لطفا دستت را از جیب هایم بیرون بیاور!

چهارشنبه ، 3 آبان 1391 ، 10:02

دستش تو جیب پدر و مادره هنوز! نگاش به دستای بچه هاشه! این ها اصطلاحاتی است که تقریبا تنها در فرهنگ ایرانی خیلی رواج دارد. البته این به آن معنا نیست که پدر و مادر ها و یا فرزندان هیچ علاقه ای به یکدیگر ندارند و از حال هم بی خبرند.

به گزارش بانکی دات آی آر، تصور برخی افراد این است که در کشورهای خارجی یعنی هرجایی که بیرون از مرزهای زمینی ،هوایی و دریایی کشورمان باشد دل مردم از سنگ است، پدر و مادر ها از پانزده سالگی بچه ها را به حال خودشان رها می کنند و بچه ها هم پدر و مادرهایشان را در یک اقدام تلافی جویانه در خانه های سالمندان رها می کنند تا بمیرند.

این ها بهانه جویی هایی است که برخی ها برای فرار از یک اصل مهم ارتباطات اجتماعی مطرح می کنند تا شاید بتوانند کمی بیشتر در کار سایرین دخالت کنند.

برخی ها هم مشکل را به گردن وضع اقتصادی و معیشتی موجود در کشور نسبت می دهند و به این بهانه تلاش می کنند هر طور شده موجبات وابستگی مالی هرچه بیشتر اعضای خانواده به یکدیگر را فراهم کنند.

در ایران کم نیستند دختران و پسران بالای 30 سال که چه مجرد و چه متاهل حساب جیبشان را مادرها و یا پدرهایشان دارند و حتی محتویات جیب فرزندانشان را هم می دانند و هم چک می کنند!

درمقابل کم هم نیستند فرزندانی که به محض بلوغ فکری و رسیدن به سن اشتغال باید نان آورخانواده باشند.

 

 

درست است که در مواقع اضطرای چون بیماری، بحران مالی و بدهی وظیفه اعضای خانواده است یکدیگر را یاری کنند اما وابستگی مالی در مواقع عادی امری نادرست و اشکال آفرین خواهد بود.

حقیقت آنست که ما بیش از اندازه در مسائل یکدیگر هر چند خصوصی مداخله داریم. اینکه فردی 30 سال زحمت کشیده و کار کرده حالا که باید از حاصل زحماتش استفاده کند و مبلغ اندک بازنشستگی اش را صرف سفر تفریح و استراحت کند در ایران معنایی ندارد. اغلب پدر ها و مادر های متعهد ایرانی هر پولی که جمع می کنند هر چند اندک خرج ساختن آینده فرزندانشان می کنند.

در مقابل بسیاری از بچه های خانواده که پس از سالها به استقلال مالی می رسند درآمدشان را تمام و کمال در اختیار والدینشان می گذارند تا آنها برایشان پس انداز و یا سرمایه گذاری کنند.

شاید این روند متداول در نگاه اول ناشی از حس خانواده دوستی و صمیمیت ایرانی ها به نظر بیاید اما حقیقت این است که چنین اقداماتی آفت " استقلال مالی" افراد و مانع شکوفایی آنها است.

نگار که 37 سال سن دارد و مجرد است در این خصوص به خبرنگار بانکی گفت: حدود 10 سال است که در یکی از ادارات دولتی مشغول به کارم اما تا این لحظه هیچ وقت به درستی نمی دانم که درآمد و پس اندازم چقدر است. چون کارت بانکی ام دست مادرم است و از او پول تو جیبی می گیرم!

وی می افزاید: در ایران رسم نیست که دختر ها خانه جدا بگیرند شاید بهتر است بگویم در خانواده ما خیلی بد است که دختری مستقل از خانواده اش زندگی کند. نه اینکه دوست نداشته باشم استقلال مالی داشته باشم اما این کار غیر ممکن است.

شاید تصور کنید این امر به خانم های مجرد ایرانی محدود می شود اما مثال هایی که این تصور را نقض کنند، کم نیستند.

نوید مهندس معمار است و یک شرکت ساختمانی را اداره می کند اما از خودش هیچ چیزی ندارد. وی علارغم اینکه متاهل و دارای یک دختر است اما تمامی حساب و کتاب درآمد هایش دست مادرش است! تمام اموالش هم به نام پدرش است.

وی در این خصوص به خبرنگار ما گفت: کار من طوری است که هر لحظه ممکن است با مشکل مواجه شوم، اگر کارگری آسیبی ببیند و از من شکایت کند اموالم مصادره می شود برای همین همه چیز را به نام پدرم کردم!

این درحالیست که همسرش عقیده دیگری دارد: شوهر من هیچ استقلال مالی و فکری ای ندارد بدون اجازه مادرش آب هم نمی خورد. این رفتارهایش باعث شده همسر اولش کلافه شده و طلاق بگیرد. من زمانی که وارد زندگی اش شدم امید داشتم تغییری در رفتاش ایجاد شود اما با وجودی که چند سال از زندگی ما می گذرد و صاحب فرزند شدیم هنوز هم زیر سلطه مادر همسرم هستیم. من بدون اجازه او حتی حق ندارم اسم فرزندم را در مهد کودک بنویسم.

از این مثال ها کم نیستند. مسلما دستیابی به استقلال مالی به صورت تصادفی و یا یک شبه به دست نمی آید .

کسب استقلال و افزایش جریان مالی نیازمند اتخاذ تصمیم ها و برنامه ریزی های مدون در یک بازه زمانی مشخص بوده تا به تدریج به هر آن چیزی که در نظر دارید دست بیابید.

برای اینکار لازم است مهارت ها و دانسته هایتان را در خصوص سرمایه گذاری و فعالیت های مالی افزایش دهید و در نهایت با اعتماد به نفس حساب و کتاب خودتان را از دیگران هرچند عزیز و نزدیک، مستقل کنید. شما یک بار بیشتر زندگی نخواهید کرد پس اگر برای خودتان تصمیم نگیرید دیگران برای شما تصمیم می گیرند.

از افراد صاحب اندیشه و مثبت کمک و راهنمایی بگیرید. برخی مردم دوست دارند استقلال مالی داشته باشند اما هرگز به آن نمی رسند زیرا حاضر نیستند حتی برای مدت کوتاهی خود و شیوه زندگیشان را تغییر دهند؛ شاید تمرکز بر توانگری و کنار گذاشتن هر چیز دیگری کار سختی باشد اما تا وقتی پوسته سخت افکار و احساسات محدود خود را پاره نکنید نمی توانید از یک زندگی غنی لذت ببرید شاید لازم باشد گاهی انسان مدتی خودش را از فعالیت ها وتفریحات روزمره اش محروم کرده وتمام وقتش راصرف تمرکز بر خوشبختی خود کند. یکی از بهترین راهها برای رسیدن به استقلال مالی و تجربه های خوشایند آن، مقیاس روز به روز یا هفتگی و یا ماهانه است .

شهرزاد کیافر

پربازدید ترین های بانکی:

*****************

 

 

► ژاپنی ها ربات بند باز هم ساختند + عکس
مشکل استخدام رسمی حل شد!! ◄

مطالب مرتبط
بنر