اولین کار برای زمانی که می خواهید کسب و کاری را شروع کنید ریختن طرح کسب و کار است. اما این طرح اگر ایده خوبی پشتش نباشد به چه دردی می خورد؟ چه فایده دارد وقتی ساعت ها طرح کار بریزید در حالیکه حتی اطمینان ندارید که ایده تان ایده خوبی است یا نه؟
برای اینکه میزان کارآمد بودن ایده تان را از لحاظ اقتصادی بسنجدید بهتر است یک طرح ساده از استارت آپ تان را آماده کنید و سپس موارد زیر را روی آن پیاده کنید.
در درجه اول مشتریان بالقوه تان را شناسایی کنید
برای این کار به این سوال ها پاسخ بدهید: اصلا چرا این کسب و کار باید وجود داشته باشد؟ مشتریان این کسب و کار چه کسانی هستند؟ محصول یا خدمات شما چه دردی از مشکلات مشتریان را دوا می کند؟
کلیدهای خاص خودتان را برای موفقیت در نظر داشته باشید
سه یا چهار ویژگی شخصیتی خودتان که برای این کسب وکار مفید است را در نظر بگیرید. در این مورد با خودتان صادق و سختگیر باشید چون چرخ کار شما باید بچرخد. مثلا ارزش پول را دانستن، اهمیت دادن به خدمات رسانی به مردم، حساسیت در امر تمیزی و نظافت، ویژگی های شخصیتی برای مدیر یک رستوران هستند.
ببینید تفاوت کسب و کار شما با بقیه کسب و کارهای مشابه در چیست؟
اگر هدفتان این است که محصولی تولید کنید یا خدماتی ارائه دهید که تا به حال هیچکس دیگر نتوانسته این کار را انجام دهد پس این کار عالی است. به محض اینکه کار را شروع کنید تقاضاهای زیادی برایش خواهید داشت.
اما اگر کاری مشابه به کار شما را قبلا انجام داده اند پس به دنبال ویژگی باشید که کار شما را از بقیه متمایز میکند و روی آن مانور دهید.
به زبان راحت تر بگوییم: چه چیز کار شما خاص است؟
آنالیز ساده ای از بازار داشته باشید
تعداد مشتریانتان را تخمین بزنید. برای خودتان رفتارهای مشتریان فرضی تان را تعریف کنید. به نظرتان این افراد در حال حاضر نیازهایشان را از کجا تامین می کنند؟
سختی و راحتی ورودتان به بازار را بسنجید
چقدر ساده است که کسب و کارتان را شروع کنید و چقدر ساده است که رقیب هایتان از کار شما تقلید کنند؟
سرمایه اولیه برای شروع این کسب و کار چقدر است؟
درِ بازار چقدر به رویتان باز است؟
چه تعداد رقیب خواهید داشت؟
آیا این رقیب ها اصلی هستند یا به نحوی مربوط به شما می شوند؟
چقدر راه را برای کسانی که میخواهند وارد این حوزه شوند باز می کنید؟
چند ماه باید از جیب بخورید؟
چه تعداد واحد فروش لازم دارید تا هزینه ها را به شرکت بازگردانند؟ آیا در این مورد واقع گرا هستید؟ هزینه هایی که برای اجاره، تبلیغات و ... لازم دارید را یادداشت کنید، و بعد حساب کنید که آیا کار شما این هزینه ها را جبران می کند؟ چند ماه باید از جیب خودتان هزینه کنید؟
الان دوباره فکر کنید. آیا با در نظر گرفتن موارد بالا به نظرتان کاری که می خواهید شروع کنید یک کسب و کار است؟ اگر جوابتان مثبت است پس حتما یک طرح کسب و کار برای خودتان بریزید و اگر جواب منفی است که تا دیر نشده زمان و هزینه هایتان را به هدر ندهید.
بانکی: سمیرا همتی
در بیمارستان‌های این کشور، به جای اینکه اورژانس به محلِ حادثه برود به جای دیگری هدایت می‌شد و این یعنی بحران. حتی شرکت‌های خودروسازی نیسان و رنو هم بخش‌هایی از تولیدشان را به خاطر این ویروس تعطیل کردند.
روزی را در نظر بگیرید که تمام اهدافِ کاری‌تان به سرانجام رسیده است و حس می‌کنید لیاقت حقوقِ بالاتری دارید. این روز دقیقا همان روزی است که داشتنِ مهارت‌های ارتباطی به کمک‌تان می‌آید.
این زوجِ دوست داشتنی، وقت و هزینه‌ی زیادی صرفِ تبلیغات برای جذب مشتری کرده بودند؛ در نتیجه به مشتری‌های قدیمی کمتر از قبل توجه می‌شود و همین باعث شده تا مشتری‌های قدیمی ترک‌شان کنند.
فرض کنید در سازمانی مشغول به کار شده‌اید. ایده‌ی خوبی در مورد بهتر انجام دادنِ کارهای سازمان به ذهن‌تان می‌آید. اینکه چطور همکار یا مدیرتان را مجاب کنید ایده‌تان ارزشمند است، به مهارتِ فروشِ شما بستگی دارد.
دور و برتان را نگاه کنید. بینِ دوست و آشنا و همکلاسی‌های سابق و افراد فامیل، چه تعداد افرادی را می‌بینید که به دنبال تحصیلات عالیه (ارشد، دکتری، پست دکتری) رفته‌اند؟
البته کسب و کارها می‌توانند با تولید محصولات جدید، هدایای ارزشمند و تخفیف‌های شگفت‌انگیز مشتریانِ جدید را به سمت خودشان جذب کنند، اما چه جذبی؟
شاید وقتی صحبت از کارِ نوجوانان بشنوید، لبخند بزنید و از موضوع رد شوید. حق هم دارید، کار برای تحصیلکرده‌ها وجود ندارد، آن وقت نوجوان 14، 15 ساله کار پیدا کند؟
نوجوان‌ها معمولا برای نشان دادنِ حسِ بزرگ‌شدن، کارهای بزرگسالان را انجام می‌دهند. گاهی از خواهر و برادرِ کوچکتر مانندِ والدین مراقبت می‌کنند، گاهی مسولیت خریدهای خانه را بر عهده می‌گیرند و گاهی به سراغ کارِ نیمه‌وقت می‌روند.
لیزی در سال 2014 در 14 سالگی سایتی راه‌اندازی کرد و در آنجا دستور غذاهای سالم را قرار داد.