«كامه»ي 31 ساله نزديك به چهار سال است در كشورهاي آسيايي سفر ميكند. او چندي پيش به ايران آمد و در كشوري كه به قول خودش، حتا قرار نبود از آن ديدن كند، سهماه ماندني شد.
«ياسونوري كامهواري» يك گردشگر ژاپني است كه خود را به اختصار، «كامه» معرفي ميكند، «كامه» در زبان ژاپني به معني «لاكپشت» است. او وقتي دربارهي نامش صحبت ميكند، ميگويد: حتا وقتي در ژاپن، خودم را معرفي ميكنم، همه تعجب ميكنند.
اين گردشگر ژاپني، طمأنينهي خاصي در سفر كردن دارد كه كمي از آن به فرهنگ شرقياش برميگردد و برخلاف بسياري از گردشگران اروپايي، بسيار مؤدب است و اگر شبي در خانهاي مهمان باشد، صاحبخانه را با شستن ظرفها و تميز كردن آشپزخانه غافلگير ميكند.
وقتي دربارهي سفرش صحبت ميكند، در چشمانش ميشود خاطرات گذشته را ديد؛ اما او ميگويد: از برخي جاهايي كه در آنها بودم، فقط نامشان را به ياد ميآورم با اينكه چه مدت در آن شهرها بودم.
اما او ايران را مقصد خاصي ميداند كه معتقد است، دوباره بايد به آن برگشت به همين دليل، با وجود اينكه سهماه در ايران بوده و دو بار ويزايش را تمديد كرده است، ميخواهد باز هم از طريق ارمنستان به ايران وارد شود تا ايرانگردياش را كامل كند. با خنده و كمي شرمندگي ميگويد: من سهماه در ايران بودم؛ اما تبريز و شمال را نديدم.
«كامه» نوروز را در ايران بود و با يك خانوادهي ايراني همسفر شد و در مهمانيهاي خانوادگي و ديد و بازديد نوروزي همراهيشان كرد. نكتهي جالب براي او ديد و بازديدهاي روزانهي نوروزي بود كه اهالي خانواده هميشه در مهماني بودند يا مهمان داشتند.
رسم ديگري كه براي او جالب بود، خوردن آجيل و تنقلات است. او به تخمهي آجيل اشاره ميكند و ميگويد: «در مدتي كه در ايران بودم، مهارت تخمه خوردنم قوي شده است». او سرعت تخمه خوردن ايرانيها را با چينيها مقايسه ميكند و معتقد است: فقط چينيها هستند كه با سرعت و حجم بيشتري تخمه ميخورند.
او همچنين از شنيدن واژهي «تخمه ژاپني» تعجب ميكند و ميگويد: براي نخستينبار در ايران تخمهي ژاپني ديده است؛ «كامه» حتا مهارت خوردن اين نوع تخمه را ندارد، اما همه از او در اينباره ميپرسند.
او پايان سفرش را انتهاي سال ۲۰۱۲ ميلادي تعيين كرده است؛ تا زماني كه از پس مخارج سفرش برآيد، به خانه برگردد و در امتحان معلمي شركت كند و دوباره معلم شود؛ اما بايد قبل از آن، يك سال درس بخواند تا در آزمون معلمي قبول شود.
«كامه» حالا در تركيه است و احتمالا برنامهريزي ميكند كه چگونه در فرصت باقيمانده از سفرش، تجربههاي جديد كسب كند.
گفتوگوي خبرنگار ايسنا با «كامه» به آخرين شبي برميگردد كه او در تهران بود و قرار بود خودش را با اتوبوس به مرز تركيه برساند. او قبل از شروع اين بخش از سفرش، برنامهريزي بسيار دقيق مالي داشت تا به مشكل برنخورد.
ــاز سفرت بگو.
بايد كمي فكر كنم. من ژاپن را سهونيم سال پيش ترك كردم. با قايق به چين رفتم و ششماه بعد به آسياي جنوبي رفتم. نپال، هند، بنگلادش و آسياي جنوب شرقي از ديگر مقاصد من در طول اين سفر بودند. بعد از بازگشت به چين و رفتن به آسياي مركزي، افغانستان و پاكستان، به ايران رسيدم.
ــ مسافرت معمولا هزينهبر است و اگر يك نفر بخواهد سفري را براي چند سال برنامهريزي كند، مطمئنا به يك برنامهريزي مالي نياز دارد. مخارج سفرت را چگونه تأمين كردي؟
بيشتر گردشگران قبل از شروع سفرشان تلاش ميكنند پولشان را ذخيره كنند؛ اما مورد من، با بقيه فرق داشت. من به اندازهاي كه ميخواستم پول خرج و خريد كردم. مردم معمولا در همچنين مواقعي تلاش ميكنند اصلا خرج نكنند؛ ولي من اين كار را نكردم و به اندازهاي كه لازم بود از پولم استفاده كردم. بعد از دوونيم سال كار كردن در يك مدرسه بهعنوان معلم، فكر كردم ممكن است بتوانم براي سفر به جايي بروم. آن موقع 27 ساله بودم و ميخواستم قبل از اينكه سنم بالاتر برود، كار خاص و ويژهاي انجام دهم، منظورم قبل از 30 سالگي است.
من سفر به ملل شرقي را شروع كردم. ابتدا كه در حال برنامهريزي بودم، چهار كشوري را كه ميخواستم حتما ببينم انتخاب كردم؛ چين، هند، مصر و تركيه. بعد از سهونيم سال كه در سفر هستم، از اين چهار كشور هنوز مصر و تركيه را نديدهام.
فكر ميكردم بتوانم بهشكل زميني سفر كنم، چون هر كشوري را كه انتخاب كردم، در آسيا بود. چهار كشور اصلي را كه دربارهي آنها شنيده بودم، همينها بودند.
ــهيچوقت فكر ميكردي سفرت سهونيم سال طول بكشد؟
اول فكر ميكردم مسافرت دور آسيا خيلي طول نكشد. فكر ميكردم يكونيم سال يا در نهايت، دو سال طول بكشد. در ابتدا انتظارم اين بود؛ اما بعد از آن، جاهاي ديگري سر راهم قرار گرفت كه بايد ميديدم. فرهنگها و مردم متفاوتي بودند كه در آسيا زندگي ميكردند و باعث شدند سفر من طولانيتر و طولانيتر شود.
ــتا همين الان سفرت يكونيم سال بيشتر از آنچه انتظار داشتي طول كشيده است. به مشكل مالي در طول اين مدت برخورد نكردي؟
من تا جايي كه ميتوانستيم هزينههايم را پايين آوردم. در طول سفرم برنامهريزي ميكردم كه چند روز ديگر در اينجا هستم و براي اين چند روز چقدر بايد پول كنار بگذارم. بعضي كشورها خيلي ارزان بودند و بعضي از كشورها مردم مهرباني داشتند كه به من غذا ميدادند. در واقع، آدمهاي خيلي زيادي به من كمك كردند. اين يكي از دلايل بزرگي بود كه باعث شد سفر من اينقدر طولاني شود.
بعد از مدتي متوجه شدم كه بهتنهايي نميتوانم زندگي كنم. مردم هميشه به من كمك ميكردند و باعث ميشدند كه بتوانم به زندگيام ادامه دهم.
ــچطور شد به ايران آمدي؟
قبل از اينكه سفرم را شروع كنم، انتظار نداشتم به ايران بيايم. فكر ميكردم ايران خطرناكترين كشور در جهان است. اين چيزي بود كه من فكر ميكردم؛ اما در طول سه سال سفر، گردشگران زيادي كه ايران را ديده بودند، هيچكدام چيزهاي بدي دربارهي ايران به من نگفتند. آنها خاطرات خوبي تعريف ميكردند و ميگفتند ايران كشوري است كه مردمي خوب و دوست داشتني دارد. وقتي همهي اينها را شنيدم به خودم گفتم حتما بايد به ايران بروم.
من كل آسيا را سفر كردم و به اين نتيجه رسيدم، ايران هم جايي است كه نبايد از دست بدهم.
ــحالا چه نظري دربارهي ايران داري؟
ديدگاهم پس از سفر عوض شد و جور ديگري دربارهي ايران فكر ميكنم. بعضي تفكرات سابقم دربارهي ايران تغيير نكرده و برخي از آنها هم تغيير كرده است. خيلي از گردشگران به من گفته بودند، ايرانيها مردم خيلي مهرباني هستند. بنابراين من انتظار اين مهرباني را داشتم؛ اما ايران بيشتر از آنچه فكر ميكردم بزرگ بود و تنوع فرهنگي داشت. من خيلي از فرهنگهاي مختلف را در ايران ديدم كه برايم سورپرايزكننده بودند. برخي از اين فرهنگها منحصربهفرد هستند. به علاوه ايران خيلي توسعهيافتهتر از آنچه فكر ميكردم بود.
ــاين گفته درست است كه خيليها فكر ميكنند ما در ايران با شتر رفتوآمد ميكنيم؟
من تا آن حد فكر نميكردم. در پاكستان و افغانستان و بعضي ديگر از كشورهاي اسلامي بودهام. اين كشورهاي خيلي فقير هستند و سطح زندگي در آنها خيلي پايين است. فكر ميكردم ايران هم مثل آنهاست؛ اما اينطور نبود.
قبل از اينكه به ايران بيايم فكر ميكردم ايران يك كشور مسطح است و كويرهاي زيادي دارد، يعني هيچچيز بهجز كوير را براي ايران تصور نميكردم؛ اما كوههاي قشنگ و اقيانوسي را ديدم كه ميتوانستم از آنها لذت ببرم.
ــ«كامه» سهماه در ايران بودي و ويزايت را دو بار تمديد كردي، چه چيزي باعث شد اين همه مدت در ايران بماني؟
بله، من ويزايم را دو بار تمديد كردم. يك ويزاي عادي ۳۰ روزه بود كه من دو بار ديگر آن را تمديد كردم و در مجموع، ۹۰ روز شد؛ اما آرزو داشتم ميتوانستم بيشتر در ايران بمانم. من بيشتر شهرهاي اصلي ايران بهجز شمال را ديدم. خيلي جالب است كه من سهماه در ايران بودم، اما تبريز يا شهرهاي شمال را نديدم.
من از تركمنستان به ايران آمدم و مشهد، نخستين شهر ايراني بود كه ديدم. حرم مقدس بسيار بزرگ و هيجانانگيز بود. من تقريبا در آن گم شده بودم.
بعد از آن به گرگان و ساري رفتم؛ اما چون در آن زمان زمستان بود و هيچجا سبز نبود. در نتيجه، لذت زيادي از طبيعت نبردم. پس از آن به تهران، قم، كاشان، اصفهان، يزد، كرمان، بم، بندرعباس، شيراز، اهواز، خرمشهر، شوش، شوشتر، دزفول، اراك و سنندج سفر كردم. من در اين شهرها به روستاهاي كوچك كه شهرت چنداني هم ندارند، رفتم و داستانهاي زيادي از اين شهرها دارم كه ميتوانم ساعتها دربارهي آنها حرف بزنم.
ــ به نظرت كدام شهر جالبتر بود؟
اين سؤالي است كه خيليها از من پرسيدهاند؛ اما جواب دادن به اين سؤال سخت است، چون هر كدام، جاذبههاي خاص خود را دارند. بعضي شهرها از نظر تاريخي و بناهاي تاريخي جالب بودند و ساختمانهاي قديمي زيبايي داشتند. بعضي شهرها هم طبيعت زيبايي داشتند، مثلا مردم كنار دريا خيلي مهربان بودند.
ــدر نوروز با يك خانوادهي ايراني بودي، نوروز را چطور ديدي و در مقايسه با فرهنگ ژاپني نظرت دربارهي نوروز چيست؟
ما هم به ديد و بازديد از خانوادهمان عادت داريم؛ اما ديدن اين فرهنگ كه شام را با هم ميخورند و تعداد زيادي از اعضاي فاميل را هر روز ملاقات ميكنند، جالب بود. اعضاي فاميل هر روز دور هم جمع ميشوند و آجيل ميخورند. در طول اين مدت، مهارت تخمه خوردن من واقعا پيشرفت كرد؛ اما من هنوز هم نياز دارم چيزهاي زيادي دربارهي نوروز بدانم. شايد اينترنت به من كمك كند. دربارهي هفتسين هم بايد چيزهايي ياد بگيرم. هر خانواده هفتسين دارد و هر سين، معني خاصي ميدهد. من نتوانستم به خوبي آن را متوجه شوم شايد نياز باشد چيزهاي بيشتري بدانم؛ اما بهطور كلي نوروز خيلي جالب بود. اميدوارم مردم در آينده هم اين فرهنگ را حفظ كنند.
ــنوروز سابقهي طولاني و حدود سههزار ساله قدمت دارد، مردم آن را حفظ خواهند كرد.
درست؛ اما زمان در حال گذار است و زندگي تغيير كرده است. در ژاپن هم اين اتفاق افتاد. ما فرهنگهايي داشتيم كه آنها را از دست داديم. شايد 20 يا 30 سال ديگر خيلي از جوانها براي كار به شهرهاي ديگر بروند و نتوانند خانوادهشان را ببينند و دور هم جمع شوند. در اين شرايط، ديد و بازديد سخت ميشود؛ اما اميدوارم نوروز همچنان باقي بماند.
ــمن هم اميدوارم. در مدتي كه ايران بودي، آيا اتفاق بدي برايت افتاد؟
در ايران هيچ اتفاق بدي نيفتاد. همهچيز خوب بود؛ اما قبل از آمدنم، خيليها ميگفتند ايران، امن نيست. شايد من خوششانس بودم شايد هم طبيعي بود كه هيچچيز بدي رخ نداد؛ اما هيچ اتفاق يا حادثهي بدي نبود كه بخواهم آن را براي دوستانم تعريف كنم.
ــ بعد از سهماه سفر در ايران، صنعت گردشگري ايران را چطور ديدي؟ چه چيزهايي بايد توسعه پيدا كنند و چه چيزهاي نياز است كه تغيير كنند؟
اگر من خيلي ثروتمند بودم هيچ مشكل خاصي در ايران نداشتم؛ اما به عنوان يك بكپكر (backpacker)* حمل و نقل عمومي كمي سخت است. در بعضي بخشها ما نميتوانيم علامتهاي انگليسي را پيدا كنيم كه كار را مشكل ميكند. هر وقت من از مردم پرسيدم، آنها به من كمك كردند و من را تا جايي كه ميتوانستند به مقصدم ميرساندند. نسل جوان هم تا حدي، انگليسي را خوب صحبت ميكند و فكر ميكنم اوضاع بهتر خواهد شد.
ــنظرت دربارهي هيچهايكينگ (Hitchhiking)* در ايران چيست؟ با اين مسأله مشكل داشتي؟
بله، مشكلات اين شيوه فقط در ايران نيست، در چين و آسياي مركزي هم اين مسائل وجود دارد. اگر يك نفر ماشين داشته باشد، انگار تاكسي است و براي رساندن تو به مقصد، پول ميخواهد.
ــدر اين مدت در كجا اقامت كردي؟
من تقريبا تمام زمان را با خانوادههاي مختلف بودم و فقط در دو شهر به هتل رفتم. هتلها در ايران بسيار گران هستند و حتا اقامت يك شب در هتل براي من بهعنون يك «بكپكر» هزينهي زيادي داشت و ترجيح ميدادم تا جايي كه امكان دارد به هتل نروم.
ــچه مدت قصد داري سفرت را ادامه بدهي؟
من بعد از ايران چند كشور ديگر را بايد ببينيم؛ اما تلاش ميكنم تا پايان سال 2012 ميلادي به ژاپن برگردم و سال نو در كنار خانوادهام باشم. من چهار سال نتوانسته بودم با آنها باشم. ما هم در ژاپن، فقط در سال نو ميتوانيم همهي خانواده را كنار هم بينيم. به علاوه نياز دارم كار كنم و شغل تازهاي بهدست آورم. الان كه سفرم طولانيتر شده است، بايد سخت كار كنم و پول بيشتري بهدست آورم تا دوباره بتوانم سفر كنم.
اگر يك نفر چهار سال سفر كند، مردم فكر ميكنند، خيلي ثروتمند است؛ اما من ثروتمند نيستم و اگر به ژاپن برگردم، يكي از فقيرترين آدمها خواهم بود؛ اما من همچنان سفر خواهم كرد، چون فكر ميكنم پول همهچيز نيست و من به تجربههاي جديد نياز دارم تا بخواهم پول درآورم.
*(backpacker)؛ گردشگري كه با كولهپشتي و حداقل ملزومات سفر ميكند. *(Hitchhiking)؛ نوعي مسافرت مجاني با كمك گرفتن از امكانات ديگران براي سفر.
ایسنا
اخبار منتخب بانکی دات آی آر:
=================
- قدرتمندترین بانک های دنیا را بشناسید + عکس
- درقاب تصویر/ “شمسان” روستایی که باورتان نمی شود ایرانی است
- یادداشت/خاوری اینجا، خاوری اونجا، خاوری همه جا!
- مدرک قلابی مدیر، دردسر تازه یاهو
- جزئیات ادغام بانک تات /تکمیلی
- در قاب تصویر/ تابش “سوپرماه” بر فراز زمین!
- 40 راهکار برای رهایی از ناراحتی ها و رنج ها
- اداره يک ساله يک بانک بدون مدير عامل!
- گزارش / “سونی” چطور سر زبان ها افتاد؟
- درقاب تصویر/ “شمسان” روستایی که باورتان نمی شود ایرانی است
- حضور بانک رفاه در نمایشگاه بورس، بانک و بیمه
- 9 پیش بینی جالب که کاملا غلط از آب درآمدند
- هفت اشتباه مرگبار در تبلیغات
- درقاب تصویر/ اول می، فرصتی تازه برای اعتراض به وال استریت
- فیس بوک: کلیه سالم موجود است!
- چطور به پرسشهای غیرمنتظره در مصاحبه پاسخ بدهیم
- یادداشت اختصاصی/ به بهانه تقارن روز کارگر و معلم
- درس هایی از بنجامین فرانکلین برای زندگی بهتر
- مردم كدام بانكها را براي سپرده گذاري انتخاب مي كنند؟
- گوگل از سرقت اطلاعات کاربرانش خبر داشته است
- كتك مفصل، دانشجوي تنبل را يك شبه نابغه كرد! (+عکس)
- تحلیل/ زمزمه های حذف ایران چک و نگرانی بانکی ها
- در قاب تصویر/ جزیره ابوموسی چطور جایی است؟