بافرهنگ "خرکاری" و " خرخوانی" آسمان همیشه همین رنگ است

يكشنبه ، 19 مرداد 1393 ، 08:03

رکود اقتصادی، سونامی بیکاری که مسئولان از آن دم می زنند ،کمبود شادی و نشاط در جامعه ،کیفیت پایین محصولات داخلی ،گرایش مردم به تولیدات خارجی نقل محافل اقتصادی و حتی خانوادگی مان شده اما حقیقت این است که بیشتر حرفش را می زنیم تا اقدام عملی انجام دهیم.

به گزارش بانکی دات آی آر،یکی از حلقه های گمشده رکود و تورم طی سال های اخیر بی تفاوتی و یکجانشینی مفرطی است که در بسیاری حوزه ها می بینیم. بهانه هم این است که فلان بازار انحصاری است، کالاهای خارجی بازار را تصرف کرده اند، سنگ جلوی پایمان می اندازند،تحریمیم، نمی شود و... اما حقیقت این است که چند درصدمان تلاش کردیم برای تغییر وضع موجود قدمی برداریم.

فضای یاس و بی انگیزگی که متاسفانه بسیاری خود ساخته باعث آن شده ایم سبب می شود که خودمان پر پروازمان را بچینیم.

طی همین سال ها که بنده و شما نشسته ایم تا معجزه شود هم نمونه های موفقی در عرصه کسب و کار ایران شکل گرفته اند و شهره شده اند. آن ها منتظر ننشستند کسی بیاید و استخدامشان کند، منتظر دولت نبودند که اوضاع بازار را متحول کند، حتی بسیاری شان سرمایه زیادی نداشتند اما فکر سازنده ای داشتند و یک دل پر امید .از شکست ها نهراسیدند.

پای صحبت هایشان که می نشینی اغلب شکست های عجیب و غریبی خورده اند ولی هر بار چیز تازه ای یاد گرفته اند که این روزها سرمایه کارشان شده.

متاسفانه برخی  به بهانه واهی که کسی قدر مارا نمی داند، امکانات فراهم نیست و نمی شود که نمی شود قصد جلای وطن می کنند و بعد هم می فهمند که آن طرف هم آسمان همین رنگ است و تا مهارت نداشته باشی و تلاش نکنی موفقیت به تو تقدیم نمی شود البته در بسیاری ممالک اگر متوجه شوند که هم مهارت داری و هم اهل تلاشی امکانات خوبی در اختیارت می گذارند که این شرایط در کشور محدود است. اما همین بهانه ای شده تا بسیاری حرکت نکنند.

بله تحریم ها ناجوانمردانه است و به ما فشار زیادی آورده و دولت هم باید در جهت برداشتن آن اقدامی کند .امادور برتان چند جوان را می شناسید که صبح تا شب خود را در اتاق حبس کرده اند و بدون هیچ حرکتی خود را مشغول دانلود سریال و فیلم ،شبکه های اجتماعی و... کرده اند. محتوای مطالبی هم که منتشر می کنند غم نامه ، گله وشکایت و اعلام افسردگی است. چرا کسی نمی آید مرا مدیرعامل کند من تازه فارغ التحصیل شده ام!!!

رقابت های شیرین گذشته که رفاقت می آورد چه شد . خیلی قدیم ها را نمی گویم، صنف نقاش ها رقابتی داشتند برای گرفتن کار تازه، راننده آژانس ها برای اینکه مشتری پیش صاحب آژانس ازشان تعریف کند چه ها که نمی کردند اما متاسفانه این روز ها همدیگر را "ریز می بینیم" خودمان را "ریزمیبینیم" امکانات را "ریز می بینیم" .

بدترین مشکل این است که خودمان را در حد رقابت با دیگران نمی بینیم و خود کوچک بینی و عدم اعتماد به نفس باعث شده منتظر باشیم کار آفرینی بیاید و برای ما کار درست کند و ما را به پشت میز کار ببرد.

از بین رفتن حس رقابت باعث شده نخواهیم بهترین باشیم بهترین دانشجو، بهترین دانش آموز، بهترین نانوا، بهترین قصاب، بهترین راننده، بهترین استاد و....

رقابت جای خود را به چشم و هم چشمی داده سرمایه مان دارایی هایمان شده به جای شمردن پیشرفت ها و موفقیت هایمان پز خانه و ماشین وموبایلمان را می دهیم  ولی برای بدست آوردنش به هر روشی متوسل می شویم جز تلاش و تولید.

باید به رقابت های شیرین گذشته برگردیم انسان محبوب باید فرد تلاشگر و کاری باشد، کار برای انسان است نه آن حیوان نجیب دراز گوش.

خاطرم هست که روزگاری انسان های تلاشگر محبوب و مطرح جامعه بودند.

خاطرتان هست جمله های آشنای زیر را:

فلانی بچه خیلی خوبی است کاری است ، کار برایش عار نیست 20 ساعت در روز کار می کند.

بچه زرنگیه دو جا کار می کند

ماشاالله چشمم کف پاش از هر انگشتش هزار تا هنر می ریزد گلدوزی ،خیاطی، آشپزی ، خانه داری، سرکار هم می رود تازه.

انسان محبوب این روزها چه کسی است:

ماشینش... خونشون.... باباش تو.... کار می کنه

مارک لباسش.... است. رنگ و لعابش....

من اصلا آشپزی بلد نیستم.... کار خونه وا کارگر برای چیه پس.

وارد کننده .... از ... هستن وضعشون خیلی توپ

درس خوندن مال .... من کلا شغلم بابا پولداریه

تازمانی که کار متعلق به دارز گوش باشد، انسان های کاری خرکار، بچه های درس خوان خر خوان، افراد اهل کار تراکتور و ... . برنامه های اقتصادی هرچند خوب و رفع تحریم ها هیچ معجزه ای نخواهند کرد.

اخبارمنتخب بانکی دات آی آر:

=================

 

 

► چند سال با قحطی آب فاصله داریم؟
شگرد عجیب برای سرقت از مشتریان بانک ◄

مطالب مرتبط
بنر