بسیاری از مشاغل امروزی در بیست سال یا حتی ده سال پیش وجود نداشته‌اند. حتما در اطراف خودتان دیده‌اید که بسیاری از بزرگترهای ما در مقابل تغییرات دنیای تکنولوژی و نوآوری مقاومت زیادی به خرج می‌دهند. در پژوهشی که شبکه اجتماعی لینکداین به تازگی انجام داده است مشخص شد که یک سوم والدین درباره شغل فرزندشان اطلاعات کافی ندارند. 50 درصد شرکت کنندگان هم معتقد بودند که اگر واقعا می‌دانستند فرزندشان چه کاره است حمایت بیشتری از او می کردند. در این مقاله سه شغلی که در این پژوهش به عنوان سخت فهم‌ترین مشاغل دنیا شناخته شده‌اند، و نحوه توضیح درباره‌شان را آورده‌ایم.
طراح رابط کاربری سایت
طراح رابط کاربری سایت یکی از غیر قابل درک‌ترین مشاغل در دنیا لقب گرفته است. اگر طراح رابط کاربری هستید برای توضیح شغلتان از مثال‌های بارز آن استفاده کنید. اگر پدر و مادرتان تا به حال از فروشگاه‌های اینترنتی استفاده کرده‌اند قسمت پرداخت وجه آن سایت را به آنها نشان دهید. برای‌شان بگویید قسمت‌هایی از سایت که مربوط به تعامل کاربر با سایت است را شما طراحی کرده‌اید. وقتی کاملا متوجه منظور شما شدند می‌توانید چند حقه کدنویسی را به عنوان شیرین‌کاری به آنها نشان دهید. از این به بعد وقتی کسی از والدینتان درباره شغل شما سوال کند با حالت درماندگی به کسی نگاه نمی‌کنند.
کارشناس بیمه
اگر کارشناس بیمه هستید و پدر و مادرتان از کارتان بی خبرند بهتر است به ساده‌ترین شکل ممکن توضیح دهید: اول اطلاعات یک حادثه را به دست می‌آورم، سپس تمام تکه‌های اطلاعات را بهم می‌چسبانم و از قدرت تحلیل موقعیتم برای تخمین میزان بیمه مشتریان استفاده می‌کنم.
داده پژوه
داده پژوه یا محقق علم داده هم جزء مشاغل غیرقابل درک است. البته تا جاییکه دیده‌ایم نه تنها برای والدین بلکه برای اکثر افراد این شغل هم ناشناخته است هم غیرقابل فهم. یک داده پژوه از قدرت تحلیل داده و مهارت‌های ارتباطی خود استفاده می‌کند و به سازمان‌ها و شرکت‌ها درباره تصمیماتی که در آینده باید بگیرند مشاوره می‌دهد. داده پژوه به روزترین فناوری‌ها را به کار می‌گیرد تا الگوهای چند سال آینده یک شرکت را طراحی کند.
بانکی: سمیرا همتی
در بیمارستان‌های این کشور، به جای اینکه اورژانس به محلِ حادثه برود به جای دیگری هدایت می‌شد و این یعنی بحران. حتی شرکت‌های خودروسازی نیسان و رنو هم بخش‌هایی از تولیدشان را به خاطر این ویروس تعطیل کردند.
روزی را در نظر بگیرید که تمام اهدافِ کاری‌تان به سرانجام رسیده است و حس می‌کنید لیاقت حقوقِ بالاتری دارید. این روز دقیقا همان روزی است که داشتنِ مهارت‌های ارتباطی به کمک‌تان می‌آید.
این زوجِ دوست داشتنی، وقت و هزینه‌ی زیادی صرفِ تبلیغات برای جذب مشتری کرده بودند؛ در نتیجه به مشتری‌های قدیمی کمتر از قبل توجه می‌شود و همین باعث شده تا مشتری‌های قدیمی ترک‌شان کنند.
فرض کنید در سازمانی مشغول به کار شده‌اید. ایده‌ی خوبی در مورد بهتر انجام دادنِ کارهای سازمان به ذهن‌تان می‌آید. اینکه چطور همکار یا مدیرتان را مجاب کنید ایده‌تان ارزشمند است، به مهارتِ فروشِ شما بستگی دارد.
دور و برتان را نگاه کنید. بینِ دوست و آشنا و همکلاسی‌های سابق و افراد فامیل، چه تعداد افرادی را می‌بینید که به دنبال تحصیلات عالیه (ارشد، دکتری، پست دکتری) رفته‌اند؟
البته کسب و کارها می‌توانند با تولید محصولات جدید، هدایای ارزشمند و تخفیف‌های شگفت‌انگیز مشتریانِ جدید را به سمت خودشان جذب کنند، اما چه جذبی؟
شاید وقتی صحبت از کارِ نوجوانان بشنوید، لبخند بزنید و از موضوع رد شوید. حق هم دارید، کار برای تحصیلکرده‌ها وجود ندارد، آن وقت نوجوان 14، 15 ساله کار پیدا کند؟
نوجوان‌ها معمولا برای نشان دادنِ حسِ بزرگ‌شدن، کارهای بزرگسالان را انجام می‌دهند. گاهی از خواهر و برادرِ کوچکتر مانندِ والدین مراقبت می‌کنند، گاهی مسولیت خریدهای خانه را بر عهده می‌گیرند و گاهی به سراغ کارِ نیمه‌وقت می‌روند.
لیزی در سال 2014 در 14 سالگی سایتی راه‌اندازی کرد و در آنجا دستور غذاهای سالم را قرار داد.