طنز/ آنکه دار و ندار دیگران را با حرفی می داد بر باد!

طنز پیش روی یکی از مجموعه تذکره الرجال سایت فرداست که به قلم رفیق بی کلک نگاشته شده و به سراغ محمود بهمنی رفته:

آن متولد روستای فشند کرج، آن که از مدیریتش فعالان اقتصادی شده بودند کج! آن سومین رئیس کل بانک مرکزی دولت نهم، آن که ارزش ریال در دورانش کاهش یافت برای بار چندم! آنکه جایگاهش پهلو می زد به بسیاری از وزیران، آن که پیش از آن داشت معاونت و ریاست اعتبارات کل بانک ملی ایران،آن دارای ۱۷سال سابقه تدریس در دانشگاه آزاد، آن که دار و ندار دیگران را با حرفی می داد بر باد! آن مدیر پیشین امور معاملات و تسهیلات و بررسی طرح ها، آن که شدیدا تکذیب کرده بود استعفایش را بارها!! آن که می گفت برای تک نرخی شدن ارز نداریم هیچ کمبود، آن که اگر لازم می شد از حرفش عقب می نشست زود!!! آن که می شناختنش در هر کوی و برزنی، مولانا محمود خان بهمنی!

از علت نامگذاری کنیتش به بهمنی نقل است که چون از مادر بزاد دوان دوان به سمت کوه البرز برفت و گلوله برفی را به سمت پایین بینداخت تا اندکی بعد بهمنی بزرگ بر سر اهالی روستا خروار شد!!!پس ده معبر مجتمع شدی تا فعل طفل تعبیرکنند وبه یک سالوی را نظاره کردندی،تا معبری ازآن میان صیحه برکشید که یافت میافتم!و سایر معبران درحیرت که شیخنا چه یافت. پس اینگونه پیش بینی همی کرد که:

 

« هیچ هراس مدارید که روزی بیاید که این طفل از بزرگان شود و افسار ارز و دلار و تورم مردمان بر دست گیرد و هی بجنباد و بجنباند و ندای هل من مزید سر دهد و با اشارت لبی همچون بهمن، از کاه کوه بسازد و اگر خواهد از کوه دارایی مردم کاه سازد!!!» و شد آن چه شد!»

از او جملات عالی نقل است، از جمله اینکه فرموده بود: «بالاخره توانستیم قیمت سکه را کنترل کنیم!!!»

از کرامات او این بود که دردوران ریاست وی اختلاس چندهزارمیلیاردتومانی روی داد که بزرگترین اختلاس تاریخ ایرانش نامیدند ولی از بس که صبور بود این مصیبت را تحمل کرد و هیچ گله و شکایت نکرد و حتی مسئله کناره گیری از منصبش را به زبان نیاورد، چه برسد که به آن بیندیشد!

نقل است که یکی از شانس های بزرگ زندگی اش را همجواری با آقای همساده می دانست، از آن رو که بسیار بر مرام او تاثیر گذاشته بود!!!به طوری که در مواجه با مشکلات اقتصادی و ارزی، مرام آقای همساده را نصب العین خویش کرده بود و قاه قاه می خندید و هیچ گاه لبخند از لبان مبارکش نمی افتاد!!!

نزدیکان مولانا بهمنی زندگی او را به دو بخش قبل از آشنایی با آقای همساده و بعد از آشنایی با آقای همساده تقسیم کرده بودند!!!آگاهان ریشه این تاثیر را زمانی دانسته اند که مولانا بهمنی آمارهای مرتبط با اداره ی متبوعش را اول برای آقای همساده می خواند و اگر او از آن آمارها به وجد می آمد و ریسه می رفت، دیگران را نیز به فیض می رساند!! و اگر آقای همساده به آمارهای او عکس العملی نشان نمی داد، آن ها را شایسته نقل کردن در محافل نمی دانست!!!الله اعلم!

از کراماتش این بود که که بسیار حواس جمع بود تا سخنی نگوید که به ناگاه قیمت دلار سر به فلک نگذارد و حبابی کاذب بازار را در میان نگیرد و به ناگاه قیمت کالاهای خارجی موجود در ایران گران نشود و عده ای که پول هایشان را تبدیل به دلار کرده اند به ناگاه زندگیشان زیر و رو نشود و مشتی دیگر هم چندین متر به زیر خط فقر نروند و قس الی هذا!!! تا این حد حرفش را مزه مزه می کرد و مراقب زبان خویش بود!!!

نقل است که روزی عده ای از مریدان او را پرسیدند: «یا شیخ! آگاهمان کنید که این قیمت صعودی دلار را چه حکمت است که به کسر ثانیه ای بالا رود و به سالی، ذره ای پایین نیاید؟!»پس فرمود: « دلیل این گرانی دلار را باید در مسائل فرهنگی جستجو کرد!زیرا آن ها از سنین پایین بر روی طفلان خود کار فرهنگی کنند!!!» گفتند: «این که گفتی یعنی چه؟!!» فرمود : « ببینید که بچه های کم سن و سال آن اجانب مثل بلبل خارجی صحبت کنند!!! و حتی گداهایشان نیز از برخی از ما ها بهتر انگلیسی سخن گویند؟!!! پس توقع دارید ارزش پولشان کم باشد؟!!» تا این حد مسائل رو خوب تحلیل می کرد!

پربازدید ترین اخبار بانکی:

===============

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *