سیما پولدارها را دوست ندارد

شنبه ، 8 اسفند 1388 ، 10:24

 

به گزارش بانکی به نقل از شفاف تلویزیون  ایران سال‌های سال است که در عالم دیگری سیر می‌کند، هنوز همه آدم‌های خوب سریال در خانه‌های پردار و درخت با حوض و ماهی زندگی می‌کنند

و برج‌نشین‌ها همگی آدم‌هایی هستند بی چیز که نه از پس تربیت فرزندانشان برآمده‌اند و نه خانواده بسامانی دارند و هیچ وقت موقع نماز خواندن دوربین آنها را نشان نمی‌دهد، اما صدای اذان در خانه دسته اول همیشه می‌پیچد و سجاده و جانماز همیشه پهن است. با این حال این تصویر غیرواقعی و به شدت طبقاتی مدت‌هاست که در لایه‌های جدیدتری هم نفوذ کرده است، دیگر همه آدم پولدارهای سریال‌های امروزی از بیخ و بن فاسد هستند، هیچ کدام ثروتشان از راه قانونی به دست نیامده و دست آخر هم زندگی‌شان سرشار از پیچیدگی‌ها و ناهنجاری‌های اخلاقی است.این همه تصویری است از کشوری که تورم در آن بیداد می‌کند و به نظر قرار است بخش خصوصی پا به میدان بگذارد و این عرصه تنگ را برای زندگی فراخ کند، اما این سیاه‌نمایی چطور و از کجا نشات می‌گیرد؟



یك طرف ماجرا آدمی بسیار پولدار است كه معادل جامعه‌شناختی آن می‌شود بورژوا و ما به ازای كوچه بازاری آن مرفه بی‌درد. اینكه این واژگان تحت تاثیر ادبیات چپ در خلال انقلاب اسلامی وارد فرهنگ ما شده‌اند یا در فرهنگ سنتی؟ اما مهم این است كه بخشی از مردمان این سرزمین كه دستشان به دهنشان می‌رسد به طرز ناشایستی در تاثیرگذارترین رسانه جامعه بازنمایی می‌شوند. در این گروه اجتماعی، هستند كسانی كه با استفاده از شرایط نابسامان اجتماعی و اقتصادی و بهره‌گیری از انواع رانت‌ها به ثروت‌های بادآورده رسیده‌اند، اما كم نیستند افرادی كه با اتكا به استعداد و توان خود گام در راه كسب ثروت برداشته و از راه‌های مشروع به آن دست یافته‌اند. این در حالی است كه همه به یك چوب رانده شده و ثروتمند در تلویزیون كسی است كه ثروت خود را از راه‌های نامشروعی مانند كلاهبرداری، دزدی، اختلاس و ... به دست آورده است.

این دو شخصیت علاوه بر رذایل فوق در زندگی شخصی و خانوادگی هم دچار مشكل هستند. گو اینكه نویسنده و كارگردان سعی كرده‌اند تا جمیع بدی‌ها را در آنها جمع كرده و مصداق كامل ام الخبائث را بسازند. شخصیت‌های سرمایه‌دار آدم‌های مذهبی یا حتی با ظاهر مذهبی هم نیستند. هیچ كدام ریش ندارند. جزو تكنوكرات‌ها و مدیران دولتی هم نیستند. همه دلال و واسطه از نوع سنتی و بازاری هستند و نه از جنس سیاسی. اما این رویکرد از کجا ناشی می‌شود؟ سیاست‌گذاری‌های صداوسیما به چه دلیل تا این اندازه در صدد سیاه‌نمایی سرمایه‌داران بخش خصوصی است؟ آن هم در روزگاری که کارخانه‌های دولتی یک به یک تعطیل می‌شوند و چشم امید طبقه کارگر و متوسط به سرمایه‌گذاران بخش خصوصی است، چرا که فعلا آبی از بخش دولتی گرم نمی‌شود.

 



«به کجا چنین شتابان؟»و نقد یکسره ثروت

این سریال به کارگردانی ابولقاسم طالبی یکسره نقد ثروت است. شخصیت اول این سریال که به نظر می‌رسد دارای ثروتی افسانه‌ای است، تنها به کلاهبرداری، اختلاس، قتل و قاچاق می‌اندیشد تا بر ثروت خویش بیش از پیش بیفزاید. در این راه نیز از هیچ چیز چشم‌پوشی نمی‌کند، حتی همدستی با دخترش برای عملی کردن ایده‌هایش. علاوه بر آن یونس، نقش اصلی سریال نیز از آنانی است که می‌خواهند ره صد ساله را یک‌شبه طی کنند. هر چند که کارگردان خود ادعا دارد که در مجموعه به سراغ موضوع جنجالی مفاسد اقتصادی رفته است که این روزها تمام بخش‌های جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده است. ابوالقاسم طالبی در این مجموعه به رسانه‌ها نیز رحم نکرده و از مافیای رسانه سخن گفته و حتی به ارتباط سرمایه‌داران با برخی نمایندگان مجلس اشاره کرده است. همچنین سیستم بانکی را نیز به شدت زیر سوال برده و از دریافت وام‌های کلان توسط عده‌ای خاص سخن گفته است. مجموع این عوامل است که باعث شده تا البته انتقاداتی نیز به این مجموعه وارد آید. اما کارگردانی که همچنان مشغول ضبط قسمت‌هایی از این مجموعه است، بی‌توجه به همه چیز تنها و تنها می‌خواهد این مساله را بیان کند که ماشین‌های مدل بالا و گران‌قیمت، خانه‌های دوبلکس، رفتن به رستوران‌ها و کافه‌های پرهزینه در نهایت منجر به از بین رفتن تمام خصلت‌های انسانی است و عامل سقوط به سراشیبی هولناک. همان طور که رفتن یونس به سمت ثروت‌اندوزی سبب از دست دادن کانون گرمی شد که با آن بزرگ شده بود و حتی پدرش را نیز در همین راه از دست داد.

صاحبدلان و همه نفاق افکنی‌هایش

مجموعه‌های مناسبتی – صرف نظر از کیفیتشان- سال‌هاست که به عنوان یک رسالت برای صدا و سیما مطرح بوده است و در این میان نقد انسان‌های ثروتمند یکی از مهم‌ترین وظایفی است که این بخش‌ها بر عهده دارند. صاحبدلان محمدحسین لطیفی یکی از پرطرفدارترین مجموعه‌های تلویزیونی بود که در ماه رمضان پخش شد و همان‌طور که انتظار می‌رود، چهره‌ای مخدوش از ثروت ارایه داده بود. برادری که عمر خود را به ثروت‌اندوزی پرداخته است، حالا دشمن شماره اول برادر زاهدپیشه و مومن خود است. «سیدخلیل صحاف‌زاده» هم با پسرش «محمود» به خاطر مال دنیا که همان سهم‌الارثش است، کشمکش دارد و هم با سید جلیل برادر بزرگش که شرکت ساختمانی بزرگی را با دو پسر و دامادش اداره می‌کند و قصد دارد برای توسعه فعالیت‌ هایش، با شخصی که مجری طرح‌های نفتی است، به سرمایه‌گذاری و ساختمان‌سازی در امارات بپردازد، اختلافات عمده‌ای دارد. در این میان سید خلیل بی توجه به همه چیز در راهی که در نظر دارد به همه چیز پشت می‌کند، حتی ابایی ندارد که اعضای خانواده خود را زیر پا بگذارد. طبیعی است که در این شرایط فرزندان خانواده نیز تنها و تنها به گذاشتن کلاهی گشاد به سر همدیگر می‌اندیشند تا هر چه بیشتر درآمدهای خود را افزایش دهند.

رستگاران، رستگار نمی‌شوند


سیروس مقدم را جادوگر مخاطبان میلیونی در تلویزیون می‌دانند. او که در این سال‌ها از امکانات بسیار صدا و سیما بهره برده است، در مقابل سریال‌های پرطرفداری نیز برایشان ساخته است. او البته کم و بیش در تمام مجموعه‌های خود به ثروتمندان جامعه تاخته است. چه آن زمان که دختر ثروتمند اغما از زندگی تنها یک معشوق هرزه می‌خواهد و انواع و اقسام مواد مخدر و چه آن هنگام که در رستگاران یکسره به نقد ثروت و عاملان آن می‌پردازد. رستگاران داستان آدم‌های زیادی را به تصویر کشیده است، اما تمام آنها تحت سلطه آقای شایسته که از انبوه سازان مسکن است و طبق معمول ثروت چشم هایش را کور کرده است، قرار دارند، مردی که حاضر است برای مبلغی پول – هر اندازه هم که کلان– جان انسان‌های بسیاری را مثل آب خوردن بگیرد و حتی به ازدواج دختر خود نیز به عنوان یک معامله نگاه کند. جز این هم انتظاری از او نیست، وقتی پوریا پورسرخ می‌خواهد دخترش را از او خواستگاری کند، این تنها خاطره‌ای است که از شایسته به ذهنش می‌رسد:« یادمه یه بار واسه زنده کردن یکی از طلبای مرده تون رفتم پیش یکی ازمشتری‌ها ... یه پول قلمبه بود. وقتی برگشتم 150 تومنش کم بود؛ 150 تا تک تومن. گفتید برگردم و پولو بگیرم. گفتم من روم نمی‌شه خجالت می‌کشم. گفتید اگه می‌خوای تو زندگیت به جایی برسی، خجالت نکش. » شایسته هم انگار واقعا از هیچ چیز خجالت نمی‌کشد. جنایت، آدم دزدی، قتل و هر عمل دیگری که در دنیا خلاف شناخته می‌شود.

نرگس و نگاه سطحی

هنوز که هنوز است، حاشیه‌های سریال نرگس و سرنوشت ناگوار دو بازیگر زن سریال به اندازه‌ای پر رنگ است که همه چیز را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. اما سیروس مقدم در این سریال نیز وظیفه خود را در نقد منفی افراد ثروتمند فراموش نکرد. حسن پور شیرازی که در این سریال یکی از درخشان‌ترین بازی‌های خود را ارایه داد، در نقش آقای شوکت مردی است که ثروت به اندازه‌ای چشم‌هایش را کور کرده است که حتی او را به مبارزه با دختر جوان و بی پناهی می‌کشاند که قرار است عروسش باشد. پول تنها چیزی است که بر روابط آدم‌های این سریال حاکم است. دختر کوچک شوکت زیر سلطه شوهری است که او را تنها به خاطر پول پدر می‌خواهد. نسرین مذعوب پسری است که خانواده‌ای پولدار دارد و خانه‌ای در شمال شهر. زن دوم شوکت نیز به خاطر پول حاضر شده صیغه مردی شود که همسن پدرش است و هر زمان که شوکت او را نمی‌خواهد به این طرف و آن طرف پاسش می‌دهد.

میوه ممنوعه و همه بی اخلاقی‌ها

حسن فتحی کارگردان کاربلدی است و البته نقطه قوت کارهایش بهره‌گیری از قلم علیرضا نادری است که باید او را یکی از برترین نمایشنامه‌نویسان مطرح ایران دانست. او در میوه ممنوعه داستان دل باختن پیرمردی ثروتمند را به دختر جوانی به تصویر می‌کشید که هر دو درگیر بازی‌های اقتصادی خود هستند. بازی‌ای آنچنان مهم که پدر را وا می‌دارد خود را نزد همگان گمشده‌ای احتمالا مرحوم بداند و در میانه این بازی حتی به دختر خود نیز رحم نکند. دختری که مجبور است هر روز جنازه‌های مختلفی را ببیند تا شاید پدر خود را شناسایی کند. در این میان جلال فتوحی فرزند ارشد قهرمان سریال نیز از آن آدم‌هایی است که پول از همه چیز برایش اهمیت بیشتری دارد. از خانواده، دوستان و حتی پسری که در ینگه دنیا با همسری زندگی می‌کند که مدت‌هاست از او طلاق گرفته است، البته او در پایان سریال عاقبت کارهای خود را می‌بیند و به جزای کارهایش می‌رسد. اما انگار تکلیف همه در این سریال مشخص است. اینکه دعوا بر سر پول است و ثروت و به همین خاطر است که آقای فتوحی بزرگ خود با آگاهی به این موضوع به تقسیم ثروت خود به فرزندانش می‌پردازد.

یوسف پیامبر(ع) و تحریف‌های تاریخی

ماجرا تنها به ایران این روزها و خصوصا ثروتمندان تهرانی ختم نمی‌شود. انگار صدا و سیما با جدیت تمام در نظر دارد تا از ابتدای هستی کسانی را که دارای مال و منالی هستند به شیوه خاص خود مورد التفات قرار دهد، به همین خاطر است که در سریال یوسف پیامبر(ع) که در میان بینندگان به یوزارسیف مشهور شد، نیز فرج‌الله‌سلحشور به نقد ثروتمندان مصری پرداخته و ثروت‌اندوزی را به شکل کامل نقد می‌کند. در این سریال تمامی کاهنان مصر که روحانیون آن زمان به حساب می‌آیند به تنها چیزی که فکر می‌کنند، ثروت‌اندوزی بیشتر از راه‌های مختلف است. از طرفی بزرگان مصر نیز که همگی آنان جزو طبقه اشراف به حساب می‌آیند، یوسف را بزرگ‌ترین مانع خویش برای کسب درآمدهای خود می‌دانند و به همین خاطر همه یکسره به جنگ با او بر می‌خیزند. این سریال که این روزها کارگردانش به سرقت ادبی متهم شده است، پس از ساخت در کشورهایی چون تاجیکستان (درحال پخش)، پاکستان (در حال پخش)، افغانستان (در حال پخش)، ترکیه (درحال دوبله) خریداری شده است. ضمن اینکه شبکه‌های بین المللی ایران الکوثر (دوبله عربی) و جام جم (زیرنویس انگلیسی) نیز اقدام به پخش سریال یوسف پیامبر (ع) کرده‌اند و بنابراین پیام ضد ثروت سلحشور تقریبا به تمام دنیا رسیده است.

روز حسرت و قضاوت های بی اساس

دیگر ساخته سیروس مقدم یعنی روز حسرت علاوه بر آنکه یکی از همان ملودرام‌های خاص این کارگردان کارکشته در جذب مخاطب است، اما بار دیگر نقدی بر همه کسانی است که می‌خواهند درآمدی بیش از آنچه لازم است، داشته باشند. از مسعود پسر حاجی متدین گرفته تا دوست و همکار او که برای کسب درآمد، راضی می‌شود نقشه قتل همسر باردار دوست خود را بکشد. مقدم در این سریال می‌خواست تا نگاهی به زندگی پس از مرگ داشته باشد، این اما تنها بخش کوچکی از ماجراست، در واقع سریال «روز حسرت» که قرار بود یك موضوع ماورایی داشته باشد و به طور مستقیم به بحث دنیای آخرت، دنیای بعد از مرگ، وادی برزخ و حد فاصل بین دنیای ذهن و روز معاد و قیامت بپردازد، بیشتر از آن قصه آدم‌هایی است كه آنچنان درگیر مشغله‌ها و مشكلات مادی زندگی شده‌اند كه دیگر به هیچ کدام از اینها توجهی ندارند. تمام افراد این سریال جز پدر و مادر مسعود تنها به راهی برای پول درآوردن می‌اندیشند، حتی اگر این راه به معتاد کردن یک فرد بینجامد و یا هر اتفاق وحشتناک دیگری رخ دهد. البته نباید از حق گذشت که مقدم در این سریال فرامرزقریبیان را از معدود ثروتمندانی به تصویر کشیده است که به چیزهای دیگری هم فکر کرده و انسان متدینی است.

گاو صندوق و ماجرای پولدارهای دزد

در گاوصندوق خانه غلامحسین پروانه جواهری هست كه خیلی‌ها به دنبال سرقت آنند. این تکه جواهر از چنان اهمیتی برخوردار است که همه می‌خواهند آن را بربایند، از اعضای خانواده گرفته تا هر کس که اثری از آن می‌داند. البته طبیعی است که تمام تلاش‌ها به نتیجه نخواهد رسید و در نهایت نیز کسی که به عنوان سارق اصلی در این جریان دخالت دارد، توسط نیروهای توانمند پلیس به دام می‌افتد، اما نکته مهم در این مساله است که کارگردان سریال مازیار میری که تا کنون در سینما آثار قابل قبولی را ساخته است، در این سریال تمام افرادی که حضور دارند را در مظان اتهام قرار داده و تمامی آنان را انسان‌هایی نشان داده است که شناگران ماهری هستند، هر چند که ممکن است آب چندانی جلوی رویشان قرار نداشته باشد. از آنجا که آپارتمانی که در این سریال به تصویر کشیده شده است، می‌تواند به عنوان نمونه‌ای از جامعه‌ای باشد که اقشار مختلف در آن زندگی می‌کنند و بر همین اساس این استنباط در ذهن رخ می‌دهد که تمام افراد برای به دست آوردن پولی نامشروع تلاش خواهند کرد که از هر راه ممکن آن را به دست آورند.

► استخدام بانک رفاه(تهران)
خرید خودروی دست دوم ◄

مطالب مرتبط
بنر