بررسی وضعیت مهندسی صنایع در ایران:
يکی از پيش نيازهای ايجاد هر گونه بهبود در حوزه صنفی و آموزشی مهندسی صنايع، کسب شناخت از وضعيت مهندسی صنايع در کشور است. در حال حاضر متاسفانه هيچ آمار دقيقی از وضعيت مهندسين صنايع در کشور وجود ندارد. تعداد دانشجويان، تعداد فارغ¬التحصيلان، زمينه های کاری مهندسی صنايع در کشور و عواملی از اين دست مشخص نيست. در نتيجه در برنامه ريزی آموزشی مهندسان صنايع، تعيين سيلابس آموزشی مناسب دانشگاهی، ارائه خدمات آموزشی پس از فارغ¬التحصيلی، نمي¬توان واقعيات و نياز موجود جامعه را مد نظر داشت.
انجمن مهندسی صنايع بر آن است تا با اجرای پروژه پژوهشی در خصوص بررسی وضعيت مهندسی صنايع در ايران، آمار و ارقام و اطلاعات مناسب در اين خصوص را کسب کند. در حال حاضر اين پروژه مراحل ابتدايی خود را طی مي¬کند و انجمن در حال برنامه ريزی و جذب نيرو برای اجرای آن است
اما در حال حاضر موقعیت کاری مهندسین صنایع در ایران با توجه به در حال رشد بودن صنعت و پروژه ها بسیار خوب است.
طبق آمار گرفته شده از يك منبع اطلاعاتي بزرگ در زمينه ي بازار كار براي مهندسين ، از ميان حدود ۹۰۰۰فرصت شغلي براي مهندسين تمامي رشته ها در سطح كشور،در تابستان ۱۳۸۶ ، تعداد ۱۹۱۸ فرصت شغلي براي مهندسين مكانيك ،۱۸۸۳ فرصت شغلي براي مهندسين عمران و ۱۲۷۳فرصت شغلي براي مهندسين برق مي باشد؛ تعداد ۲۶۰۴ فرصت شغلي براي مهندسين صنايع در تابستان ۸۶ مي تواند نشان دهنده ي اين امر باشد كه صنعت كشور و مديراني كه در راس دولت قرار دارند، به اهميت وجود مهندسي صنايع پي برده و در صدد پرورش و استفاده ي بيش از پيش از علوم اين مهندسي مي باشند.
یک نکته هم مهم است. مهندسان صنایع در ایران عمدتا کار مهندسی صنایعی نمی کنند و در حوزه کار مدیریت وارد شده اند. بین مهندسی صنایع و مدیریت مرزهای مشخصی وجود دارد. اولا مهندسان صنایع عمدتا باید به مسایل مدیریت عملیات (مثل برنامه ریزی تولید) بپردازند. ثانیا ابزارهای مهندسان صنایع عمدتا ریاضی و کمی و ابزارهای مدیریت عمدتا کیفی و رفتاری است. به نظر می رسد چون کار کردن در حوزه اول سخت است مهندسان صنایع کارهای سهل و ممتنعی مثل برنامه ریزی استراتژیک، سازماندهی و سیستم های اطلاعات را ترجیح می دهند و علاقه ای به کارهای تحقیق در عملیاتی و آماری که قلب تخصصی مهندسی صنایع است ندارند.
در این میان در بازار کار مشکلات روزمرگی برای مهندسین صنایع هم پیش می آید:
۱)عدم امنيت شغلی: وقتی شما يک کار ثابت (مانند وارد کردن يک سری اعداد در اکسل) را انجام میدهيد و اين کار به صورت روزمره و بدون کوچکترين تغييری انجام شود، ممکن است مديريت شرکت يک ديپلمه و يا حتی پايينتر از آن را به جای شما استخدام کند. در واقع حق با اوست. بسياری از مهندسان صنايع در ايران، کارهايی را در شرکت انجام میدهند که يک فرد عادی بدون داشتن تحصيلات دانشگاهی، به راحتی میتواند از پس آن ها برايد.
۲)بهروز نبودن و عقب ماندن از پيشرفتهای علمی و ابداعات جديد: شرايطی را تصور کنيد که يک مهندس صنايع در بخش برنامهريزی توليد يک شرکت مشغول به کار است. وظيفه او تهيه گزارش توليد، برنامه توليد روزانه و روزهای آينده و… است. او هر روز اين کارها را انجام میدهد و فشردگی کارها به حدی است که ديگر فرصت مطالعه ندارد. بعد از يک يا پنج سال چه اتفاقی میافتد؟ مشخص است که او از پيشرفتها و موضوعات جديد در حوزهی کاری خود بیاطلاع خواهد بود.
۳)احساس نارضايتی از کار و خوشحال نبودن: اين موضوع بيشتر به مسائل روحی و روانی برمیگردد. اصولاً ساختار احساس انسان به گونهايی است که تکرار را دوست ندارد و حالا چه فيلم تکراری باشد يا يک کار تکراری. همچنين بعضی از افراد ذاتاً تحولخواه و به دنبال تنوع هستند و در صورتی که گرفتار چرخه روزمرگی شوند، به شدت از کار خود احساس نارضايتی میکنند و اين موضوع هم سبب اصلی بسياری از مشکلات ديگر است.
۴)کند و تنبل شدن ذهن، روح و حتی جسم: ذهن هم مانند بدن احتياج به تمرين دارد. همانطور که بدن انسان در صورت عدم تحرک و ورزش دچار سستی، رخوت و در نهايت ضعف میگردد، ذهن و مغز نيز در صورت استفاده نشدن تنبل و ضعيف میشود. به عبارتی آکبند ماندن مغز اصلاً خوب نيست! افرادی که کارهای مشابه را در روزهای پیدرپی انجام میدهند، ديگر احتياجی به تحليل و استنتاج ندارند و به مرور قدرت تحليلگری خود را از دست میدهند که اين موضوع برای يک مهندس صنايع، فاجعه محسوب میشود.
-بايد توجه داشت که افرادی که در بعضی از شاخههای مهندسی صنايع کار میکنند، هرگز دچاز روزمرگی نمیشوند و اين موضوع به دليل ماهيت کار آنهاست. به عنوان مثال کار کردن در زمينه کنترل پروژه، ذاتاً متنوع است. هنگامی که يک پروژه تمام میشود و پروژهی ديگر آغاز میگردد، همه چيز جديد، نو و تازه خواهد بود. البته اگر شما در بعضی از پروژههای طولانی و پايان ناپذير که در ايران هم تعداد آنها کم نيست کار میکنيد، در معرض خطر روزمرگی قرار داريد! افرادی که در واحدهای برنامهريزی توليد، نت، کنترل کيفيت و مشابه آن کار میکنند، بيش از ساير مهندسان صنايع مبتلا به بيماری روزمرگی هستند. اما افرادی که در شرکتهای مشاوره کار میکنند، تقريباً هيچ وقت به اين آفت مبتلا نمیشوند.
در پايان بايد بگويم که خروج از روزمرگی کار سختی نيست. شما میتوانيد يک برنامه برای خود طراحی کنيد که مثلاً هر سال در چند دورهی آموزشی مربوط به کارتان شرکت کنيد. يا هر روز زمان ثابتی را به مطالعه منابع مربوط به کارتان اختصاص دهيد. جستجو و مطالعه در اينترنت، شرکت در سمينارهای مختلف، انجام مشاوره و کار به صورت پروژهايی در بيرون از شرکت و حتی ايجاد تغييرات جزئی در کار روزانهتان و از همه مهمتر توجه به اصول بهبود مستمر، راههای خوبی برای فرار از روزمرگی است.