بعد از هر سوالِ مخاطبان، با خوشرویی بگویید «ممنونم از سوال شما»، همین تشکر باعث می شود که سوال های مخاطبان ادامه پیدا کند.
«ختم جلسه رو اعلام می کنم»، «خب فکر کنم همه گفتنی ها رو گفتم»، «دیگه وقت نداریم»، «این موضوع هم تموم شد».
شما چطور جلسه را تمام می کنید؟ اگر از جملات بالا و جملاتی مشابه استفاده می کنید متاسفانه باید بگوییم این جمله ها اصلا اثربخش نیستند. تمام کردن جلسه ها ظرافت خاص خودش را می طلبد، به خصوص اگر وقت جلسه هم تمام شده باشد، یا تعدادی سوال را بی پاسخ به امان خدا گذاشته اید، یا بدتر از همه حتی نظرتان را ثابت نکرده اید. اما یک اعلام ختم جلسه درست به مخاطبانتان این پیغام را می رساند که جلسه را هول هولکی تمام نکردید، یا از سوال های مخاطبان نترسیدید.
اگر تا به حال جلساتتان را به خوبی ادره نکرده اید بهتر است همین الان برای جلسه بعدی آماده شوید. این مقاله چند نکته کوتاه اما مفید را به شما آموزش می دهد.
جمله های کلیشه ای: در خاتمه، در آخر، نتیجه گیری کلی، را فقط زمانی بر زبان بیاورید که واقعا قصد اتمام جلسه را دارید. به محض گفتن این جمله ها، مغز شنونده به سمت خارج شدن از بحث می رود.
از مخاطبان به خاطر وقتی که در اختیارتان گذاشته اند تشکر نکنید! بلکه بخاطر مشارکت در بحث و نقطه نظرات مفیدشان سپاس گذاری کنید. حتی اگر تمام طول جلسه در حال دفاع از خود بودید در آخر از حضار بخاطر نظراتشان تشکر کنید.
گاهی پیش می آید که تمام افراد جلسه با شما مخالف اند، در این لحظات به کسانی فکر کنید که با وجود مخالفتشان در آخر، از شما چیزی یاد گرفته اند.
اگر دوست دارید سوال های بیشتری بپرسند نگویید: «سوال دیگه ای نبود؟» بگویید «چه سوالی دارید» یا «هر سوالی دارید من پاسخ میدم».
بعد از هر سوالِ مخاطبان، با خوشرویی بگویید «ممنونم از سوال شما»، همین تشکر باعث می شود که سوال های مخاطبان ادامه پیدا کند.
برای ختم جلسه جمله منفی به کار نبرید، گله گذاری و ناراحتی ها را برای وقت دیگری بگذارید، الان به این فکر کنید که با گفتن جمله آخر، انرژی مخاطبان را نگیرید. یک جمله کلیدی درباره موضوع جلسه یا شعر کوتاه یا لطیفه مناسبی بگویید و تمام.
بانکی: سمیرا همتی
در بیمارستان‌های این کشور، به جای اینکه اورژانس به محلِ حادثه برود به جای دیگری هدایت می‌شد و این یعنی بحران. حتی شرکت‌های خودروسازی نیسان و رنو هم بخش‌هایی از تولیدشان را به خاطر این ویروس تعطیل کردند.
روزی را در نظر بگیرید که تمام اهدافِ کاری‌تان به سرانجام رسیده است و حس می‌کنید لیاقت حقوقِ بالاتری دارید. این روز دقیقا همان روزی است که داشتنِ مهارت‌های ارتباطی به کمک‌تان می‌آید.
این زوجِ دوست داشتنی، وقت و هزینه‌ی زیادی صرفِ تبلیغات برای جذب مشتری کرده بودند؛ در نتیجه به مشتری‌های قدیمی کمتر از قبل توجه می‌شود و همین باعث شده تا مشتری‌های قدیمی ترک‌شان کنند.
فرض کنید در سازمانی مشغول به کار شده‌اید. ایده‌ی خوبی در مورد بهتر انجام دادنِ کارهای سازمان به ذهن‌تان می‌آید. اینکه چطور همکار یا مدیرتان را مجاب کنید ایده‌تان ارزشمند است، به مهارتِ فروشِ شما بستگی دارد.
دور و برتان را نگاه کنید. بینِ دوست و آشنا و همکلاسی‌های سابق و افراد فامیل، چه تعداد افرادی را می‌بینید که به دنبال تحصیلات عالیه (ارشد، دکتری، پست دکتری) رفته‌اند؟
البته کسب و کارها می‌توانند با تولید محصولات جدید، هدایای ارزشمند و تخفیف‌های شگفت‌انگیز مشتریانِ جدید را به سمت خودشان جذب کنند، اما چه جذبی؟
شاید وقتی صحبت از کارِ نوجوانان بشنوید، لبخند بزنید و از موضوع رد شوید. حق هم دارید، کار برای تحصیلکرده‌ها وجود ندارد، آن وقت نوجوان 14، 15 ساله کار پیدا کند؟
نوجوان‌ها معمولا برای نشان دادنِ حسِ بزرگ‌شدن، کارهای بزرگسالان را انجام می‌دهند. گاهی از خواهر و برادرِ کوچکتر مانندِ والدین مراقبت می‌کنند، گاهی مسولیت خریدهای خانه را بر عهده می‌گیرند و گاهی به سراغ کارِ نیمه‌وقت می‌روند.
لیزی در سال 2014 در 14 سالگی سایتی راه‌اندازی کرد و در آنجا دستور غذاهای سالم را قرار داد.