یادداشت اختصاصی/ به بهانه تقارن روز کارگر و معلم

چهارشنبه ، 13 ارديبهشت 1391 ، 07:33

فاصله یک روزه روز کارگر و معلم باعث شد که کمی بیشتر در مورد این دو قشر تفاوت ها و شباهت ها شان بیاندیشیم .

به گزارش بانکی دات آی آر، دو روز گذشته روز جهانی کارگر و  روز معلم بود دو قشری که به حلال خور ترین های ایران معروفند. نان معلمی و کارگری اگرچه خیلی با هم فرق دارند اما هیچ شکی در آن نیست که حلال ترین نان های دنیا هستند و با وجودی که خیلی کم اند بابرکت اند.

عرق جبین چهره کارگری که در کارخانه ذوب آهن کار می کند در گرم ترین روزهای سال، حنجره معلمی که اغلب اوقات سال از بس حرف زده و تلاش کرده مفاهیم را به دانش آموزان تفهیم کند گرفته انقدر با ارزش اند که در خصوص اهمیتشان کتاب ها نوشته شده.

نمی خواهم داستان را مثل فیلم های بالیوودی کنم اما حقیقت این است که بر خلاف برخی هنر پیشه ها که این روزهای در خصوص مضرات و دشواری های کارشان مستند و فیلم می سازند و در آن کلی به طرفدارانشان به جرم اینکه دوستشان دارند توهین می کنند، کارگران و معلم ها همیشه نادیده گرفته می شوند.

 

 

کسی نیست که از آنها دفاع کند بیکار که می شوند انگار از اول هم مهم نبوده اند نادیده می گیریمشان. هروقت بودجه به ته دیگش! می رسد اول حقوق معوق این بندگان خدا تاخیر می خورد و اول از همه از آنها می خواهیم صبوری کنند.

اگرچه گروهی از این ها قلم بدست اند و گروهی ابزار بدست و جایگاه های اجتماعی متفاوتی دارند اما به نظر می رسد مظلومیتشان به شدت شبیه هم است و درد های مشترک زیادی دارند.

نگاه فرزندانی که به دست هایشان است و چشمشان دنبال Xbox،پی اس پی ، لپ تاپ و.... است ، همسرانشان هم ساید باید ساید،ماشین ظرفشویی، سفرخارجه و... می خواهند اما آنها حتی نمی توانند عکس این چیزها را هم برای عزیزانشان بخرند.

طبعشان بلند است و سرشان به آسمان اما دستشان خالی حتی صدایی هم ندارند که دردهایشان را فریاد بزنند و ناچارند با سیلی صورت سرخ کنند و در مقابل تمام خواستهای موجه و غیر موجه عزیزانشان تنها بگویند شرمنده ام.

ما چه می کنیم؟

هر سال روز معلم و کارگر که می شود ما خبرنگار ها که تازه انگار از خواب بیدار شده ایم قلم در دست می گیریم و در رسای تلاش ها  و زحمت هایشان کلی مدیحه سرایی می کنیم و کلی هندوانه الکی زیر بغلشان می گذاریم.

مسئولان هم که از فرصت استفاده می کنند متن های غرا و زیبا در تقدیر ازشان می خوانند و بعد هم از هر فرصتی برای عکس گرفتن با لباسشان و در کنارشان استفاده می کنند.

فردا صبحش هم تلاش می کنند از فاصله 100 کیلومتریشان رد شوند که نکند گرد و خاک رویشان و یا اثری از آثارشان با شمایل مدیریتی شان برخورد کنند.

وقتی حقشان را می خواهند طوری رفتار می کنیم که انگار شق القمر کرده ایم و یا داریم صدقه می دهیم. حقشان را جلوی دوربین ها می دهیم و طوری جنجال می کنیم که انگار کار مهمی کرده ایم.

حرف زیادی که بزنند جایشان ناکجا آباد است و بعد هم به سرشان قسم می خوریم . البته نه همه اما هستند کسانی که با سوء استفاده از نام اینکه پدرشان یک کارگر زحمت کش بوده حق خیلی از کارگران را خورده اند و خونشان را در شیشه کرده اند.

آقا یا خانم محترم پوز می دهد که مادر و پدرش فرهنگی بوده اند اما وقتی موقع پرداخت حقشان می رسد فراموش می کند والدینش برای به ثمر رسیدن و مدیر شدنش چه مصائبی تحمل کرده اند و باد در گلو می اندازیم که شرمنده!!

برادر شرمندگی که نان و آب نمی شود بی زحمت به وظیفه ات عمل کن.

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

=================

► داستانی کوتاه و نتیجه اخلاقی جالب برای کارجویان
خودروی مگان جایزه ویژه بانک رفاه برای دارندگان پایانه فروش ◄

مطالب مرتبط
بنر