نگاهي به زندگي كارلي‌فيورينا، مديرعامل اسبق شركت اچ‌پي

 

زمانی که کارلی جوان تنها پس از یک سال تحصیل در رشته حقوق دانشگاه UCLA به پدرش که او نیز استاد حقوق بود گفت که تصمیم دارد از تحصیل در اين رشته صرف‌نظر کند، پدرش سری تکان داد و گفت که فکر می‌کند، او هنوز به اندازه کافی عاقل نشده است. بیست سال بعد نشريه فورچون او را به عنوان قدرتمندترین زن در اقتصاد امریکا معرفی کرد. او مدیر عامل یکی از مهم‌ترین شرکت‌های فعال در عرصه فناوری بود. فيورينا هدایت اچ‌پي را در زمانی بر‌عهده داشت که این غول قديمي دنياي فناوري بزرگ‌ترین شرکت کامپیوتری دنیا و یکی از بيست شرکت برتر فورچون بود.

کارا کارلتون اسنید (Cara Carleton Sneed)، در ششم سپتامبر سال 1954 در آستین تگزاس به دنیا آمد. نام عجیب او نشانی از یک سنت خانوادگی بود. پدرش جوزف تایری اسنید سوم (Joseph Tyree Sneed III) حقوقدان، قاضی ایالتی و استاد دانشگاه بود. از آن‌جا که در خانواده اسنید تمام مردانی که نام کارلتون (Carelton) داشتند، در دوران جنگ‌های داخلی امریکا کشته‌شده بودند،  هر خانواده موظف بود نام یکی از فرزندانش را اگر پسر بود کارلتون و اگر دختر بود کارا کارلتون بگذارد. پدر نقشی اساسی در شکل‌گیری خلق و خو و به خصوص سخت‌کوشی و مقاومت کارلی داشت. او زمانی در مراسمی که برای بزرگداشت خدمات ارزنده پدرش برگزار شده بود، گفته بود: «همه انسان‌ها در دوران سختی و مشقت به الگو و قطب‌نمایی درونی نیاز دارند تا راه خود را بیابند.»، سپس درباره پدرش افزوده بود: «او همواره راه درست را به من نشان داده است.»

کارلی، مادر هنرمندش و خواهر و برادر او به‌واسطه شرایط شغلی پدر، زندگی در شهرها و‌مناطق مختلفي را تجربه کردند. او دوران دبیرستان را در پنج مدرسه مختلف گذراند که یکی از آن‌ها در غنا و دیگری در لندن بود. در دوران دانشگاه، به تحصیل در رشته تاریخ قرون وسطا و فلسفه در استنفورد پرداخت و توانست در سال 1976 در مقطع کارشناسی ارشد، از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شود. پس از آن برای تحصیل حقوق به دانشگاه UCLA رفت، اما تنها پس از گذشت یک ترم انصراف داد، چون احساس می‌کرد این رشته با روحیات او سازگاری ندارد. یک سال بعد او با همکلاسی‌اش تاد بارتلم (Todd Bartlem) ازدواج کرد. پیش از سوار‌شدن بر موج‌های فناوری اطلاعات و رسیدن به رده‌های بالای مدیریتی، کارلی شغل‌های زیادی را از آرایشگری و منشی‌گری گرفته تا آموزش زبان انگلیسی در ایتالیا امتحان کرد. اما همکاری با AT&T در سن 25 سالگی (سال 1980)آغاز دوران طلایی کارلی فیورینا بود.

 

 

 

دوران طلایی
او ابتدا در سال ۱۹۸۰ کارش را به عنوان کارآموز مدیریت در AT&T شروع کرد. در این‌جا بود که استعدادهای مدیریتی کارلی مجالی برای بروز یافتند و او توانست پله‌های ترقی را با سرعت طی‌کند. فيورينا به خوبی توانسته بود، ارزش و اهمیت فناوری‌های نوین را با غریزه تجاری که داشت، ترکیب کرده و از این طریق توجه مقامات بلندمرتبه شرکت را به خود جلب كند. هرچند در این سال‌ها کارلی جوان در حوزه کاری پیشرفت و رشد سریعی را تجربه می‌کرد، اما زندگی خصوصی او دستخوش مشکلات زیادی شده بود. مشکلاتی که در نهایت و در سال 1984 به جدایی او از همسر اولش منجر شد. اما تنها یک سال بعد، او با فرانک فیورینا (Frank Fiorina) یکی از مدیران AT&T ازدواج کرد که این ازدواج دوم هردوی آن‌ها بود. کارلی سرپرستی و تعليم و تربيت دو دختر فرانك را برعهده گرفت. هرچند کارلی دوست داشت فرزندان خودش را بزرگ کند؛ اما به گفته خودش «این در برنامه‌های خداوند نبود،» و آن‌ها صاحب فرزند نشدند.

عملکرد خیره‌کننده فیورینا در بخش فروش، رؤسای شرکت را قانع کرد که او استعداد تبدیل‌شدن به یک مدیر ارشد را دارد و به همین دلیل، در سال 1988 به مدرسه تجارت اسلون در MIT فرستاده شد تا مدرک کارشناسی ارشد علوم تجاری خود را از آنجا کسب ‌کند. در همان مدرسه بود که با رئیس بخش سیستم‌های شبکه‌ای AT&T ملاقات‌کرد. با علاقه‌ای که به سیستم‌های ارتباطی شبکه‌ای‌داشت و در کمال تعجب همکارانش، به بخش سیستم‌های شبکه‌ای پیوست. شرکتAT&T پس از خریدن Western Electric و تغییر نام آن به AT&T Technologies‌، این شرکت را به بخش‌های گوناگونی تقسیم کرد که هر یک روی گروه خاصی از مشتریان متمرکز شده بودند. بخش سیستم‌های شبکه‌ای یا Network Systems حوزه‌ای بود که تا آن زمان در انحصار مردان بود و البته زمانی که فیورینا به این بخش پیوست، اغلب کارکنان به دیده بخشی مهجور و عقب‌مانده به آن می‌نگریستند. ده سال بعد، کارلی فیورینا در سن 35 سالگی به نخستین مدیر زن این بخش تبدیل شد و پنج سال بعد از آن به سمت رئیس واحد فروش شمال امریکا منصوب شد.

در سال ۱۹۹۵ ميلادي، AT&T که بیش از حد بزرگ شده و تلاش‌هایش برای نفوذ به بازار کامپیوتر ناکام مانده بود، تصمیم گرفت تا با مستقل‌کردن بخش سیستم‌های شبکه‌ای و تبدیل آن به شرکتی جداگانه به نام Lucent هم بار مدیریتی خود را سبک‌تر کند و هم از طریق عرضه عمومي سهام (IPO) این شرکت جدید به کسب سرمایه بپردازد. با سابقه درخشانی که كارلي از خود به جای گذاشته بود، مدیریت و کنترل این فرآیند جداسازی و سپس عرضه عمومي سهام به او سپرده شد. با رهبری بی‌نقص فيورينا، IPO شرکت لوسنت با گردآوردن سرمایه‌ای سه میلیارد‌دلاری به یکی از موفق‌ترین عرضه‌هاي عمومي سهام در بازار بورس در تاریخ تجارت امریکا تبديل شد. لوسنت به سرعت به برترین شرکت در صنعت شبکه تبدیل‌ شد و در سال 1998 فيورينا به سمت مدیر «تجارت فراهم‌کنندگان خدمات جهانی» آن منصوب شد. در همین سال بود که فرانک تصمیم گرفت با بازنشستگی پیش از موعد خود تمام انرژی و توانش را صرف کمک به پیشرفت شغلی همسرش کند. لوسنت در پایان همان سال به درآمدی نوزده میلیارد دلاري دست یافته بود.

پرواز در اوج
عملکرد خوب و کارایی بالای فیورینا از دید سایرین مخفی نماند و بالاخره در سال ۱۹۹۹ شرکت عظیم اچ‌پي که یکی از کهنه‌کارترین فعالان بازار كامپيوتر بود، اعلام کرد که او را به عنوان رئیس و مدیرعامل استخدام‌کرده است. این حرکت از چند جهت قابل توجه بود: نخست این‌که اچ‌پی شرکتی خانوادگی بود و فیورینا نخستین کسی بود که از خارج از خانواده به ریاست شرکت انتخاب می‌شد؛ دوم این‌که اچ‌پی نخستین شرکت بزرگ ایالات متحده بود که زنی در رأس آن قرار داشت؛ سوم این‌که فیورینا به دره سیلیکون می‌رفت؛ جايي كه به عنوان محل تجمع غالب شرکت‌های فناوری محور تا آن زمان تقریباً به‌صورت کامل در تسلط مردان بود. اگرچه فیورینا از این‌که AT&T را بعد از نزدیک به بيست سال ترک می‌کرد، ناراحت بود، اما به گفته خودش «این شانسی است که تنها یک بار در زندگی به سراغ من خواهد آمد. من تمام تلاشم را به کار خواهم بست تا تعادل را میان تقویت ارزش‌های اچ‌پی و بازتعریف کسب‌وکار آن برقرار کنم.»

این امر برای اچ‌پي نیز آغاز تحولي بی‌سابقه بود که البته باید بهای گزافی را هم بابت آن پرداخت مي‌كرد. فیورینا از همان ابتدا با قدرت تمام وارد معرکه‌شد. در آغاز از طریق ادغام بخش‌های مختلف در یکدیگر و کاهش تعداد واحدها، مدیریت و کنترل امور را در اچ‌پي سروسامانی تازه داد. پس از آن بخش فروش شرکت را تحت فشار قرار داده و از آن‌ها خواست تا اوضاع را مرتب کنند یا از شرکت بیرون بروند. اگرچه این روند کاری ممکن است تداعی‌کننده حضور رئیسی خشک و خشن باشد، اما باید گفت که به عقیده بسیاری از کارکنان اچ‌پي، او توانایی فوق‌العاده‌ای در ایجاد حس وفاداری میان زیردستانش داشت که این توانایی را نیز باید به استعدادهای مدیریتی و حتی مهندسی کارلی افزود تا بتوان به درکی از شخصیت درخشان و کاریزماتیک او در اچ‌پي دست یافت. روند رشد و حرکت اچ‌پی در حال دستیابی به شتابی بی‌سابقه بود. جورج کی‌ورث یکی از اعضای هیئت مدیره اچ‌پی، در مصاحبه‌ای با  يو‌اس‌اي‌تو‌دي گفته بود: «در اوایل تابستان سال 1999 که ما با کارلی مصاحبه می‌کردیم، به بحث در این مورد پرداختیم که به احتمال سه سال طول خواهد کشید تا او به اوضاع مسلط شود و در این مدت فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه خواهیم کرد. گذشت زمان نشان داد، ما به شدت از او عقب بودیم.»

فيورينا قراردادهای پر‌سودی را با شرکت خودروسازی فورد و خطوط هوایی دلتا منعقد کرد که این شرکت‌ها را مجبور می‌کرد، محصولات کامپیوتری خود را فقط از اچ‌پی خریداری کنند، اما بخش PC شرکت هنوز كامل نشده بود و از ورود به عرصه تجارت الکترونیک که اچ‌پی از مدت‌ها قبل وعده آن را به سهامداران داده بود، خبری نبود. پیشنهادی که او در سپتامبر سال 2001 جرأت ارائه آن را به خود داد، بحث و جدل‌های فراوانی را حتی در سطح هیئت مدیره شرکت برانگیخت. او تصمیم داشت برای پیشی‌گرفتن از رقیب دیرینه اچ‌پی، یعنی آی‌بی‌ام شرکت در حال سقوط کامپک را خریداری‌کند. این معامله که می‌توانست حدود 25 میلیارد دلار هزینه در‌بر‌داشته باشد، در ابتدا با مخالفت اعضای هر دو خانواده هیولت و پاکارد روبه‌رو شد، اما پس از مناقشات فراوان در سوم ماه می سال 2003، فیورینا توانست این معامله را با هزینه نوزده میلیارد دلار به سرانجام برساند. او معتقد بود، ترکیب دارایی‌ها و توانایی‌های دو شرکت به نیروی محرکه‌ای برای سرعت بخشیدن به اچ‌پی تبدیل خواهد شد. پس از گذشت یک و نیم سال، فیورینا به طور رسمي پیروزی خود را اعلام کرد و در نشريه فورچون چنين اظهار نظر کرد: «راهبرد ما درست بوده است. اچ‌پی در هر رده از محصولات، در هر مکان جغرافیایی و در هر بخش از بازار مشتریان که حضور دارد، به برترین شرکت حاضر تبدیل شده است.» شرکت در آن زمان يك برنامه تبلیغاتی به راه انداخت که شعار آن این بود: «هر چیزی امکان‌پذیر است.»

اما اوضاع در واقع چندان هم بر وفق مراد نبود؛ آمار و ارقام چیز دیگری می‌گفتند. در اکتبر سال 2003 اعلام شد، هنوز هشتاد درصد سود خالص 4,4 میلیارد دلاری اچ‌پی از فروش پرینترها حاصل می‌شود. از سوی دیگر تفرقه در بخش مدیریتی شرکت هم به تدريج تأثیر خود را نشان می‌داد. تا ژانویه سال 2004 هفت نفر از مدیران ارشد اچ‌پی شرکت را ترک‌کردند و حتی برخی از آن‌ها به رقبا پیوستند. اگرچه فیورینا با اعلام این‌که تنها 1,7 درصد از مدیران ارشد اچ‌پی ازشرکت بیرون رفته‌اند، می‌خواست موضوع را کم اهمیت جلوه دهد، اما مشکل به نظر ریشه‌دارتر از این گفته‌ها بود. درست در بدترين زمان ممكن، مشكلات داخلي نيز گريبان‌گير اچ‌پی شد. پس از درز خبرهاي محرمانه جلسه‌هاي هيئت مديره به نشريات، اچ‌پی از چند شركت امنيتي براي يافتن خبر‌چين كمك  گرفت. هنوز تحقيقات در اين زمينه به ثمر نرسيده بود كه اچ‌پی به نقض حريم خصوصي كاركنان از طريق شنود مكالمات تلفني متهم شد. اين معضلات به علاوه تفرقه  حاكم بر هيئت مديره باعث شد در ژانویه سال 2005 هیئت مدیره به‌صورت محرمانه به فیورینا پیشنهاد کند که حوزه اختیاراتش محدود شود. اما فیورینا با این پیشنهاد مخالفت کرد. این خبر به وال‌استریت‌ژورنال رسيد و کمتر از یک ماه بعد هیئت مدیره با پرداخت بيست میلیون دلار براساس مفاد مربوط به چتر نجات طلایی در قرارداد (Golden Parachute؛ حق‌الزحمه‌ای است که در صورت انحلال شرکت یا اخراج یک مدیر باید به او پرداخت شود)، به طور رسمي فیورینا را مجبور به استعفا کرد. نظرها و تحلیل‌ها درباره دوران مدیریت فیورینا در اچ‌پي بسیار فراوان است. برخی نظیر نیویورک تایمز، با توجه به اقدامات و خریدهای اچ‌پی بعد از اخراج فیورینا، به توجیه عملکرد فیورینا در دوران ریاستش می‌پردازند.

ازسوي ديگر برخي ناظران و كارشناسان او را یکی از بيست مدیرعامل بد ایالات‌متحده می‌داند. فیورینا بعد از اخراج از حال و هوای دره سیلیکون بیرون نیامد و به عضویت هیئت مدیره شرکت‌هایی نظیر Cybertrust که در زمینه امنیت فعالیت می‌کند و شرکت Taiwan Semiconductor Manufacturing Company از سازندگان تراشه و فعالان صنعت نیمه‌هادی‌ها نیز درآمد. اما دوران اوج کارلی در رده‌های مدیریتی دیگر به پايان رسيده بود. پس از این بود که فیورینا تصمیم گرفت تا توانایی‌های خود را در عرصه دیگری بیازماید.

سياست
فیورینا نه تنها در بالاترین رده‌های مدیریتی شرکت‌های کامپیوتری فعالیت‌کرده، بلکه کارنامه سیاسی به نسبت پر و پیمانی هم دارد.اگرچه فیورینا در سال 2009 به سرطان سینه مبتلا شد، اما توانست با استقامتی شگفت‌انگیز مراحل درمانی را پشت‌سر بگذارد و نامزدی او برای انتخابات سنای کالیفرنیا در سال 2010 نشان داد که اشتیاق به مدیریت و به دست گرفتن سمت‌های مدیریتی هنوز در وجودش فروکش نکرده است. او در این سال به عنوان نماینده حزب جمهوری‌خواه وارد جدالی انتخاباتی با باربارا بوکسر شد. اصطلاح گوسفند شیطانی (Demon Sheep) که او در یکی از پروژه‌های تبلیغاتی‌اش به‌کار برده بود، حساسیت و واکنش‌های منفی فراوانی را برانگیخت و حتی جبهه رقیب از همین اصطلاح علیه او استفاده کرد. اگرچه او توانست با کسب بیش از پنجاه درصد‌ آرا به عنوان نماینده اصلی جمهوری‌خواهان در انتخابات شرکت کند، اما در نهایت، این نبرد را با کسب حدود 42 درصد آرا به بوکسر (52 درصد) باخت.

الگویی به نام فیورینا

فارغ از آمار و ارقام و به دور از قضاوت درباره عملکرد مدیریتی او در اچ‌پي، رهبری و مدیریت یکی از بیست شرکت برتر دنیا (بنا به آمار فورچون) در کنار سایر سوابق درخشان فیورینا، آشکار می‌کند که کارلی فیورینا نه تنها مرزهای موفقیت یک زن در حوزه کسب‌وکارهای کامپیوتری را در نوردیده است، بلکه بسیاری از مردان را نیز پشت سر‌گذاشته و این حد و مرزها را برای دیگر زنان، بسیار بالاتر برده است.اما آیا تمام این‌ها می‌تواند فیورینا را به الگوی زنان فعال در بازار فناوری تبدیل کند؟ کارلی از سال 1988 که مجله‌فورچون برای نخستین بار فهرست قدرتمندترین زنان عرصه کسب‌وکار را منتشر کرد، تا‌کنون در رده‌های بالای این جدول بوده است. اما جالب است بدانید، در سال 2003 همین نشریه در یک نظرسنجی از سایر زنان این فهرست پرسید که آیا می‌خواهند به جای کارلی فیورینا باشند و جواب به طور قطع «نه» بود!بر‌اساس آمار فورچون از اواسط دهه 2000 میلادی، این گرایش در میان زنان‌شایع شده که سمت‌های عالی شرکت‌های بزرگ را رد‌کنند و هر روز زنان بیشتر وبیشتری برای استراحت‌های کوتاه و بلند مدت، پست‌های سازمانی خود را رها می‌کنند.

به نظر می‌رسد، دلیل اصلی این باشد که زنان نمی‌خواهند زندگی شخصی خود و بیش از هر چیز زمانی را که در کنار خانواده و فرزندان خود هستند، در راه مصالح و رشد شرکت‌هایشان قربانی کنند. اما در موردخاص چون فیورینا، سوابق و نفوذ شغلی پدرش و همچنین بازنشسته شدن پیش از موعد همسرش و به نوعی «خانه‌دار» شدن «فرانک فیورینا»، نقش عمده‌ای در کمک به او برای ادامه رشد و ترقی حرفه‌ای داشت. شاید ذکر این نکته هم خالی از لطف نباشد که همسران یک سوم زنانی که در فهرست سال 2003 فورچون قرار داشتند، مانند فرانک خانه‌دار بودند و وقت و انرژی خود را صرف پیشرفت شغلی همسرانشان کرده بودند.

به هرحال، او در میان زنان شاغل در صنعت کامپیوتر، نمونه‌اي استثنايي به نظر می‌رسد. استعدادهای خاص مدیریتی در ترکیب با سرسختی و قدرتی که از خانواده‌ای بانفوذ به ارث رسیده بود و فرصت‌های شغلی که ناگهان بر سر راه او سبز می‌شوند، معجونی از او ساخته بود که سال‌ها در صدر فهرست‌های افراد قدرتمند امریکا و حتی جهان قرار گرفته بود. معجون و موقعیتی که به نظر می‌رسد، دیگران، چندان علاقه‌ای به تقلید از آن و کسب ارزش و اعتبار آن را نداشته باشند؛ این زندگی کارلی فیورینا بود.

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

=================

 

به اشتراک بگذارید
فریناز مختاری
فریناز مختاری
مقاله‌ها: 35586

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *