جوان ها برای پول درآوردن دنبال راه میان بر می گردند

سه شنبه ، 1 بهمن 1392 ، 10:47

دکتر علی جهانشاهی، جامعه شناس و رفتارشناس اجتماعی

همه می خواهند بابک زنجانی شوند! بابک زنجانی از راه تحصیل به این موقعیت نرسیده. شاید خلاقیتی هم به خرج نداده و به نظر نمی رسد برای موفقیت اش عرق ریخته باشد. این شکل از موفقیت وسوسه کننده است.

دکتر جهانشاهی می گوید «راه های میان بر». لابد منظورش راه های غیر رسمی و مشاغل و فعالیت هایی است که در فضای سالم اقتصادی قابل تایید نیست. اما چرا این شوق هوش از سر همه برده؟ چرا همه فکر می کنند نباید زحمت زیادی بکشند اما دلشان ثروت زیاد و زود را می خواهد. این سوالات را با دکتر جهانشاهی مطرح کردیم.

چرا در سال های اخیر مردم ما بیشتر دنبال پول هستند یا حتی بهتر است بگوییم دنبال آن می دوند؟

چون وضعیت اقتصادی و معیشتی آنها طی این سال ها تغییر کرده و سیر نزولی داشته است. مثلا در گذشته یک نفر کار می کرده و ۱۰ نفر می خوردند ولی در حال حاضر برعکس شده است بنابراین این دویدن های بی حاصل مردم را خسته می کند و ترجیح می دهند دنبال کار هایی بروند که سودآوری بیشتری داشته باشد مثلا خرید و فروش سکه، دلار، طلا و... حتی حاضرند ساعت های متمادی در سرما و گرما پشت درهای صرافی ها بایستند اما با جیب پرپول به خانه برگردند.

فکر می کنید دلیل این تمایل چیست؟

ما ایرانی ها علاقه شدیدی داریم که راحت پول به دست بیاوریم بدون اینکه تولیدی کرده باشیم. این موضوع در مورد مسکن و سایر مسائل اقتصادی هم وجود دارد و نشان دهنده میل کم ما به تولید است. دلیلش هم این است که تولید ریسک پذیری و هزینه نیاز دارد. به نظر من به مردم هم نمی توان خیلی ایراد گرفت که چرا این کار را انجام می دهند، باید به دولت ایراد گرفت که چرا برای مردم کار درست نمی کند.

ولی قبول کنید خیلی از آدم ها می خواهند یک شبه ره صد ساله بروند و در مدت بسیار کم پول آنچنانی به دست آورند؟

بله، موافقم اما نسل حاضر ما دیده اند که با پشت سر هم کار کردن به جایی نمی رسند و این پول های کم ارزش تنها شکمشان را سیر می کند و جایی برای پس انداز یا داشتن یک زندگی بهتر نمی گذارد. متاسفانه در کشور ما حتی با زحمت فراوان هم نتیجه آن چیزی نمی شود که دلخواه باشد یا چنگی به دل بزند. به همین دلیل بیشتر افراد و به خصوص جوان تر ها ترجیح می دهند دست به کارهایی بزنند که سودآوری بیشتری برای آنها دارند درنتیجه به راه های میان بر فکر می کنند.

مساله ای که جالب است این است که بیشتر جوانان تحصیل کرده ما امروز دچار این تب شده اند. شما اینطور فکر نمی کنید؟

بله، با شما موافقم. برای همین هم اگر جوانی تصمیم به کار هم بگیرد و دنبال سود اقتصادی باشد ترجیح می دهد وارد بازار خرید و فروش کالاهای روز برود یعنی به دلالی فکر می کند و کسی نمی گوید مثلا شرکت ITمی زنم و کارهای برنامه نویسی انجام می دهم. به عبارتی دیگر در کار کردن هم تقلب می کنیم.

شتاب زدگی افراد چقدر می تواند به این موضوع دامن بزند؟

عجله و شتاب زدگی برای به دست آوردن پول و امکانات غیرعقلانی و از روی غریزه است در حالی که انسانی که چنین پول بادآورده ای هم نصیبش شود قدر و ارزش آن را نمی داند و حتی استفاده صحیح از آن را هم بلد نیست.

دین ما روی این مساله یعنی کار و کوشش تاکید بسیاری داشته اما در این سال ها به این مورد توجهی نمی شود یا حتی فراموش شده است، قبول دارید؟

بله، به نظر من کار و تلاش به عقلانیت و پختگی فکری و شعور نیازمند است و به دلیل همان تب تندی که در این سال ها شاهد آن هستیم طبیعی است که این سفارش دینی از خاطرمان برود.

آقای دکتر! چرا در گذشته مردم کمتر دچار این تب بودند؟

چون آدم های حریص به آن شکل نبودند و به هر چیزی که داشتند راضی بودند. البته این به این معنا نیست که هیچ تلاشی نمی کردند بلکه قانع بودند چون نمی خواستند آرامششان به هم بخورد ضمن اینکه در قدیم تورم به این معنا وجود نداشت و همه به همان زندگی ساده و بی آلایش خودشان راضی بودند و درگیر تجملات و نشان دادن مال های فراوان و به رخ کشیدن آن به یکدیگر نبودند.

با توجه به بروز این گونه مسائل در جامعه امروز آینده مردم و اقتصاد کشورمان را چطور ارزیابی می کنید؟

مردم ما نسبت به گذشته کم حوصله تر و بی طاقت تر شده اند. اگر همین روش های رایج پول درآوردن ادامه پیدا کند قطعا با مشکلات جدید و حتی بدتری روبرو خواهیم شد. امیدوارم مسوولان اقتصادی کشور راه حلی برای بیرون آمدن مردم و به خصوص جوان ها پیدا کنند تا بیشتر از این آسیب نبینیم.

تب یک شبه پولدارشدن

بیل گیتس بعد از اینها و پرواز با بال رویا

هادی معیری نژاد، جامعه شناس

در ۵ ۴ سال اخیر ساختار طبقاتی جامعه ما ضربات سختی خورده که تب بالا رفتن و بالانشینی یکی از اولین مظاهر آن در جامعه است. طی این سال ها که طرح هدفمندی یارانه ها اجرا شد و قیمت ها یکباره بالا رفت عده زیادی از افراد از طبقه متوسط با ۲ برابر شدن و گاهی ۳ برابر شدن قیمت اقلام مصرفی اعم از غذا، پوشاک، اتومبیل، حمل و نقل و بالاخره اجاره خانه ناگهان دریافتند خرجشان به نحو غیرقابل جبرانی از دخلشان فراتر رفته است و این یعنی رفتن زیر خط فقر.

از طرف دیگر عده دیگری که معمولا صاحبان کالاها و خدمات، کارخانجات و از همه مهم تر به جریان اطلاعات محرمانه اقتصادی وصل بودند، توانستند یک?شبه ره صدساله بپیمایند و با یک اتفاق یا چند اتفاق اقتصادی مثل بالا و پایین شدن نرخ ارز یا معاملات مسکن صاحب سرمایه های آنچنانی شوند.

شکاف طبقاتی و مظاهر روانی آن در جامعه

در دهه های قبل به عنوان مثال اگر در پایین شهر تهران کسی یک اتومبیل داشت پولدار محسوب می شد و ممکن بود کسی که این امکان را ندارد یا فرزندش، با کشیدن خطی روی آن اتومبیل یا پنچر کردنش، عقده های طبقاتی خود را فرو نشانند اما همان شخص با چند سال کار کردن و ایجاد عزم پیشرفت در خودش می توانست به آرزوهای محدودش برسد چراکه فاصله ها چندان زیاد نبود.

اما در سال های اخیر و همزمان با تورم پول در گردش مملکت که حاصل بی تدبیری دولتمردان بود این شکاف بسیار بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ معاصر ایران گسترده شد و دیگر کسی از طبقات فقیر یا حتی متوسط یارای رسیدن به پله های ترقی اقتصادی نیست.

در همین اوضاع واردات کالاهای لوکس نیز فزونی می گیرد. ورود پورشه، مازاراتی، فراری و انواع اتومبیل های لوکس و سر به فلک کشیدن لوکس ترین برج های خاورمیانه در شمال شهر، افتتاح رستوران های فوق لوکس با منوی بالای ۲۰۰ هزار تومان و از همه بدتر تبعیت گروه های مرجع جامعه مانند ورزشکاران، هنرمندان و حتی تعدادی از سیاستمداران از این مناسبات باعث شد قشر جوان جامعه که با بدترین وضعیت معیشتی طرف شده دچار مشکلات روانی بسیاری شود.

یکی از این مشکلات، تب پولدار شدن یک شبه است. جوان امروز ما که در خود انرژی، توان بالا و انگیزه پیشرفت را می?بیند اگر نتواند از راه کسب معاش صحیح مانند تولید و خدمات مثبت راه به جایی ببرد یا دچار افسردگی می شود یا به کار خلاف کشیده خواهد شد یا به تبعیت از برخی چهره ها، به زد و بند و بالا رفتن در مناسبات ناسالم اقتصادی می پردازد که این راه کوتاه ترین راه برای رسیدن به آمال و آرزوهایی است که جامعه ما به طور ناصحیح بین آنها ایجاد کرده است.

در کشورهای توسعه یافته با اقتصاد پیشرو معمولا کارخانه های رویاپردازی مشغول تولید هستند و از ستاره های هالیوود تا موسیقی و ورزش همه بر طبل موفقیت می کوبند. در آن جوامع ایده خوب و فکر پیشرو می تواند از هر جوانی بیل گیتس بسازد. این تلاش در جوامع سرمایه داری، تلاشی مثبت تلقی می شود و باعث چرخیدن چرخ اقتصاد در مسیر صحیح خواهدشد.

اما در جوامعی که مناسبات اقتصادی دولتی و انحصاری است و حتی بخش های غیردولتی نیز تا حدودی از امکانات معنوی دولتی استفاده می کنند میل و انگیزه پیشرفت باید وارد چرخه دولتی شود و پدیده رکود تورمی و ناتوانی دولت در کنترل معیارهای اقتصادی و افزایش بیکاری می تواند انگیزه های جوانی را از ریشه بخشکاند یا وارد مسیر ناصحیح کند.

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

=================

► ۱۰ توصیه سلامتی به کارمندان پشت میزنشین
مهم‌ترین عوامل ایجاد فشار روانی بر ایرانیان چیست؟ ◄

مطالب مرتبط
بنر