آیا حسین مظلوم ترین تاریخ است؟

وقتی این همه عزاداری و ذکر یادش را می بینی و می شنوی که هر ساله در ماه محرم بر زبان ها و به گفته جاری و ساری می شود، شک می کنی.واقعا حسین مظلوم تاریخ است؟؟

چه مظلومی که بعد از چند هزار سال این همه هواخواه دارد و اینقدر برایش به سرو سینه می زنند. به دلهاشان که رجوع می کنی، یکی می گوید ای امام مظلوم به تو توسل می کنم یه خونه برسون؟ دیگری در فکر ماشین نوست و آن یکی در پی تشکیل خانواده می گوید آقا اگر حاجتم رو ندی و این دختره رو به من ندن سال دیگه نمیام عزاداری؟!

سفره های نذری پر است از اطعمه و اشربه در چندین وچند مدل اما از فقیر ونیازمند خبری نیست که نیست. آخر مراسم هم انقدر نذری دور می ریزند که ……..

 

جلوتر می روی هرکس به سویی می نگرد، هواسشان به هر چیزی و هر جا هست جزحسین و ذکر مصیبت هایش. می گویی بگذار کمی من گوش به آنچه به دردانه رسول خدا گذشت و مصائبش بیندیشم، شاید که دلی بلرزد. ذاکر از سوار اسب شدن و جنگیدن دلاوری سخن می گوید که التماس می کرد!!

دلت می گیرد. می گویی قربان مظلومیتت بروم که در بین شیعیان خویش هم غریبی .بعض می کنی دلی می شکند و بیرون می زنی.

کمی دورتر یاد حرف های آن ذاکر شیرین سخن و روشن ضمیر می افتی که می گفت: آقا, خانم هزار بار هم سفره حسینی بیاندازی و نذری بدهی جای خمس و واجب را نمی گیرد. خمس جای خود , دوستی خاندان اهل بیت هم جای خود. به یاد صاحب مراسم می افتی که پولش از پارو بالا می رود و هر سال برای اینکه ابراز وجودی بکند و اموالش را به رخ بکشد, مجلسی به پا می کند که بیاو ببین .

اما وقتی می روی پیشش که فلان کار خیراست یا فلان فرد نیازمند است، کمکی در حد توان بکن، ابرو بالا می اندازد که امسال نذری انقدر دیگ قیمه پختم و….

بروند کار کنند پول در بیاورند تا دست جلوی مردم دراز نکنند. بیکاری هی راه می افتی برای دیگران خودت را کوچک میکنی! درست نیست برای کسی مثل شما.

می آیی لب به شماتت دیگران باز کنی که نامه اعمال خودت می خورد به صورت ات که این همه از آقا دم زدی و گریه کردی اما بیشترش یاد مصیبت ها و بد بختی های خودت بودی و گویی به حال زار خودت می گریستی .

خجالت می کشی از آقا ,خجالت می کشی از عیب دیگران بگویی وقتی خودت سر تا پا عیبی .

ظرف های غذای دست خورده که سراسر کوچه را گرفته و بیشترش نصفش هم خورده نشده، اشکت را در می آورد. یاد کارهای فراوانی که با پول این نذری می شد انجام داد می افتی, کاش لا اقل این غذاها بین فقرا یا کسانی که به تبرک بودن این غذا اعتقاد دارند، تقسیم می شد. اما مردم این محل مدتهاست که … بی خیال.

زمین خدا هیچ وقت از حجت هایش خالی نمی شود که اگر چنین روزی برسد هیچ چیز در زمین نخواهد بود فقط تعدادشان محدود است و چشم ما الکن از دیدن حجتهای زنده خداوند.

 

 

هرکسی از ظن خود شد یار من                                                            از درون من نجست اسرارمن

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

==================

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *