز هم تأكيدم بر اين مطلب است كه دانشجوي ليسانس بايد پايه‌ها را ياد بگيرد و قرار نيست كاربردها يا application را آموزش ببيند.

در نتيجه به اين بحث مي‌رسيم كه برخي از سيلابس‌هاي دروس بايد تغيير كند. به عنوان مثال واحد حفاظت تأسيساتي كه من قبلاً تدريس مي‌كردم با واحدي كه در حال حاضر ارايه مي‌شود، تفاوت دارد. و الان ما به اين نتيجه رسيده‌ايم كه اين درس بايد به صورت electrical safty ارايه شود. و پس از تغيير در اين سيلابس آن را به وزارتخانه ابلاغ كرديم. البته در اين ميان نحوه ارايه دروس هم اهميت زيادي دارد. معمولاً اساتيد مباحثي را بيشتر مطرح مي‌كنند كه بهتر بلدند و اين يكي از اساسي‌ترين معضلات سيستم آموزشي ماست. و دقيقاً به همين دليل است كه ما بعدها با فارغ‌التحصيلاني برخورد مي‌كنيم كه هر كدام در قسمتي تبحر دارند و كليت دروس را بلد نيستند. البته براي ارايه بهتر دروس در كشورهاي ديگر آزمايشگاه و دروس همزمان با هم ارايه مي‌شود. كه اين كار در برخي دانشگاه‌هاي ما در حال پيگيري است كه البته خالي از اشكال هم نمي‌تواند باشد. به خصوص براي دانشگاه‌هايي كه هم و غم خود را به ادام تحصيل معطوف كردند و بيشتر به تئوري‌ها مي‌پردازند تا عملي‌ها!
در خارج از كشور برخي دانشگاه‌ها تئوريكال هستند و بيشتر بر مباحثي كه براي ادامه تحصيل مورد نياز است تأكيد دارند در صورتي كه چنين تفكيكي در ايران وجود ندارد. و ما هنوز نمي‌دانيم كه دانشجو ما در آينده قصد ادامه تحصيل براي هر دو گروه مفيد واقع شود كه براي اين كار بايد بك سري از دروس را پروژه‌دار كنيم. و يك سري از جنبه‌هاي عملي كار در حين دروس به آنها پرداخته شود. به طور خاص در مورد درس تجهيزات پزشكي، سيلابسي كه براي آن تعريف شده است در مورد دستگاه‌هاي عام بيمارستاني است ولي آن چيزي كه تدريس مي‌شود بيشتر به جنبه‌هاي تئوري تجهيزات مي‌پردازد.

در صورتي كه برخي از اساتيد نظري معكوس در اين باره دارند و معتقدند اگر مسايل خريد در كلاس تدريس شود، براي دانشجو جذابيت ندارد. و براي دانشجويي با پايه مهندسي نبايد بيش از حد واوحد مباحث كيفي شد. به نظر بنده سيلابس درس تجهيزات پزشكي بايد تغيير كند ولي اينكه با چه ديدگاهي اين درس را مطرح كنيم، جاي بحث دارد.

از نظر دكتر ستاره‌دان سيلابس‌هاي كنوني براي دانشجوياني مفيد است كه قصد ادام تحصيل درم قاطع فوق ليسانس و دكترا را دارند. بالطبع با چنين ديدگاهي جنبه تئوري دروس پررنگ‌تر شد و مباحث رياضي تقويت مي‌شود. بنابراين سيلابس‌ها كاربردهاي عملي را پوشش نمي‌دهند كه البته راه‌حل ديگر ايجاد دو رشته موازي است. يك رشته با ديد كاربردي و رشته ديگر با شيوه فعلي. اگرچه در اين صورت هم باز نمي‌توان قطعاً مطمئن بود كه همه مشكلات حل مي‌شود. چرا كه در ابتداي ورود به دانشگاه هدف اكثريت دانشجويان ادامه تحصيل در داخل يا خارج از كشور است و معمولاً دانشجو هنگامي به سمت بازار مي‌رود كه از ادامه تحصيل منصرف شده باشد. بنابراين اگر رشته‌اي ايجاد شود كه صرفاً با هدف تربيت دانشجو براي بازار كار باشد احتمال دارد كه با استقبال مواجه نشود. و شايد بهتر باشد كه در يك نظرخواهي كلي مشخص شود كه دانشجوياني كه بعد از فوق ليسانس قصد ورود به بازار را دارند چند درصد را تشكيل مي‌دهد.

دكتر ستاره‌دان در مورد ارايه بهتر دروس به استفاده از فيلم در آموزش تأكيد كرده و مي‌گويد: لازم است كه فيلم‌هاي كوتاهي از نحوه عملكرد دستگاه در محيط بيمارستان به دانشجويان نشان داده شود. چرا به ندرت امكان دارد بتوان دانشجو را به داخل اتاق عمل برد. علاوه بر اين نمايش فيلم در كلاس به نوعي از يكنواخت شدن محيط كلاس جلوگيري مي‌كند. ولي با اين فيلم‌ها مي‌توان نشان داد كه يك دستگاه خاص، عملاً چه كمكي به پزشك مي‌كند و نحوه كار آن چگونه است.
در حال حاضر سيلابس‌هاي درسي همه ساله بايد با نمونه خودش در جهان مقايسه شود و تغيير يابد. در كشورهاي ديگر مجموعه‌اي از work shop و meeting و يك سري فعاليت‌هاي عملي ديگر در كنار تدريس دروس وجود دارد كه خلأهاي موجود در اين زمينه را حل كند و در حالي كه چنين چيزي در مجموعه آموزشي ايران به ندرت ديده مي‌شود.

از ديدگاه دكتر رحمدار خلأ يك سري دروس در دوره كارشناسي بسيار مشهود است. از جمله
1. شناسايي بخش، چرا كه يك مهندسي پزشك در درجه اول بايد قادر باشد درمانگاه‌ها، بخش‌ها و مراكز بهداشتي را به طور كامل شناسايي كند. به عبارتي ما بايد داراي يك پزشك آشنا به مهندسي پزشكي باشيم نه مهندس پزشك آشنا به پزشكي.
۲. استانداردهاي تجهيز بخش، كه به اعتقاد ؟؟ روي خلأ يك درس حداقل ۳ واحدي به نام استانداردهاي تجهيزات بسيار مشهود است.
كدينگ، كه متأسفانه امروزه حتي كارشناسان در سطح وزارتخانه هم با اين مقوله آشنايي ندارند و معمولاً نام‌گذاري را با كدينگ اشتباه مي‌گيرند.
در حال حاضر كدينگ بين‌المللي ايران جاي بحث فراوان دارد.

دكتر رحمدار مي‌افزايد: اگر بدنه مهندسي پزشكي كشور با ما همكاري داشته بشد كه بتوانيم كدينگ بين‌المللي تجهيزات پزشكي ايران را تدوين كنيم، به جرأت مي‌توان گفت اين كدينگ به صورت يونيك و منحصر به فرد و قابل انتقال به منابع علمي در سراسر دنيا خواهد بو دو نكته‌ بعدي كه احساس مي‌شود مهندسان پزشك بايد با آن آشنا شود، مبحث كلاسه كردن تجهيزات پزشكي است كه در حال حاضر به 5 گروه آزمايشگاهي، پزشكي، دندانپزشكي، رايانه و تأسيسات پزشكي تقسيم شده و هر گروه شامل 10 زير گروه است كه يك مهندس پزشك بايد قادر باشد هر دستگاه را در يكي از طبقات بگنجاند تا دسترسي اطلاعاتي مربوط به دستگاه سريع‌تر صورت بگيرد.
يكي ديگر از مباحث مهم در سيستم آموزشي دانشكده‌هاي مهندسي پزشكي نحوه گذراندن دوره كارآموزي دانشجويان است كه متأسفانه در حال حاضر بسيار پراكنده به آن پرداخته شده است. در زمينه كارآموزي قطعاً بايد مشخص شود كه مهندس پزشك بايد در چه زمينه‌اي دوره كارآموزي را بگذارند. آيا مايل است در زمينه تعميرات فعاليت كند يا نگهداري پيشگيرانه، و در اين زمينه ضرورت دارد ه با شركتي كه داراي سابقه مفيد در خدمات پس از فروش و استاندارد تجهيزات است همكاري كند و البته بهتر است كه دانشجويان با توليدكنندگان دوره‌هاي كارآموزي را طي كنند. حال سؤالي كه در اينجا مطرح مي‌شود اين است كه بسياري از شركت‌ها تعميراتشان در ايران انجام نمي‌شود. همان چيزي كه در همه جاي دنيا هم جريان دارد. دكتر رحمدار در اين باره خاطرنشان مي‌سازد: چنين شركتي بايد موظف شود به عنوان اسپانسر فرد را براي گذراندن دوره‌هاي مختلف تعمير به خارج از كشور اعزام كند. كما اينكه تعميركاران معتبر ايران همگي به همين صورت تعميرات و سروي‌هاي دوره‌اي را آموزش ديده‌اند و در حال حاضر متأسفانه يك سري از تعميركاران با درآمدهاي چند ميليوني مشغول به كارند. در صورتي كه خيل عظيم مهندسان پزشك به عنوان ويزيتور و فروشنده با درآمدهاي پايين كار مي‌كنند.

در صورتي كه تمام اين مهندسان در زمان انتخاب رشته جزء نخبه‌ترين دانش‌آموزان بودند و انتظاري كه از آنان مي‌رفته جايگاه بسيار بهتري از يك فروشنده براي آنان متصور بود.

به عبارتي اصلاً جايگاه ديگري ندارند. بررسي جايگاه R&D در ايران به خوبي اين مسأله را به اثبات مي‌سراند. به اعتقاد من اگر شرايط براي فارغ‌التحصيلان ما تغيير مي‌كرد. ما شاهد تحول بسيار بالايي در توليد تجهيزات پزشكي بوديم. در صورتي كه در حال حاضر ارتباط بين صنعت و دانشگاه به طور كامل قطع است و از آنجايي كه اين ارتباط فقط از طريق اساتيد صورت مي‌گيرد و حتي با وجود راه‌اندازي مراكزي مانند مركز رشد دانشگاه تهران يا شهيد بهشتي هنوز تنها مرجع براي دانشجويان، همان اساتيد دانشگاه‌ها هستند.

دكتر ستاره‌دان كارآموزي را يك حلقه گمشده در دوره‌هاي تحصيلي مهندسي پزشكي برشمرده و مي‌گويد: اين مسأله كه فارغ‌التصحيلي دانشجويان منوط به گذران دوره كارآموزي باشد، ‌زماني محقق مي‌شود كه وزارت بهداشت و وزارت فرهنگ و آموزش عالي در اين باره به توافق برسند و با همكاري همديگر تعريفي مشخص از كارآموزي در رشته مهندسي پزشكي ارايه دهند كه متأسفانه در حال حاضر شاهد عدم همگرايي در اين زمينه بين اين دو ارگان هستيم. ما هم اكنون براي تدريس واحدهاي فيزيولوژي و آناتومي از اساتيد دانشكده‌هاي پزشكي به صورت مدعو استفاده مي‌كنيم. در صورتي كه دوره كارآموزي نيازمند رابطه منطقي بين اين دو وزارتخانه است. مثلاً ما براي دانشجويان به منظور پروژه‌هاي خاصي با معرفي‌نامه به بيمارستان‌ها مي‌فرستيم. اما ميزان همكاري مركز با دانشجو بستگي به علاقه مركز به همكاري دارد كه البته يك پيشنهاد اين است كه شركت‌هاي نمايندگي از سوي اداره كل تجهيزات پزشكي موظف به ارايه سرويس‌ كارآموزي به دانشگاه‌ها شوند.
دكتر نصرآبادي نيز با تأكيد بر ايجاد نظم در دوره‌هاي كارآموزي اظهار مي‌دارد: به اعتقاد من در دوره كارآموزي بايد وضعيت بازار را هم در نظر گرفت. به عبارتي دانشجو در بيمارستان بايد وارد بحث مديريت تعميرات تجهيزات شود نه خود تعميرات. چرا كه از ديدگاه من مسأله مديريت ارجحيت دارد. چرا كه ما قادر به تعمير تمام تجهيزات بيمارستاني نيستيم و پاره‌اي از آنها داراي نمايندگي و خدمات پس از فروش هستند. به عبارتي در بحث كارآموزي است كه واقعيت و ماهيت اصلي رشته مهندسي پزشكي نمود پيدا مي‌كند. من مبحث برگزاري work shop و كارآموزي‌هاي هدايت شده را توصيه مي‌كنم و معتقدم كارآموزي بايد به صورت گروهي و در محيط آزمايشگاه و بيمارستان صورت بگيرد.

معاون آموزشي دانشكده مهندسي پزشكي دانشگاه اميركبير در ادامه مي‌افزايد: ما از حدود 10سال پيش نامه‌نگاري‌هايي را با وزارت بهداشت انجام داديم، مبني بر اينكه دوره كارآموزي دانشجويان بايد در بيمارستان‌ها باشد. ولي در حال حاضر بيمارستان همكاري نمي‌كند و شايد ريشه اين مافيا در خارج از ايران باشد كه نمي‌خواهند متخصص تعميرات و نگهداري در داخل ايران پورش بايد. و به همين دليل است كه خريد تجهيزات پزشكي توسط پزشك ناآگاه از مسايل فني و مهندسي صورت مي‌گيرد. در واقع ما با خريد دستگاه توسط افراد غيرمتخصص نه تنها هزينه پرداخت مي‌كنيم، بلكه در بسياري از مواردت، دستگاه‌هاي مذكور حتي استانداردهاي كشور سازنده‌اش را هم داراست. حال بايد ديد در كشور ما استاندارد تجهيزات پزشكي را چه كسي انجام مي‌دهد؟ اداره استاندارد كه فاقد كارشناس مهندس پزشكي است و حتي قادر نيست اين تعداد از دستگاه‌ها را پوشش دهد و يا اداره كل كه باز هم با كمبود متخصص روبه‌روست. پس عملاً متخصصان مهندسي پزشك جامعه ما بايد در حال فروش و رانندگي گذران روزگار كنند و از طرف ديگر دستگاه‌هاي فاقد استاندارد در بيمارستان‌ها به كار گرفته شود. و سپس ما شاهد ارايه خدمات درماني در حد صفر با بالاترين تعرفه براي بيماران بيچاره كشورمان باشيم. مثال زنده اين است كه اگر فردي براي انجام تست به 10 آزمايشگاه در سطح شهر مراجعه كند قاعدتاً با 10 جواب گوناگون رو به رو خواهد شد.

پس به نظر نمي‌آيد تمام اين موارد تصادف باشد. در صورتي كه اگر به اين مسأله آگاه باشيم و بدانيم كه چه ميزان متخصص مورد نياز حوزه پزشكي ماست، و اصلاً چه نيازي است كه ما متخصص تربيت كنيم. زماني كه پاسخ اين سؤالات را روشن كرديم،با همين شرايط موجود مي‌توانيم دانشگاه را به سمت اين هدف سوق دهيم. ولي در حال حاضر وزارت بهداشت كه ذي‌نفع اصلي اين جريان است همكاري نمي‌كند و وزارت علوم فقط و فقط مي‌كوشد كه مجموعه‌اي از دانشجويان را به مهندس تبديل كند. فقط همين!

چرا ما بر اساس نياز بازار كار ايران متخصص تربيت نكنيم، اگر براي هر بيمارستان ۱۰۰۰ دستگاه ونتيلاتور خريداري كنيم، چرا حتي ۵ دستگاه براي بخش آموزش دانشگاه‌ها خريداري نمي‌كنيم.
چرا كه اصولاً چنين ديدي در سيستم ما وجود ندارد.

به عبارتي ما ابتدا بايد وضعيت بازار كار را در نظر بگيريم كه اين وضعيت را در حال حاضر مي‌توان به سه بخش تقسيم كرد: 1- خريد و مديريت خريد 2- تعمير و نگهداري 3- طراحي و با متخصصاني كه در ايران داريم قادر هستيم در هر سه بعد فعاليت كنيم. حال بايد براي طراحي، تعمير و نگهداري فردي را پرورش دهيم كه اگر فردا مايل نبود در فضاي پزشكي فعاليت كند از كارخانه به عبارتي گرايش بيوالكتريك بايد يك مهندس برق تمام عيار، گرايش بيومكانيك يك مهندس مكانيك و بيومواد يك مهندس مواد كامل باشد تا اين اطلاعات را در زمينه پزشكي به كار گيرد.

البته در حال حاضر ۱۴۰ واحد بيشتر ارايه نمي‌شود كه از اين ميان 20 واحد دروس عمومي را هم اگر كسر كنيم اين حجم درسي در 120 واحد باقيمانده نمي‌گنجد. پيشنهادي كه در اين باره وجود دارد اين است كه وضعيت مهندسي پزشكي از كارشناسي به كارشناسي ارشد پيوسته تبديل شود. كه هر دو بعد را پوشش دهد. مورد ديگر كه لازم به ذكر است اين است كه معمولاً كاتالوگ و راهنماي ابزارها و تجهيزاتي كه از خارج از كشور وارد بازار ايران مي‌شود، در طي مراحل اداري و پشت ميزهاي اداري گم مي‌شود كه در غير اين صورت ساخت و تعمير اين دستگاه‌ها براي متخصصان ايراني آسان خواهد بود. يا اينكه براي پيدا كردن محيط كارورزي در بيمارستان‌ها بايد پول پرداخت كرد. و تمام اينها فجايعي است كه بر سر مهندسي پزشكي ما آمده است. فراموش نشود كه در هيچ جاي دنيا خود دستگاه آموزش داده نمي‌شود بلكه اين اصول دستگاه است كه آموزش داده مي‌‌شود. كه اين نيز يكي از حلقه‌هاي مفقوده در محيط‌هاي كاري ماست. و علي‌رغم مصوب اخير كه تمام بيمارستان‌ها بايد داراي كارشناس مهندس پزشك باشند هنوز باور عمومي اين است كه شايد يك تكنسين بهتر بتواند يك دستگاه قلابي را تعمير كرده اي فروشند.
من معتقدم براي ايجاد تحول در اين شرايط بايد انرژي راوان مصرف شود. و انقلاب يعني تغيير ارزش‌ها و نگرش‌ها در همه ابعاد، اگر ما خواهان تغيير تحول در زمينه مهندسي پزشكي باشيم، در وهله اول بايد صورت مسأله را بدانيم. بروز كردن اطلاعات مهم است در صورتي كه ما حتي در ديروز هم نيستيم چرا كه عملاً انتقال اطلاعات صورت نمي‌گيرد. حتي وزارت بهداشت هم هيچ‌گاه تا به حال اعلام نياز كرده است، كه چه نيرويي و با چه تعداد را بايد پرورش دهيم. كه البته يادآور شوم كه اين درد فقط درد مهندسي پزشكي نيست و درد كل حوزه‌هاست.

يكي از مباحث مهمي كه پنهان مانده است، تعيين هدف از تربيت مقاطع مختلف تحصيلي است، ما عملاً بايد امكان مانور در هر مقطع را دارا باشيم. به اعتقاد عمومي ورود مهندس پزشك را به بازار نمي‌پسندد در صورتي كه به نظر من بسياري از خريدهايي كه انجام مي‌شود غير تخصصي است ما ناچاريم به عنوان مثال پلاتين را از ناصرخسرو خريداري كنيم، در صورتي كه يك مهندس پزشك بيومواد به راحتي قادر خواهد بود در اين زمينه بهترين مشاره را به ما ارايه بدهد. البته در صورتي كه از تخصص چنين فردي استفاده شود. اين امر در بعد تعميرات و نگهداري نيز بايد صورت گيرد. تصور من بر اين است سر فصلي كه در حال حاضر موجود است هر سه زمينه را پوشش مي‌دهد. مشروط بر اينكه با يك مديريت منسجم و برگزاري دوره‌ها و كارگاه‌هاي افراد را به سمت اين گرايش‌ها سوق دهيم.
از ديدگاه دكتر ستاره‌دان هدف عمده دانشگاه پرورش توانايي‌هاي فكري است. اين مسأله صحيح است كه بازار و صنعت هم بايد پوشش داده شود. ولي در دانشگاه‌ها نيز طراحي دستگاه جديد با همكاري مراكزي و البته به دانشگاه مانند سازمان علمي صنعتي و يا سازمان گسترش صنايع ايران امكان‌پذير است. در بسياري از مواقع دانشگاه پروژه‌هايي را تعريف مي‌كند كه طراحي يكي از دستگاه‌ها است در واقع هدف دانشگاه هم همين است كه دانشجويان بتوانند كار طراحي و ساخت را در قالب R & D انجام دهند.

متأسفانه در حال حاضر صنعت ما يك ديدگاه business پيدا كرده است. در نتيجه شركت‌ها تا زماني كه متوجه نشوند چه چيزي برايشان جنبه سودآوري دارد، از نظر زماني و مالي بر روي آن سرمايه‌گذاري نمي‌كنند. در نتيجه نيازي به ارتباط با دانشگاه احساس نمي‌كنند. چون عمده فعاليتشان فقط در جهت اين است كه يا نمايندگي كسب كنند يا كار فروش محصولاتشان را انجام دهند. بنابراين از نظرشان خيلي منطقي و توجيه‌پذير نيست كه با توجه به هزينه و زمان با دانشگاه رابطه داشته باشند و به نظر مي‌رسد تا زماني كه اجباري از سوي ارگاني مانند اداره كل تجهيزات پزشكي ملزم نشود، ارتباط صنعت با دانشگاه در زمينه مهندسي پزشكي ميسر نمي‌شود.
دكتر نصرآبادي نيز خاطرنشان مي‌سازد: در دانشگاه‌هاي ما نيز اصلاً تعريف نشده است كه مشكل صنعت را بايد برطرف ساخت. تكيه فقط بر روي مقالات علمي است و اصلاً بحثي درباره اينكه اين مقالات بالاخره چه مشكلي را از اين صنعت حل خواهد كرد، مطرح نمي‌شود. به عبارتي هيچ گاه به صنعت اجازه اظهار نياز داده نشده است. در بازار امروز تجهيزات پزشكي ايران معمولاً كساني كه الكترونيك و سخت‌افزار خوانده‌اند بسيار راحت‌تر از فارغ‌التحصيلان مهندسي پزشكي جذب بازار كار مي‌شوند و احساس مي‌شود كه براي بازار امروز مهندس الكترونيك به نسبت مهندس پزشك براي امور فني در اولويت قرار دارد، در صورتي كه شايد از لحاظ بار علمي مهندس پزشك نه تنها پايين‌تر نباشد، بلكه حتي در موردي بالاتر هم هست. چرا كه يك مهندس پزشك علاوه بر دروس الكترونيك با بخش پزشكي هم آشناست.

دكتر ستاره‌دان عقيده‌ دارد: با وجود چنين باوري فارغ‌التحصيلان مهندسي پزشكي هم جذب شركت‌ها مي‌شوند، ولي با توجه به ماهيت شركت‌ها كه اكثراً نمايندگي هستند و به نصب و راه‌اندازي و تعمير نياز دارند، شايد ترجيح اول شركت‌ها مهندسان الكترونيك باشد. از حيث طراحي‌هاي جديد، فارغ‌التحصيلان مهندسي پزشكي كه بيشتر با ديد پزشكي و مهندسي كار را دنبال كرده‌اند بهتر مي‌توانند ايده‌هاي نو ارايه دهند و اين در واقع هدفي است كه رشته مهندسي بر آن پايه‌ريزي شده است.
البته شايد تجديدنظري در مورد اينكه با توجه به بازار كار سيلابس هم تغيير يابد لازم باشد. يا همانطور كه قبلاً اشاره كردم دو رشته موازي هم و جدا از هم طراحي شود يكي با همين ديده كلي يعني تولدي علم و مقاله و ديگري با ديد عملي‌تر و فني‌تر تا مبحث الكترونيك نيز تقويت شود. و اين مورد مي‌تواند انتظار شركت‌هاي تجهيزات پزشكي را هم برآورده سازد.

دكتر فلاح مسأله ارجحيت مهندسي الكترونيك به مهندس پزشك را در سطح جامعه ناشي از تجربه بدي مي‌داند كه بسياري از شركت‌هاي تجهيزات پزشكي در اين رابطه از سوي تعدادي از دانشجويان خارجي به دست آمده است. وي مي‌گويد: در حال حاضر تعدادي دانشجو از اكراين و كشورهاي تازه استقلال يافته به عنوان مهندس پزشك وارد ايران شده‌اند كه برخي از آنها حتي ساده‌ترين نكات فني، مهندسي را هم نمي‌‌دانند و همين گروه با عنوان مهندس پزشك به شركت‌هاي تجهيزات پزشكي و بيمارستان‌ها مراجعه مي‌كنند و اصلي‌ترين نكته در اين جا توجه به دانشگاهي است كه مهندس پزشك از آنجا فارغ‌التحصيل شده است. به اعتقاد من مهندس پزشكي كه از دانشگاه‌هاي معتبر داخلي فارغ‌التحصيل مي‌شود از لحاظ بار علمي بسيار بالا و از يك مهندس الكترونيك است چرا كه علاوه بر آشنايي كامل با مسايل برقي، با مسايل پزشكي هم آشناست. در نتيجه كارايي بسيار بالاتري نسبت به مهندس برق دارد. ولي تا زماني كه انتخاب‌هاي نادرست صورت گيرد، جايگاه اصلي مهندسان پزشك در جامعه نديده گفته مي‌شود.

دكتر نصرآبادي با تأكيد بر بحث توانايي اظهار مي‌دارد: مهندس پزشكي كه داراي كارآيي لازم باشد هيچ گاه كسي آن را كنار نمي‌گذارد. اين بحث را توانايي تعيين مي‌كند نه صرف رشته الكترونيك يا مهندسي پزشكي. اگر يك مهندس پزشك اصول پايه مهندسي را نداند، طبيعي است كه جامعه به سمت فردي روي مي‌آورد كه ماهرتر باشد. در نتيجه به صرف آنكه هر كس چه رشته‌اي را خوانده است، نبايد انتخاب‌ها صورت گيرد. از طرف ديگر توليد در كشور ما بحث جا افتاده‌اي نيست و بازار كار اين رشته بيشتر متمايل به فروش و تجارت است. چرا كه تولدي يك دستگاه نيازمند يك سري استانداردهاي لازم است در نتيجه ما به سمت ساده‌ترين قسمت كار يعني واردات روي آورده‌ايم و حتي بسياري از توليدكنندگان در كنار توليد كار فروش و تجارت را هم انجام مي‌دهند.

از نقطه نظر دكتر ستاره‌دان اين امر به سياست‌هاي بازار امروز مربوط است. در حال حاضر شركت‌ةايي وجود دارند كه قادر به توليد هستند، ولي به دليل عدم حمايت با عدم موفقيت در بازار رقابت رو‌به رو شده و ناچاراً به سمت كسب نمايندگي سوق داده شده‌اند. و اين روند در حالا گسترش است. چرا كه در آمد businessدر ايران بسيار بالاست و دقيقاً به همين علت است كه استخدام دانشجويان مهندسي پزشكي در جهت present كردن كالاها صورت مي‌گيرد. و اگر دانشجوي مهندسي پزشكي به سمت فروش روي مي‌آورد اين است كه بازار جنبه فروش را مي‌طلبد، از سوي ديگر در حالت كلي فروش بسيار ساده‌تر از تعمير است. از ديدگاه شركت هم دانشجويي كه در اين رشته تحصيل كرده است بهتر مي‌تواند مخاطب را مجاب كرده و بهصورت تبليغي براي ساير دانشجويان هم درآيد.
در حال حاضر يكي از معضلات جامعه اهميت ندادن به تحصيلات عاليه است، در نتيجه تحصيل‌كردگان به سمت مشاغلي روي مي‌آورند كه درآمد بيشتر برايشان داشته باشد.

در عين حال مسيرهاي اقتصادي جامعه از مسيرهاي سالمي نيست. در نتيجه افراد ترجيح مي‌دهند از روش‌هاي غيرتخصصي وارد خريد و فروش شوند.
به گفته دكتر فلاح اين امر از لحاظ اينكه در حوزه تجهيزات امكان دارد دستگاه‌هاي غيراستاندارد و دست دوم خريداري شود، بسيار خطرناك است.
در حال حاضر اگر وزارت بهداشت و وزارت صنايع در خدمت وزارت علوم و همه در خمت جامعه قرار گيرند، به راحتي قادر هستيم معضل استاندارد نبودن تجهيزات پزشكي را حل كنيم. ما در اين بخش بودجه كلاني را سرمايه‌گذاري كرده‌ايم كه اگر اين بودجه درست مصرف شود، به مسأله خريد، تعمير، نگهداري و حتي فروش به كشورهاي منطقه به راحتي حل مي‌شود و من فكر مي‌كنم كه همين امر يكي از جنبه‌هاي مهم كارآفريني است. پس نتيجه مي گيريم امكان سرمايه‌گذاري در ايران وجود دارد. به شرط اينكه ارگان‌هاي ذيربط در اين زمينه همكاري لازم را داشته باشند، به عنوان مثال ما قادر هستيم در داخل دستگاه‌هايي را توليد كنيم كه در حالت رقابت با نمونه خارج است و واردات آن را محدود مي‌كند، و همين نكته كافي است بدانيم كه برگزيدگان مهندسي پزشكي ما به راحتي در خارج از كشور جذب مي‌شوند. در صورتي كه ما بايد اين توانايي‌ها و استعدادها را متناسب با نياز داخلي جهت دهيم و وزارت بهداشت به عنوان يك ارگان ذي‌نفع در جهت ايجاد دوره‌هاي كارورزي در محيط‌هاي بيمارستاني براي فارغ‌التحصيلان همكاري كند. و در اين مسير همكاري وزارت صنايع براي هموار ساختن مسير لازم است كه در مجموع بتوان فضايي را ايجاد كرد كه فارغ‌التحصيلان بتواند به كار مناسب برسند و دانشگاه هم بداند كه چه افرادي را بايد تربيت كند. تا در نهايت از مجموع اين عملكردها شاهد ارايه سرويس بهتر در محيط‌هاي بيمارستاني و بهداشتي باشيم.

حال جاي اين سؤال مطرح است كه در حال حاضر مهندس پزشك چه جذايتي نسبت به الكترونيك دارد كه يك رئيس بيمارستان خدمات پس از فروش و سرويس را به او بسپارد؟

از نظر دكتر رحمدار در شرايط فعلي هيچ آيتمي دال بر اينكه مسؤوليت تجهيزات بيمارستان را به يك مهندس پزشك بسپاريم، وجود ندارد. در صورتي كه هر دو نمره علمي يكسان دارند. ولي هنوز رديف‌ها كم است، استخدام كم است. در صورت بهبود چنين شرايطي است كه ديگر يك مهندس پزشك به فكر نمي‌افتد با فروش يك ام‌آر‌آي درآمد چند سال كار كردنش را در يك بيمارستان تأمين كند. و در نتيجه حضور در بيمارستان و يا حضور به عنوان مسؤول R&D يك شركت برايش جذابيت بيشتري خواهد داشت.

پيشنهادات من در اين باره عبارت است از: ۱. نزديكي دانشگاه و صنعت ۲. حضور يك يا چند مهندس پزشك در كميته‌هاي تصميم‌گيري دروس به علت نزديكي بيمارستان‌ها به حرفه مهندسي پزشكي 3. ايجاد دروس جديد كاربردي 4. اعطاي فرصت بيشتر به مهندسان پزشك و ايجاد انگيزه در آنان 5. ايجاد كارگاه‌هاي معتبر با قراردادهاي رسمي با وزارت علوم براي دوره‌هاي كارآموزي

به اعتقاد دكتر ستاره‌‌دان برگزاري دوره‌هاي اجباري از طرف اداره كل تجهيزات براي پرورش دانشجويان ضروري است به صورتي كه هر شركتي كه در ايران دستگاهي را به فروش مي‌رساند در مقابل بايد تعدادي از دانشجويان را به عنوان كارآموزي پرورش دهد.
و در يك تقسيم‌بندي شركت‌ها موظف شوند در طول يك سال 5 نفر را از هر دانشگاه به همين عنوان بپذيرند.
از طرف ديگر وزارت علوم هم مي‌تواند سيلابس‌ها را update كند به اين ترتيب كه هيأت‌هايي را مستقل از دانشگاه‌هاي مختلف براي بروزرساني سيلابس‌ها در نظر بگيرد. هر چند كه اين امر در حال حاضر هم صورت مي‌گيرد، ولي اگر به صورت متداول‌تر و منسجم‌تر برگزار شود، مي‌تواند اين امكان را فراهم كند كه آموزش مهندسي پزشكي همگام با نيازهاي روز جامعه و دنيا پيش برود.

دكتر فلاح در پايان يادآور مي‌شود: تمام فارغ‌التحصيلان مهندسي پزشكي به اين امر بينديشند كه هر دستگاهي كه نصب و راه‌اندازي مي‌شود. جاي خالي يك مهندس پزشك در آنجا محسوس است. چرا بايد يك دستگاه پزشكي توسط يك نفر پرستار يا تكنسين ساپورت شود. آن هم دستگاهي كه روزانه 100 تا 200 نفر مراجعه‌كننده از سراسر شهرهاي ايران دارد. و همين دستگاه به دليل عدم وجود متخصص روزانه به جاي 100 نفر تنها قادر است 8 نفر را پوشش دهد. وجود متخصص نه تنها به نفع بيمار بلكه به نفع خود وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي هم خواهد بود.
و كلام آخر اينكه اين خود دانشجوي مهندسي پزشكي است كه بايد مسير و هدف خود را از تحصيل در همان ابتدا مشخص كند. به عبارتي هدف از دانشگاه رفتن كسب مدرك تلقي نشو. بلكه آنچه بايد اهميت داشته باشد رشته است. در نتيجه رقابت بر سر دانشگاه رفتن كمرت شده و به تبع آن رقابت بر سر رشته افزايش يابد. در حال حاضر دنيا هم به اين نتيجه رسيده است كه در ابتدا بايد پايه‌اي وجود داشته باشد و كاربردها بر اساس آن تعريف شود.
در اين ميان خيلي از وظايف هم بر دوش دولت سنگيني مي‌كند. البته منظور از دولت فقط وزارت بهداشت نيست، بلكه وزارت صنايع، وزارت علوم و وزارت كار را هم شامل مي‌شود. اگر هم اين ارگان‌ها به صورت مرتبط با هم كار كنند بسياري از معضلات در اين حوزه از بين خواهد رفت. ايران در بعد سياسي انقلاب كرد، در بعد فرهنگي در حال انقلاب است، ولي در بعد صنعتي هنوز بسيار عقب‌مانده است و اگر چنين انقلابي در صنعت ايران صورت گيرد راهگشاي نه تنها ايران، بلكه بسياري از كشورهاي دنيا خواهد بود.

و در نهايت اينكه مرجعي مانند شوراي انقلاب فرهنگي كه در سطحي بالاتر از وزارت علوم، تحقيقات و فن‌آوري قرار دارد و مسؤولان سياست‌گذاري كشوري نيز در آن حضور دارند بايد در مورد روزآمد كردن و كارآمد كردن محتواي رشته‌هاي دانشگاهي در همه رشته‌ها اقداماتي را انجام دهند.

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *